بسم الله الرحمن الرحیم

اصول تربیت عقلانی

اصل : نیکی برای همه

چکیده

انسان دارای ابعاد وجودی بسیاری می باشد که برای تربیت لازم است تا در تمام این ابعاد به کمال برسد از جمله این ابعاد بعد عقلانی اوست . یکی از اصول تربیت عقلانی « نیکی برای همه » می باشد . نیکی برای همه طبق آنچه از آیات و روایات معصومین علیهم السلام به دست می آید یکی از اصول اساسی تربیت عقلانی به شمار می آید . البته به خاطر اینکه آمادگی روحی و ... انسانها با هم فرق می کند بر اساس ظرفیّت انسانها برخی از نیکی ها را نمی شود در حقّ برخی انسانها اعمال نمود . این خود عین حکمت و عقل می باشد .

کلید واژگان نیکی ، احسان

مقدمه

دین اسلام یگانه آیینی است که به صورت تحریف نشده پیش روی انسان سرگردان قرار داشته و می تواند او را در رسیدن به کمال وجودیش راهنما باشد . چنانکه تربیت یافتگان این مکتب که در بالاترین قلّه های انسانیّت قرار دارند خود شاهد عینی بر این مدّعا می باشند .

از طرفی انسان دارای ابعاد وجودی گوناگونی است و برای رشدش لازم است تا در تمام این ابعاد رشد یافته و به تعالی برسد و الا در برخی از ابعاد معطل مانده و از راه باز خواهد ماند . و از آنجا که انسان یک کلّ تشکیل یافته از اجزاء می باشد ، نرسیدن به کمال در یک جهت عین نقص در کلّ می باشد .

از جمله ابعاد وجودی انسان بعد عقلانی اوست . برای رشد این بعد اصولی لازم است که به عنوان زیربنای تربیت عقلانی بوده و بدون آنها هیچ روش و عاملی نمی تواند او را در این بعد به کمال برساند . از جمله این اصول اصل « نیکی به همه » می باشد .

تذکّر!

تذکر این نکته لازم است که مقصود ما از عقل در این مقاله ، با توجه به اینکه قرآن و روایات بیشترِ منابع این مقاله را تشکیل می دهند ، و در این دو منبع از « عقل عملی » هم به عنوان « عقل » نام برده شده است اعم از عقل عملی و نظری است . از طرفی در روایات از « نیکی » به عنوان یکی از « جنود » عقل ( عقل عملی ) نامبرده شده است .[1]

در نتیجه عنوان این مقاله « نیکی برای همه » که به عنوان اصلی از اصول تربیت عقلانی شمرده شده است ، تربیت عقلانی به معنی « تربیت عقل عملی » را هدف قرار داده است .

البته با توجه به تربیت « عقل اجتماعی »[2] انسان و نقش « نیکی برای همه » در این زمینه می توان از همین موضوع در راستای تربیت عقلانی به معنای « عقل نظری » نیز بهره برد . چنانکه « تربیت پذیری و آموزش پذیری » به عنوان یک مبنا قرار گرفته و « نیکی برای همه » نیز به عنوان یک اصل تربیتی با توجه به این مبنا تعریف می گردد .

در این مقاله خواهیم کوشید تا با استفاده از آیات و روایات معصومین علیهم السلام که مفسرین واقعی کتاب الهی هستند ، این موضوع را بررسی نماییم .

مفهوم شناسی موضوع تحقیق

از آنجا که منابع اطلاعاتی مقالاتی از این دست نوعا با زبان عربی هستند ، فلذا برای بررسی موضوعاتی با واژگان فارسی لازم است معادل سازی صورت گیرد . بر این اساس و برای بررسی « نیکی » که یک لغت فارسی است ، در متون دینی از واژگانی همانند : « برّ » و « احسان » می توان بهره برد .

