هوای نفس,مهمانی خدا,مغفرت,تقوی
«اعوذ بالله من الشيطان الرجيم شهر الرمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان»
[1]؛ اما صحبت این جلسه در واقع مقدمه اي است و آن اين است كه در مورد رسول خدا عليه و آل عليهم الصلاه و السلام قرآن مي فرمايد:«ما ينطق علي الهوی»[2]؛ ببينيد هوا يك وقت با مد است به معناي همان هوا است كه مي گوييم هوا خوب است ،هوا بد است همان هوايي كه تنفس مي كنيم. هوايي كه بي مد باشد هوي نوشته مي شود ، هوا خوانده مي شود آن هوا يعني هواي نفس توجه كرديد. مي گوييم فلان كس هواي نفسش باعث شده است كه فلان كار را انجام بدهد. بله عرض مي شود پس مي فرمايد:« ما ينطق علي الهوی»[3]؛ اين پيغمبر بر اساس هوا حرف نمي زند. يعني مثلا يك وقت بيايد از كسي خوشش بيايد يك چيزي بگويد از كسي بدش بيايد يك چيزي بگويد نه اينطور نيست هر چه مي گويد وحي است، عجب گفتار پيغمبر وحي است! يعني متصل به غيب است. مي فرمايد:« دعيتم فيه إلي ضيافت الله»[4]؛ اي مردم در اين ماه رمضان به مهماني خدا دعوت شده ايد. واقعا سفره است ، آخر مي دانيد هر مهماني عزيز كرده نمي شود اين را قبول بكنيد. بحث علمي است، يك وقت شما داريد مي گوييد يك مجلس عقدي داريد مثلا براي آقازاده ده نفر را دعوت مي كنيم حالا در اين ده نفر يك نفر است كه اصلا شما نمي خواهيد او را هرگز ببينید اما حالا چون اين قوم و خويش فلان كس هست اگر دعوت نكنيم فلان كس بدش بيايد بالاخره دعوت مي كنيم آدم بعضي مهمانها را با اشتياق دعوت مي كند و بعضي مهماني ها را با اشتياق مي رود، اما حالا مهمان است چون ده نفر عزيز كرده داريم اين هم لابه لاي آنها آمده است و شما مي گوييد آفرين خوش آمديد باز هم تشريف بياوريد. اما حالامي خواهيم ببينيم در مهمانهاي خدا اينطور هست نه اينطور نيست. ببينيد دقت كنيد :«دعيتم فيه إلي ضيافت الله»[5]؛ به مهماني خدا دعوت شده ايد در اين ماه، خيلي ماه عجيبي است در اولش مي فرمايد:« قد اغفر إليكم شهر الناس»[6]؛ ماه خدا روي كرده است به شما «بالبركه و الرحمت و المغفرة «[7]؛ با رحمت و مغفرت و بركات اين ماه دارد مي آيد به سوي شما، حالا راجع به اين سفره چند تا ما مطلب داريم ببينيد اين سفره افتاده است و در آن همه چيز است اما مجبوريم يك مثال مادي بزنيم فرض بفرماييد كه سفره اي انداخته باشند وعده ای هم دور اين سفره نشستند و در اين سفره همه چيز است از خوردني ها اما يك نفر فقط از يك چيز استفاده مي تواند استفاده بكند، چرا دكتر به او گفته است كه تو چيز كم چربي باشد نخور، به آن گفته است كه تو نمي دانم فلان چيز به تو ضرر دارد همينطور يك عللي است كه اين نمي تواند. يك نفر هست سالم است از همه اين سفره استفاده مي كند مجبوريم اين مثالهاي مادي را بزنيم چون در معارف الهيه قافيه تنگ است. معارف خيلي ظريف است اما خود خدا مي بينيد كه در قرآن مي فرمايد:« و تلك الامثال نضربها للناس»[8]؛ مثلهاي قرآن در