انتخاب اسم, احترام به اسم ائمه(علیه السلام) و آیات قرآن, احکام روزه, استقلال مسلمین
احکامی که مربوط به نام پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، احکام مربوط به حرم، مسجد، شهر، ذریه و ایام و مناسبت های مربوط به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، موقوفات و نذورات مربوط به ایشان و امثال این ها و ببینیم که وقت انشاء الله چه مقدار اجازه می دهد. در خصوص نام مبارک حضرت عرض شد که از بهترین نام هایی که مستحب است فرزند پسر را به این نام بنامیم، نام پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هست.
در روایات آمده است، فقها هم بر آن فتوا داده اند و حتی این فتوا هم هست که اگر کسی چهار فرزند پسر داشت، مکروه است، پسندیده نیست که یکی را به نام محمد نام گذاری نکند و همچنین کسی که صاحب فرزند نمی شود یا فرزند پسری ندارد، می تواند با خواندن این دعا: « اللهم الرزقنی ولداً سمّیته محمّد » [1]، از خداوند بخواهد تا فرزندی به او عطا کند و نام او را محمد بنامد و اما کنیۀ ابوالقاسم که کنیۀ معروف و مشهور پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هست. برخی از فقها فتوا داده اند که کراهت دارد، خوب نیست که کنیۀ کسی را ابوالقاسم بگذارید.
بلکه بین ما ایرانی ها گاهی مرسوم است کنیه ها را به عنوان اسم بر افراد می گذارند. مثل ابو القاسم و مثل همین ها ولی در بین عرب ها کلماتی که با اب و ام شروع می شود مثل اباعبدالله، ام بنین، ام فروه، یا ابو القاسم، اباالحسن و امثال این ها، این ها کنیه است و نام نیست. در بین عرب ها هم این گونه مرسوم هست و اتفاقاً روایت هم داریم که خوب است، مستحب است که افراد را با کنیه صدا بزنیم، نه با نام. این یک نحوه احترام است ولی کنیۀ ابوالقاسم برای افراد کراهت دارد.
حالا ممکن است از همین استفاده کنیم که نام گذاری افراد هم، بهتر است به این نام نباشد اما اشکال شرعی ندارد و من ندیدم که در بین فقها کسی این گونه فتوا داده باشد. نام پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، مثل سایر اسامی انبیاء(علیه السلام)، جزء اسامی مقدس هست و در روایتی که دیروز خوانده شد، عرض کردیم که افضل اسامی و بهترین آن ها، آن است که عبودیت خدا در آن باشد مثل عبدالله، عبدالخالق، عبدالرحیم و امثال این ها. در بین اسامی افراد، اسامی انبیاء(علیه السلام)، مثل موسی، عیسی، نوح، آدم و امثال این ها بهترین اسامی است و در بین اسامی انبیاء(علیه السلام)، نام مبارک خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله وسلّم)، باز از افضل اسامی است.
نام پیامبر و پیامبران و به طور مطلق معصومین(علیه السلام)، اعم از ائمه(علیه السلام) و حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) و همچنین نام خداوند و آیات قرآن، این ها یک تقدس خاصی دارد. هرگونه بی احترامی به این اسامی و بی احترامی به قرآن و آیات قرآن و اسم خداوند، حرام هست. بی احترامی فرقی نمی کند، با چیزی بنویسند که بی احترامی باشد، بر چیزی بنویسند که بی احترامی باشد. ممکن است در کاغذی یا سنگی نوشته بشود که نوشتن بر آن سنگ یا محل، بی احترامی به این نام باشد، بی احترامی به قرآن باشد، حرام است. گذاشتن این ها در جایی که بی احترامی است، انداختن آنها در جایی که بی احترامی است. مثلاً آیات قرآن را در معبر و ممرّ مردم انداختن که مردم عبور می کنند، پا رویش می گذارند. حتی این سجاده هایی که می بینید، قسمتی از آن آیات قرآن نوشته شده. یا محل سجده اش، «الله اکبر» نوشته شده است یا کلمۀ «الله» نوشته شده است، برعکس گذاشتن، به نحوی که شخص روی آیۀ قرآن بایستد، یا بر کلمۀ «الله یا الله اکبر» بایستد، این جایز نیست. این را عرفاً بی احترامی می دانند.