« برّ » در لغت

واژه « برّ» از ریشه « ب ر ر » بوده و به معانی « توسّع و فزونی در کار خیر »[3] ( که شامل تمام خیرات می شود )[4] و « صدق »[5] ، آمده است . بنابراین واژه « برّ » بر خلاف واژه « نیک » تنها در افعال اختیاری کاربرد داشته و هیچ گاه در مورد اشیاء به کار نمی رود . ولی نیک به اشیاء نیز اطلاق می شود .[6] البته هنگامی که یاء نسبت ( نیکی ) به آن اضافه می شود فقط به افعال گفته می شود .

این نکته نیز لازم به تذکّر می باشد که مفهوم « برّ » هر چند از عامّترین مفاهیم ویژه اخلاقی می باشد ولی از جهت تعیین ملاکات اخلاقی مبهم بوده و نمی توان از آن در تعیین ملاکهای اخلاقی بهره جست . چرا که از واژه « برّ » تنها مفهوم خوبی فهمیده می شود ولی از آن نمی توان فهمید چه کارهایی خوب می باشد .[7] البته در ادامه به چگونگی رسیدن به مصادیق نیکی خواهیم پرداخت .

به هر حال چیزی که روشن است این که کلمه « برّ » از نظر معنی دقیقا معادل کلمه « نیکی » در فارسی است .[8]

« برّ » در قرآن

به واسطه روشنی مصادیق تقوی قرآن مصادیق « برّ » و نیکی را با مصادیق تقوی می شناساند . در زیر به یک آیه در این زمینه می پردازیم .

مصادیق نیکی همان مصادیق تقوی است !

لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون .[9]

نيكى، (تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز،) روىِ خود را به سوى مشرق و (يا) مغرب كنيد (و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازيد) بلكه نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا، و روز رستاخيز، و فرشتگان، و كتاب (آسمانى)، و پيامبران، ايمان آورده و مال (خود) را، با همه علاقه‏اى كه به آن دارید، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مى‏كند نماز را برپا مى‏دارد و زكات را مى‏پردازد و (همچنين) كسانى كه به عهد خود- به هنگامى كه عهد بستند- وفا مى‏كنند و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مى‏دهند اينها كسانى هستند كه راست مى‏گويند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اينها هستند پرهيزكاران .[10]

تحلیل محتوایی

یکی از شیوه های بیانی قرآن این است که به صرف ارائه یک سری کلیّات بسنده نکرده و در راستای هدف هدایتی خود ، مصادیق قواعد و کلیّات را نیز بیان می دارد . در همین آیه شریفه نیز اینگونه عمل نموده و در تعریف نیکی کلیّاتی را بیان نداشته بلکه نیکان را معرفی می نماید تا شناخت نیکی با ارائه مصادیق آن برای همه به روشنی بیان شده باشد .[11]

در انتهای این آیه شریفه بعد از بیان نیکان و ابرار این مصادیق را همان متّقین می شمارد و با این بیان مصادیق نیکی را با مصادیق متقین یکی می شمارد . یعنی مصادیق « برّ » با مصادیق « تقوی » یکی می باشد ، هر چند از نظر مفهومی یکی نیستند .[12]

پیام آیه

تمام آنچه عقل با تکیه بر توان خدادای یا با پیروی از وحی الهی به آن می رسد همه از نیکی می باشد و نیکوکار کسی است که خود را به این امور آراسته نماید . پس ای انسانها خود را به نیکی آراسته نمایید .

نکات

  1. نیکی هم شامل ارتباط با خدا ( الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ... ) و هم در ارتباط با بندگان خدا ( وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى ... ) و هم در ارتباط با اعمال و کردار خود انسان معنی و مفهوم پیدا می کند .
  2. نیکی برای دیگران هم جنبه مالی دارد ( وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى ... ) و هم جنبه غیر مالی ( وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا )
  3. نیکی به دیگران همه انسانها را شامل شده ومخصوص گروهی خاصّ نیست . وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ . ( توجه به این نکته لازم است که ایتام و مساکین و ابن سبیل و بردگان همه انسانها از تمام نژادها و دینها و حتی کفار را شامل می شود . چنانکه برده تنها از غیر مسلمان امکان داشت و نیازش تنها به آزادی می باشد . و الا هزینه های روزمره بر عهده مولا می باشد . و این آیه در واقع تشویق به آزادی آنها می نماید . )
  4. وفاء به عهد و پیمان نیز از نیکی های بسیار بزرگ می باشد . وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا .
  5. نیکی ریشه در عقل دارد !