يك جا مي فرمايد:« لعلّهم يتذكرون»[9]؛ كه متذكر بشوند يك جا مي فرمايد:« لعلّهم يتفكرون»[10]؛ مثال مي زنيم كه فكر بكنند در يك جا مي فرمايند:« و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها إن العالمون»[11]؛ ما مثل مي زنيم اما اين مثلها را باز همه متوجه نمي شوند آنهايي كه يك قدري بالاخره يك مايه اي دارند متوجه مي شوند . پس در اين مهماني هاي مادي يك نفر سر سفره نشسته است و همه چيز نمي تواند بخورد مباني اي در وجودش است آقا حالا ما در اين مهماني الهي كه بگويند همه چيز در اين سفره هست همه چيز مي توانيم بخوريم ببينيد بعضي هايمان يك كارهايي كرديم كه نسبت به بعضي از اين خوردني ها استعداد را از دست داديم. بعضي هايمان كمتر، بعضي هايمان بيشتر، حديث داريم مي فرمايد:« ليس له من صیامه إلّا الجوع و العطش»[12]؛ اي بسا روزه دارهايي هستند كه فقط در آنها گرسنگي و تشنگي مي ماند . حالا به هر حال غرض اين است كه در سر اين سفره خيلي ها هستند و بعضي ها هستند از بعضي چيزها محروم اند اما در كل يك مژده اي بدهم به شما به بركت اهل بيت (ع) معمولا به هر كسي يك چيزي مي دهند آیا در اين ماه رمضان اگر ما را در ديوان شهدا بنويسند كه در دعاي ماه رمضان خواهيد خواند «و روحي مع الشهداء»[13]؛ يا مثلا همه چيزت را در ديوان شهداء بنويسند بس نيست. می خواهم يك قضيه اي براي شما بگويم آقایان اين شبها را قدر بدانيد، سحرها را ضايع نكنيم يك وقت توجه كرديد شده است دو ركعت نماز شده است يك كدام رو به قبله بنشينيم هفت مرتبه يا ارحم الراحمين بگوییم . خب بعضي ها وقت ندارند واقعا مي خواهند دير بيدار شوند سحري بخورند به اداره شان ،به درسشان برسند من اين را قبول دارم. اما بالاخره يك سبحان الله هم بگوييم انشاء الله باطناتتان را آماده كنيد. حضرت ابراهيم چطور حرف مي زند در قرآن خوانديم كه مي فرمايد:« الذي خلقني فهو يهدين»[14]؛ ببين مرا آفريده است. آفرينش را به او نسبت داد و هدايتم مي كند هدايت را به او نسبت داد« و الذي يطعمني و يسقيم»[15]؛ خدايي كه به من طعام مي دهد و سيرابم مي كند. بعد مي گويد:«و إذا مرضت»[16]؛ وقتي بيمار شدم به بيماري كه رسيد به خودش نسبت داد نمي گويد وقتي بيمارم كرد وقتي بيمار شدم «و هو يشفين»[17]؛ او شفا مي دهد، باز شفا را به او نسبت مي دهد. سبحان الله چقدر زيباست يك كار هم كه نكرده است رو به قبله بنشين بگو «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الّا الله و الله اکبر»[18]؛ چند تا سحر اين را با جانت بگويي اصلا عالمت عوض مي شود مي دانيد حضرت چه فرمود: پيغمبر اكرم فرمود: دو كلمه است كه بر زبان خيلي سبك است در ترازو سنگين است خدا هم اين دو تا كلمه را دوست دارد. مي دانيد اين دو تا كلمه چه هست اصحاب گوشهايشان را تيز كردند چه هست فرمود كه:« سبحان الله و الحمد لله و لا اله الّا الله و الله اكبر»[19]؛ تمام اينها اسرار ماه مبارك رمضان است.