حتی این مهرهایی که آیات قرآن، گاهی اسامی معصومین(علیه السلام) نوشته شده است، این ها هم به هر حال جدای از تربت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) که خودش احترام ویژه دارد، اگر تربت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) هم نباشد، خاک معمولی هم باشد، به خاطر آن اسم، به خاطر آن آیۀ قرآن، احترام دارد و بی احترامی جایز نیست. هر چند بهتر این است، افرادی که می خواهند مهر تهیه کنند، مهری تهیه کنند که نوشته ای نداشته باشد. عکس تصویر و امثال این ها نداشته باشد. گاهی من گفته ام، تصمیم هم داشتم یک وقتی در بعضی از کارگاه های این ها بروم، به آن ها بگویم که آقا جان، شما که مهر می سازید، چه ضرورتی دارد که این نوشته ها را بنویسید. در حالی که دیگران هم به خاطر همین اسامی و نوشته ها، به پیروان مکتب اهل بیت(علیه السلام) توهین می کنند. چه ضرورتی دارد، ما کاری انجام بدهیم که دیگران توهین کنند.
لذا اگر خواستید مهری تهیه کنید، بهتر آن است که نوشته نداشته باشد. گرچه همین جا سؤال می کنند، افراد که سجده بر آن طرف که نوشته دارد، آیا جایز است یا نه، صحیح است، نماز درست هست یانه؟ نماز اشکالی ندارد، اگر مجموعۀ آنچه که پیشانی بر آن قرار می گیرد، به اندازه یک بند انگشت، یک درهم، درهم را سابق می گفتند به اندازۀ یک سکه دو ریالی که الآن هم دو ریالی جوان های ما ندیدند و نمی شناسند. به اندازه ی یک بند انگشت باشد، بس است و کفایت می کند و نماز صحیح است اما بحثی دیگر مطرح است و آن این است که ضرورتی ندارد هر جایی، ما آیۀ قرآن بنویسیم، هر جایی این اسامی مقدس را بنویسیم.
بنده اعتقادم این است که آیات قرآن، اسامی مقدس، اسامی معصومین(علیه السلام) را حتی با خط خوب باید نوشت، بر کاغذ خوب باید نوشت، در جای مناسب باید نوشت. این ها به نحوی احترام است و حتی اگر جایی بنویسیم، به گونه ای بنویسیم که بی احترامی باشد، این حرام است. هر گونه بی احترامی به این اسامی مقدس، حرام است و جایز نیست. در کنار این و بالاتر و فراتر، نکته ای دیگر. آن قدر این ها تقدس دارد که فرمودند: انسانی که طهارت ندارد، یعنی با وضو نیست و غسل بر عهدۀ اوست و خانم در مدتی است که عذر زنانه دارد، به این اسامی نمی تواند دست بزند، کسی که طهارت ندارد، کسی که وضو ندارد. حتی اگر بی احترامی نباشد. اینجا دیگر بحث بی احترامی نیست. گرچه این یک احترام معنوی است؛ یعنی، « لا یمسّه الا المطهرون » .[2]
اینجا را هم شامل است. گرچه یک معنای بلندتری هم دارد که به عمق این معانی و مفاهیم، جز انسان های پاک و پاک سیرت نمی رسند ولی معنای ظاهریش همین است، کسی که طهارت ندارد، این اسامی و آیات را نباید مس کند؛ یعنی جایی از بدنش را به این آیات قرآن برساند و این اختصاص به دست ندارد، هر کجای بدن باشد.
گاهی ممکن است خانم ها گردنبندی داشته باشند که نام مقدسی از این اسامی مقدس، ائمۀ معصومین(علیه السلام)، کلمۀ الله یا آیۀ قرآن نوشته شده باشد، اگر بر بدن بیاویزند، موقعی که طهارت ندارند؛ موقعی که وضو ندارند؛ بدنشان با آن در تماس هست و این جایز نیست. نباید از چنین زیوری در چنین حالتی استفاده کنند. در حالتی که طهارت دارند، اشکالی ندارد، آن هم اگر بی احترامی نباشد. آیات قرآن، چه در قرآن نوشته شده باشد، چه در کتاب دیگری نوشته شده باشد، گاهی وقت ها کتاب هایی می نویسند و به بعضی از آیات قرآن استشهاد می کنند. چه تمام آیه باشد، چه بخشی ازآیه.