    5. همه نیکی ها نشانگر بلکه از شرایط عقل و رشد عقلانی انسان است . و اگر کسی پایبند به این امور نباشد روشن است که از دایره عقلاء خارج است . چرا که اولا ؛ این اعمال در آیه شریفه از تقوی شمرده شده است و ثانیا ؛ تقوی نیز در آیات بسیاری از عوامل و شرایط رشد عقلانی به شمار رفته است . از جمله در این آیه می فرماید : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقان[13]. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد .[14] « این آیه شریفه با اطلاقی که دارد تنها به بیان شرط شهود عرفانی اختصاص نداشته و شرط معرفت برهانی را نیز شامل می شود ، به این معنا که تقوی هم در فهم عقل و هم در شهود قلب موثر است . به طوری که ادراک صحیح مفاهیم ذهنی و دیدن حقایق عینی در پرتو تقوی تامین می گردد . »[15]

    6. با توجه به اینکه در آیه مورد بحث مصادیق تقوی که همان مصادیق برّ می باشد را بیان نمود و در آیه 29 انفال ( که در نکته قبلی بیان شد . ) تقوی را شرط عقل دانست ، نتیجه می شود که عمل به آن مصادیق از شرایط تقوی است . یعنی نیکی به همه یکی از شرایط و اصول تعقل می باشد .

    7. وطبق آنچه گذشت نیکی به همه انسانها ( بدون توجه به نژاد و دین و ... ) نیز در آیه مورد بحث گنجانده شده بود که به روشنی این نکته را بیان می دارد که نیکی به همه از اصول تربیت عقلانی می باشد .

توجه !برای روشن شدن بهتر و بیشتر مطلب به آیاتی که اشاره می شود در تفسیر المیزان و ... رجوع شود :

بقره / 189 . آل عمران / 92 . مائده / 2 . مجادله / 9 .

« افلا تعقلون » عتاب قرآن به بدکاران !

چنانکه روشن شد ، نیکی به همه و تمام نیکی از اصول تربیت عقلانی می باشد . در نقطه مقابل این ، آیاتی وجود دارد که بدی و بدکاری را نشانه عدم تعقّل می شمارد . که به یک نمونه اشاره می شود .

أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُون .[16] آيا مردم را به نيكى فرمان مى‏دهيد و خود را فراموش مى‏كنيد، با اينكه شما كتاب [خدا] را مى‏خوانيد؟ آيا [هيچ‏] نمى‏انديشيد؟[17]

تبیین آیه

این آیه در مورد کسانی نازل شد که دیگران را به دادن صدقه ترغیب می کردند ولی خود از دادن آن استنکاف می نمودند .[18]

قرآن کسانی را که خود را از نیکی کنار می کشند و تنها به دیگران آن را توصیه می کنند به عنوان کسانی که تعقّل نمی کنند و عقل ندارند[19] معرفی می نماید . و این آیه نیز به روشنی رابطه بین تعقل و نیکی به دیگران را بیان می دارد .

پیام

عقلِ خدامحور حکم می کند که خود نیز به گفته های خویش عامل باشیم .

نکات

  • هر چند تشویق به کار خوب ، نیکوست ولی اگر با عمل همراه نباشد مورد ملامت است . أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ ... .
  • نیکی به طور مطلق امر مطلوبی است و مخصوص گروه یا افرادی یا دین خاصّ نیست . ا لنَّاسَ بِالْبِرِّ ...
    1. برای تربیت ( در مواقعی ) امر و دستور لازم است که نیکی نیز از جمله آن موارد است . أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ ... .
    2. عمل نکردن به آنچه به دیگران دستور و سفارش می کنیم نشانه بی عقلی است . أَ تَأْمُرُونَ ... أَ فَلا تَعْقِلُون .
    3. عمل نیک و نیکی کردن خود موجب رشد انسان می شود .
    4. عمل نیک و نیکی کردن موجب رشد عقلانی می شود . ( عمل به گفته خود جزو اعمال نیک محسوب می شود . ) چرا که عمل نکردن موجب خطاب بی عقلی قرآن است در نتیجه عامل بودن خطاب عاقل را در برخواهد داشت .