«کتب عليکم الصيام كما کتب علي الذين من قبلكم لعلّكم تتقون»
[20]؛ آقا روزه بر شما واجب شده است براي اينكه با تقوي بشويد نه اينكه براي يك ماه با تقوي بشوي براي يك ماه آدم خوب شدن قرآن نازل نمي شود. بايد مسيرت در اين ماه ديگر مشخص بشود نمي خواهم باز كنم مي خواهم اين جوانها خودشان بروند كار بكنند. ببينيد من به شما عرض بكنم سيد الساجدين علي بن الحسين (ع) وقتي به هلال نگاه مي كرد هلال كه در مي آيد عجيب است خطاب مي كرد مي فرمود: اي هلال! خدا تو را كليد قرار داده است. يعني چه اين هلالي كه مي بينيم ما كليد است. اينقدر اسرار در جهان هست كه بشر با اين همه پيشرفتش هنوز هم احساس عجز مي كند. يكي از مسائل مهم جهان هستي ارتباط جهان است با همديگر ، يك چيزهايي هست در ارتباط با جهان، اصلا ارتباطات اجزاي جهان به همديگر خيلي عجيب است ممكن است كه هيچ وقت كشف نشود، خلاصه حضرت نگاه مي كند به هلال مي فرمايد:« جعلك مفتاح شهراً حادث»[21]؛ تو را كليد ماهي تازه قرار داده است، ماه تازه براي چه است؟ از نظر علمي گفته اند كاري در ماه رمضان بايد صورت بگيرد در ماه شوال نمي گيرد اين هم يك سري است . نمي خواهم بالاتر از اين بگويم، خلاصه آقاي خوئي كه مراجعه مي كند به آقاي قاضي يك طلبه ي جوان بوده است مي گويد آقا من يك چيزي مي خواهم به من بفهمانيديك شب را از شبهاي ماه مبارك را تعيين مي كند مي فرمايد در آن شب فلان عمل را انجام بده بيا پيش من بله كه فرموده آن را انجام دادم رفتم پيش آقاي قاضي نشستم يك وقت ديدم يك نفر عين خودم رو به روي من نشسته است عين خودم آقا اين كه است فرمود اين تو هستي نمي خواستي كه آينده ات را ببيني نگاه كن به خودت ديگر نگاه كردم ديدم كه آن صورت كه مقابلم نشسته ريشش يواش يواش دارد سفيد مي شود آن يكي را نگاه كردم ديدم كه دو تا شاگرد دارد يكي ديدم شاگردانش شده است ده تا ديدم ريش سفيدتر شد بحث كشيده شده است به مسجد هندي و شاگردها زياد شدند و بالاخره يك گوشه ديدم رساله دارد چاپ مي شود مراجعه مي كنند ديگر محاسن سفيد شده است درس دارم مي پرسم فتوي مي گيرند سوال مي كنند ديگر خيلي صورت شكسته شده است هيچ خوب نگاه كن و گوش بده ببين چه مي شنوي مي گويد گوش دادم مي گويم كه صدا مي آيد مي گويند اي مردم مرحوم آيه العظمي آقاي خوئي به رحمت خدا رفت گفت اين تو بودي اين هم سرگذشتت بود الآن هم مردي يك دفعه برگشتم ديدم نه صورتي است نه فكري من طلبه ي جوان هستم و آقا اين چه بود فرمود اين تو بودي اين هم آينده ات. حالا يك چيزي برايتان بگويم اگر وحشت نكنيد بگويم بعدها يك كسي به من يك چيزي گفت البته من ديگر قسمت بود به شما بگويم گفت آقاي قاضي فرموده بودند ديگر اين را ضايع نكنيد. اين ديگر مهم است. فرموده بودند: اگر سيد طاقت داشت آنورتر هم مي رفتند. خب حالا پيغمبر مي فرمايد: سفره افتاده است بله سفره است آقا يكي كم مي خورد، يكي زياد مي خورد، نمي فهميم چه مي خوريم. بله ان شاء الله دقت بكنيد فرمودند:«إذا صمت فليصم سمعك و بصرك و لسانك»[22]؛ روزه گرفتي، زبانت را هم روزه بگير. آقا امروز مردم بيشتر به گناه زبان آلوده شدند شما نمي دانيد چه هست، نماز جماعت شركت مي كند، روضه شركت مي كند، آدم خوبي است مي آيد مي نشيند مي گويد فلان كس اينجوري كرده است اين فلان كس برادر ديني ات نبود تو خودت راضي هستي اينجوري آبرويت را ببرند امروز خيلي ها آقا از اين ناحية زبان كتك مي خورد آن وقت خدا مي داند. بنابراين فرمودند« فليصم سمعك»[23]؛ گوشت روزه بگيرد، زبانت روزه بگيرد، چشمت روزه بگيرد و بالاخره اين گفتار گفتار پيامبر است بله «دعيتم الي ضيافت الله و جعلة فيه من اهل كرامت الله»[24]؛ اين يك نكته، نكتة بعدي عرض مي كنم و آن اين است كه يك وقت در سحر، در افطار، در ظرف روز هر كجا كه حال پيدا كرديد به خدا عرض كنيد كه پروردگارا من نمي دانم چگونه مهماني هستم اما مي دانم در صدر اين ضيافت يك مهمان عزيزي داري و اگر من مهمان خوبي نيستم به احترام آن مهمان مرا ببخش. آن مهمان وجود نازنين مولايمان امام زمان عليه الصلاة و السلام است. يك قدري از لحاظ صرف اوقات در ماه مبارك رمضان بايد حواستان خيلي جمع باشد وقتها را چگونه صرف بكنيم، چگونه وقتها را بگذرانيم.