حتی اگر کلمه ای از قرآن جدا شده ولی معلوم است این کلمۀ قرآنی است، باز هم نمی شود بی وضو دست زد. حتی اسامی که کلمه الله دارد، مثل عبدالله، مثل لقب آیة الله برای بعضی از بزرگان، این هم کلمۀ الله آن، همین حکم را دارد. شاید دیده باشید در برخی از سنگ های قبور، اسامی مثل عبدالله، روح الله، نورالله و امثال این ها را وقتی می نویسند، به جای الله، سه تا نقطه می گذارند. حتی بعضی فقها فرموده اند: آن الف اول را نباید بگذارند. که این الف اول هم جزئی از کلمۀ الله است. حالا بعضی ها می گویند اشکال ندارد؛ چون این الله نیست و به آن قصد نیست اما حالا بهتر آن است که به جای آن کلمه، فقط آن سه تا نقطه باشد.
افراد معمولاً آشنا هستند اما سؤال هایی که امروزه می پرسند، روی بعضی از کتاب ها، آیات قرآن نوشته شده است؛ از این اسامی معصومین(علیه السلام) نوشته می شود، خوب این روزها، مخصوصاً در کشور ما و در قم، کتاب های مذهبی، کتاب های ادعیه، کتاب های حدیثی و همچنین قرآن، زیاد منتشر می شود؛ اخیراً هم مرسوم شده با طرح و نقاشی، آیات و اسامی را منتشر می کنند.
آیا این هایی که روی جلد کتاب ها نوشته شده است، باز مس این ها و دست زدن به آن ها حرام است؟ اگر لایه ای روی آن ها نباشد که گاهی وقت ها، لایه ای پلاستیکی یا به اصطلاح اهل چاپ و نشر، ورنی روی این ها می زنند، یک لایۀ نازکی است که روی ورقه را گرفته و این اشکالی ندارد؛ دست به خود نوشته نمی رسد. بعضی ها سؤال می کنند cd های قرآنی، آیا مسّ این ها حرام است؟ نه چون قائدۀ کلی این هست که رساندن جایی از بدن به نوشتۀ قرآن، خط قرآن. این ها بر نوشته صادق نیست و به این ها نوشته نمی گویند، ضبط شده است. مثل نوار ضبط صوت که باز اگر وار قرآن باشد، دست بی وضو زدن اشکالی ندارد. این cd ها اشکالی ندارد مگر این که روی cd ها آیۀ قرآن نوشته یاشند. یا روی صفحۀ تلویزیون یا روی صفحۀ رایانه، سؤال می کنند روی صفحۀ مانیتور، آیات قرآن می آید.
این ها هم چون نوشته نیست و از پشت شیشه هست، باز دست زدن به شیشۀ تلویزیون که آیات قرآن را نشان می دهد یا مانیتور، این ها اشکالی ندارد؛ حرمت ندارد. گاهی اوقات ممکن است که این هم باز می پرسند که یک مجموعۀ ساختمانی را به شکل کلمۀ الله می سازند یا بعضی کلیشه ها که مثلاً فضای بازی کلمه الله یا آیات قرآن را در می آورند، نوشته بر این ها صادق نیست. بنابراین بی وضو دست زدن اشکالی ندارد. همۀ آن چیزی که گفته شد، طبق احترام این اسامی و آیات و حرمت دست زدن بی وضو به این ها، حاکی از قداست این هاست؛ یعنی این را به ما می فهماند که همۀ نوشته ها یک جور نیست. همۀ کتاب ها یک نواخت نیست. همۀ اشیاء یک جور نیستند؛ همچنان که همۀ افراد یک جور نیستند، همچنان که همۀ مکان ها یک جور نیست و بعضی از مکان ها فرق دارد، این مکان مقدسی که شما نشسته اید، با خیابان های اطراف فرق دارد. یک قداست خاصی دارد. به خاطر اینکه حرم دختر موسی بن جعفر(سلام الله علیها) است. مسجد خانۀ خداست و با سایر مکان ها فرق دارد. احترام خاصی دارد، احکام خاصی دارد.