السلام عليك يا ابا عبدالله تمام فیوضات ماه رمضان را ما از آقايمان ابي عبدالله داريم، چون اگر نبود وجود نازنينش ، آن نهضت مقدسش ديگر ما از اين چيزها بهره نداشتيم. يك وقت يادم مي آيد ما مدينه بوديم احرام بستيم يك عده زياد از آن رفقا به آن اتوبوسهاي بي سقف ديديد كه انشاء الله خدا قسمت كند همه تان ببينيد با آنها رفتند به طرف مكه معظمه بنده بودم و هفت هشت ده نفر ديگر با يك ماشين كوچكتري كه آن هم سقف نداشت محرم شديم از مسجد شجره ما رفتيم يك صاحبدلي بود در ماشين آمد اينكه برويم بيرون گفت آقا الآن چه ذكري مناسب ما از اينجا مي رويم بيرون يك دفعه به زبانم گذاشته شد گفتم بگو «السلام عليك يا ابا عبدالله»؛ گفتم مي دانيد چرا گفتم تمام اين شور و حال را از بركت آقا است، اگر آقا نبود اينها ديگر به ما نمي رسيد. دم افطار وقتي كه افطار مي كنيد به ياد تشنگي ابي عبدالله بيافتيد. بله روزه خيلي اسرار دارد تقريبا قريب به اين مضامين از خود آقا رسيده است ديگر وقتي كه مي فرمايد: شيعيان آب گوارا خورديد، مرا ياد كنيد يك نفر مي گفت بچة سه سالة من نصف شب آب خواست پا شدم آب دادم نصف شب ديدم كه آب را خورد گفت لعنت بر يزيد يك حالي شدم من نصف شب خدايا بچه ي من آب مي خورد مي گويد لعنت بر يزيد بله در تشنگي هاي ماه مبارك رمضان به ياد آقا بيافتيد. چقدر زيبا گفته است محتشم ،ایشان يك خصوصياتي دارد آقا كه هيچ كس ندارد دوازده بند محتشم عجيب است مي دانيد علتش هم چه هست علتش اين است كه مي گويند رسول اكرم آمد به خوابش فرمود: براي پسرم مرثيه نمي گويي؟ گفت آقا چطور بگويم مي گويند بيت اول را پيغمبر اكرم فرمود به زبانش انداخت اين بيدار شد پشتش را گرفت يعني ديگر زيباتر از اين گفته نشده است. خلاصه آدم خيال مي كند كه در خيمه ي ابي عبدالله نشسته است اين شعرها را گفته است مي گويد زان تشنگان توجه كرديد چقدر زيبا گفته است زان تشنگان هنوز به عيوق مي رسد. عيوق چرا گفته است اينها اطلاعات علمي شاعر را مي رساند. البته ما مسلمانها اين را صحه نمي گذاريم در عرف اديان گذشته، عيوق را مي گفتند الهة آب است. در بين ستارگان آن را انتخاب كرده است اطلاعات و دانش شاعر را مي رساند چقدر زيباست مي گويد:« زان تشنگان هنوز به عيوق مي رسد فرياد العطش به بيابان كربلا»؛ «از آب هم مضايقه كردند كوفيان خوش داشتند حرمت مهمان كربلا»؛ اينطور مهمانداري مي كنند به مهمان آب نمي دهند. اين است كه دم افطار بگوييد سلام الله علي الحسين يا بگوييد السلام عليك يا ابا عبدالله بله هم ياد ابي عبدالله جلوه مي دهد اين اعمال ما را و هم كه اداي وظيفه كرده ايم .
حجه الاسلام فاطمی نیا
[1]. بقره:185
[2]. نجم:3
[3]. همان
[4]. فضائل أمير المؤمنين عليه السلام / 133
[5]. همان
[6]. همان
[7]. همان
[8]. حشر: 21
[9]. ابراهیم: 25
[10]. حشر: 21
[11]. عنکبوت: 43
[12]. بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج 93 / 294
[13]. الكافي (ط - الإسلامية) / ج 4 / 161
[14]. شعراء: 78
[15]. همان 79
[16]. همان 80
[17]. همان
[18]. الخصال / ترجمه جعفرى / ج 1 / 193
[19]. همان
[20]. بقره: 183
[21]. الصحيفة السجادية / 184
[22]. بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج 94 / 352
[23]. همان
[24]. فضائل أمير المؤمنين عليه السلام / 133