بعضی از زمان ها یک ویژگی خاصی دارد و با بقیۀ زمان ها فرق دارد. گرچه از نظر عقلی، زمان جز حرکت چیزی نیست. یعنی یک وقتی آدم بکند، امروز و فردا و یک ماه پیش و ده سال آینده با هم تفاوتی ندارند اما در عالم معنا و واقعیت و عندالله، این ها باهم فرق دارد، با هم تفاوت دارد. در کل سال، یک ماه، ماه خداست. یک شب قدر است و با سایر شب ها فرق دارد. دهۀ اول محرم، تفاوت دارد. روز اول محرم، روز سوم که فرداست، روز سوم روزه گرفتن مستحب است؛ اول هم مستحب است. حالا آن هایی که مقید هستند، این مسأله را عرض کنیم.
روز اول که گذشت، روز اول محرم، سوم محرم، اول و سوم، نه اول تا سوم. اول و سوم، روزه گرفتن مستحب است. روز دهم مکروه است؛ یعنی روز عاشورا. با اینکه روزه گرفتن در هر حال مستحب است و ثواب دارد؛ یعنی برخی ایام ویژگی خاصی دارد؛ ثواب بیشتری دارد. مثل روز عید غدیر، 17 ربیع و 27 رجب، این ها به هر حال با زمان های دیگر تفاوت دارد. فردا هم که سوم محرم است و روزه گرفتن مستحب است ولی روز عاشورا مکروه است، حرام نیست. ائمۀ ما از روزه داری روز عاشورا نهی کرده اند؛ چون بنی امیه به تصور پیروزی خودشان، گرچه شکست خورده بودند و هستند، در طول تاریخ شکست خورده هستند. به شکرانۀ پیروزی خودشان، روز عاشورا، روز دهم محرم را روزه می گرفتند.
ائمه(علیه السلام) می فرمودند: با دشمنانتان و با دشمنان اهل همرنگ نباشید ولو با روزه داری باشد؛ چون که آن ها روزه می گیرند، شما روزه نگیرید. کمتر بخورید، کمتر بیاشامید، به یاد حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و یارانش باشید. گرچه بعضی ها نوشته اند که تنها مسأله تشنگی نبوده است، گرسنگی هم بوده ولی تشنگی یک ویژگی خاصی داشته، مخصوصاً آن ها که شمشیر می زدند، مجروح می شدند، این عطش تشنگی بیشتر بر آن ها اثر می کرده ولی گرسنگی هم بوده است.
ائمه(علیه السلام) ما فرموده اند: فقها فتوا داده اند در روز عاشورا روزه نگیرید به نیت روزه داری ولی کمتر بخورید، کمتر بیاشامید و به یاد تشنگی شهیدان کربلا باشید اما به نیت روزه داری، نه؛ چون همرنگ دشمنان می شوید. این استقلال مسلمین و استقلال مؤمنان مسألۀ بسیار مهمی است. ای کاش یک فرصتی پیش می آمد من یک سری از مسائلی که حاکی است. یک سالی که در آن سال عزت و افتخار حسینی، من این ها را جمع آوری کردم. یک دور فقه را دیدم به همین نیت. احکامی از آن ها عزت مسلمین، استقلال مسلمین بر می آید. به طرف مسجد الاقصی نماز می خواندند، دیگران سرزنش می کنند. یهودی ها سرزنش می کنند. می گویند: این ها قبله ندارند، به سمت قبلۀ ما نماز می خوانند. آیه نازل می شود برگردید. از عظمت مسجد الاقصی چیزی کاسته نمی شود، کمتر نمی شود. همان عظمت و همان قداست را دارد. هیچ فرق نکرده است.
ولی خداوند می گوید: شما باید مستقل باشید. در قبله تان هم استقلال داشته باشید. برگردید به طرف مسجد الحرام. در لباس پوشیدنتان همۀ فقها فتوا داده اند و برخی فرموده اند: لباس کفار و مشرکین را پوشیدن، برخی فرموده اند: زیّ دشمنان را داشتن؛ یعنی لباسی که دشمنان شما می پوشند، برخی فرموده اند: لباسی که فرهنگ دشمنان را ترویج می دهد، حرام است. چرا که مسلمان در لباس پوشیدن هم یک استقلالی داشته باشد و روی پای خودش بایستد. فرهنگ مستقل. حتی بعضی ها گفته اند: زبان مستقل و ای کاش این زبان مستقل مسلمین، زبان قرآن باشد که در روایت داریم، زبان عربی، زبان خداست.« الذی کلّم به خلقه » .[3]زبان خداست و خداوند با این زبان، با مردم سخن گفته است.
عزیز بودن مومنان در پیشگاه حق
وقتی که دشمنان شما روز عاشورا روزه می گیرند، ائمه(علیه السلام) ما فرمودند: مثل آن ها نباشید، روزه نگیرید. همرنگ آن ها نباشید. مثل آن ها نباشید، تفاوت داشته باشید. عرض کردیم که برخی ایام تفاوت دارند، برخی از مکان ها تفاوت دارند، برخی از افراد فرق دارند. مؤمن بالله با دیگران تفاوت دارد. برای ما یک افتخاری است که خداوند را شناخته ایم، به خداوند ایمان آورده ایم. به خاتم الانبیا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ایمان آورده ایم. به قرآن ایمان آورده ژ ایم. گرچه درعمل خود باید مواظب باشیم. خطر همیشه سر راه است ولی اصل ایمان، اصل اینکه در جرگۀ ایمان قرار گرفته ایم، خود همین موجب افتخار است.
مؤمن با غیر مؤمن فرق دارد، باید فرق بگذاریم؛ یعنی در احترامتان، در روابطتان، در نشست و برخواست ها، در معامله ها و قراردادها، مؤمن را با غیر مؤمن باید فرق بگذاریم؛ چون این ها فضیلت دارند و همۀ فضیلت ها و همۀ ارزش ها و همۀ عزت ها از آنِ خداست. هرچه که با خدا شد و به خدا نزدیکتر شد و رابطه اش با خدا بیشتر شد، عزت بیشتری دارد، « انّ العزة لله جمیعاً » .[4]یا در آیه دیگر فرموده است: عزت برای خدا، برای رسول خدا و برای مؤمنین است. عزت برای خداست. پیامبران عزیزند و مقدسند؛ چون که انبیاءالله هستند.
ائمۀ اطهار(علیه السلام) عزیزند، محترم و مقدسند؛ چون حجج الله هستند. برخی هم اولیاء الله اند، جزء همین مؤمنین. کسی که در راه خداوند جهاد کند، آن هم ارزش دارد؛ چون مجاهد فی سبیل الله است. کسی که جان خودش را فدا کند، آن هم ارزش دارد، آن هم تفاوت دارد. این قتیل فی الله یا سبیل الله است؛ حتی قبرش هم با قبر دیگران فرق دارد. قبور دیگران را بعد از سی سال یا بعد از انقراض بدن می شود نبش کرد، می شود به هم زد اما قبر شهید را نمی شود، حق ندارند. مساجد مقدس است؛ چون بیوت الله است. در روایت داریم، مساجد: « بیوت الله فی الارض »[5]است. خانه های خدا در زمین هستند و اگر این حرم ها مقدس است؛ چون که خانه های اولیای الهی است.
نوشته اند: حضرت آقا اشتباه می کنید. خطاب به من نوشته اند، اشتباه می کنید. روز قیامت، هیچ کس را با اسم صدا نمی زنند بلکه هر کسی را با امامش محشور می کنند. قال الله تعالی: « یوم ندعوا کلّ اناسٍ بامامهم » .[6]
خیلی متشکریم از این مطلبی که نوشته اند ولی ما بنا نداریم چیزی ساختگی از خودمان بگوییم. حالا ممکن است من یک وقتی اشتباه بکنم. مخصوصاً در مسائل فقهی، یک دقت خاصی وجود دارد که نمی شود کم و زیاد کرد و شرعاً هم مرحوم سید حاج شیخ کاظم یزدی در کتاب شریف «عروة الوثقی»، جزء وظایف کسی که احکام را برای مردم بیان می کند، آورده است که احکام شرعی را باید از روی یقین گفت؛ یعنی اگر شک دارد، به نظرم می رسد این چنین است. شاید این چنین باشد، این ها را نمی شود گفت؛ باید یقینی باشد.
ما دیروز گفتیم که از جمله حقوق فرزندان، نام خوب است. اسم خوب روی فرزندانتان بگذارید؛ چون فردای قیامت، طبق روایت، این ها را با اسمشان صدا می کنند و می خوانند. بعد برادر یا خواهری نوشته اند که شما اشتباه می کنید، این طوری نیست؛ کسی را با اسمش نمی خوانند. من عین حدیث را خدمتتان می خوانم: « عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن عبدالله بن حسین بن زید بن علی عن ابیه عن ابی عبدالله علیه الصلاة والسلام » ؛ از امام صادق(علیه السلام) است چون ابی عبدالله، کنیۀ امام صادق(علیه السلام) هم هست. قال؛ قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلّم): -اتفاقاً حدیث از امام صادق(علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هست.- « استحسنوا اسماءکم » [7]؛ اسم هایتان را خوب بگذارید. اسم خوب برای فرزندانتان، برای خودتان، بگذارید؛ چون ممکن است پدر و مادر اسم خوبی نگذاشته اند، خود طرف می رود عوض می کند؛ « فانّکم تٌدعون بها یوم القیامة » .[8]این عین حدیث است.
شما را روز قیامت با اسم هایتان فرا می خوانند و صدا می زنند. « قم یا فلان بن فلان » .[9]فلانی، صدایت می کنند. فلانی پسر فلانی، « و قم یا فلان بن فلان یا نور لک »[10]، برخیز فلانی پسر فلانی. نه تنها اسم خودش را می گویند، اسم پدرش را هم می گویند، ممکن است اسم مادرش را هم بگویند که تو نور نداری. بعضی ها ممکن است هم خودشان نورانی هستند، اسم هایشان هم نورانی است. بنابراین، منافاتی با آن آیه ندارد؛ چونکه آن آیه، حشر با امامان را دارد؛ یعنی هرکس با پیشوای خودش، با امام خودش، شما با ائمه(علیه السلام) خودتان محشور می شوید اما موقعی که بخواهند شما را صدا بزنند، بخوانند و دعوتتان کنند، به اسمتان، به اسم پدرتان.
کتاب وسائل الشیعه، بحث نکاح، باب 22، حدیث دوم. از این چاپ های جدید، جلد 21 صفحه ی 389، حدیث دوم. این هم من خواندم به خاطر اینکه افراد تصور نکنند، مطلبی که مستند نباشد، بناست اینجا گفته بشود.
نوشته اند چرا امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)، موقع سلام و اذان در نماز، فقط سلام آخر را می خواندند و دو سلام دیگر را نمی خواندند؟
بله، نمازی که از حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) پخش می شود، مخصوصاً در ماه مبارک رمضان، حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) سلام آخر را می گویند. اولاً مسألۀ شرعی این است که در سلام آخر نماز فتوای مشهور فقها این است که سلام آخر کافی است. همین: «السلام علیکم ورحمة الله و برکاته»بگویید اشکالی ندارد اما به قصد اتمام نماز، به قصد سلام نماز؛ این اشکالی ندارد.
فتوای حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) هم همین است، این یک. دو، آن نماز مربوط به ماه رمضان است که افراد روزه بودند و نماز را قبل از افطار خواندند. معمولاً بزرگان، نماز را در قبل از افطارباشد، کوتاه می خوانند، مختصر می کنند. حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) هم از دو جهت؛ امام جماعت فرموده اند که مراعات حال اضعف مأمومین را بکنند؛ یعنی نماز را خیلی طول ندهد که افراد خسته بشوند. این یک. حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) آن موقع امام جماعت بودند. دو، نمازشان قبل از افطار بوده که افرادی منتظر افطار ایشان بودند یا افطار بودند از این جهت هم کوتاه کردند، سلام آخر را گفتند و اشکالی هم ندارد ولی مستحب است که هر سه سلام گفته بشود.
نوشته اند: این جانب دارای چهار فرزند پسر هستم اولی حسین، دومی محسن، سومی یوسف، چهارمی میثم. آیا از نظر شرعی اشکال دارد؟ چون که شما فرمودید از نظر اسم اشکال دارد.
نه نام بسیار خوبی است. یکی که اسم امام هست. یکی نام فرزند امام هست. دیگری اسم پیامبر است و یکی هم اسم اصحاب معصومین(علیه السلام) هست. این اسامی، اسامی بسیار زیبایی است. خداوند انشاء الله فرزندان شما را برایتان نگه دارد.
«والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته»
حجة الاسلام رفیعی