    نیکی برای همه از صفات الهی ( رحمانیّت )

    از آنجا که همه هستی از حکمت و رحمت گسترده الهی سرچشمه می گیرد ، پس هرچه در این عالم به چشم می خورد رازی از حکمت را در خود نهفته دارد .

    وقتی به موجودات این هستی نظری گذرا می اندازیم بالعیان می یابیم که منافع آنها همه را شامل شده و هیچ کس از منافع آنها بی بهره نمی ماند .

    بنابراین نتیجه می گیریم که خدای متعال رزق و روزی خود را از هیچ کس دریغ نمی دارد و این خود از حکمت عظیم الهی می باشد .

    و از آنجا که انسانها نیز برای کمال لازم است به صفات الهی متصف بشوند ، هر کس می خواهد صفت حکمت الهی در او نیز تجلی یابد باید رحمتش نسبت به دیگران واسع بوده و نیکی خود را از هیچ کس دریغ ندارد .

    ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری

    دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری

    در اوّل هر سوره از سوره های قرآن ( جز سوره توبه ) آیه مبارکه بسم الله الرحمن الرحیم تکرار شده است . در ذیل همین آیه شریفه در اولین سوره از قرآن مفسرین گرانقدر این نکته را توضیح داده اند که صفت « الرحمن » به رحمت عام الهی اطلاق می شود که همه مخلوقات را در برگفته و هیچ کس از چتر گسترده این رحمت الهی خارج نمی باشد .[20] پس نیکی برای همه را باید از خدای رحمن یاد گرفت و چون این نیکی از حکمت الهی نشات می گیرد ، بنابراین آنکه از این صفت الهی پیروی کند پایه های حکمت خود را استوار نموده است .

    نیکی برای همه را از مخلوقات بی جان بی آموزیم

    ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

    تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

    همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار

    شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

    خورشید در نوربخشی و گرما بخشی ، آب در سیراب نمودن و حیات بخشی ، ابر در باران دهی و خنک نمودنش ، درختان در میوه دهی ، زمین و دریا در خدمت رسانی ویژه خود و تمام موجودات عالم بنابر خلقت حکیمانه خود هیچ کدام نسبت به کسی این نعمت ها را دریغ نمی دارند . و این خود درسی از هستی است تا انسان ، این برترین خلقت ، درسی و عبرتی و تربیتی از دیگر مخلوقات بگیرد .

    مذموم بودن بخل برای همه انسانها

    در مقابل حُسنِ « نیکی برای همه » ، « بخل » نیز به طور مطلق از صفات مذموم به حساب آمده از سربازان و اعوان و انصار جهل شمرده شده است . به روایتی در این مورد بسنده می شود .

    عن ابی عبد الله علیه السلام : کانَ مِمَّا أَعْطَى الْعَقْلَ مِنَ الْخَمْسَةِ وَ السَّبْعِينَ الْجُنْدَ الْخَيْرُ وَ هُوَ وَزِيرُ الْعَقْل‏ وَ جَعَلَ ضِدَّهُ الشَّرَّ وَ هُوَ وَزِيرُ الْجَهْل‏ ... َ وَ السَّخَاءُ وَ ضِدَّهُ الْبُخْل‏ ... .[21]از سربازانی که خدا برای عقل از آن هفتاد و پنج یاورعطاء فرموده است ، یکی خیر و خوبی و نیکی می باشد که وزیر عقل می باشد و ضدّ آن را شرّ و بدی است که از سربازان جهل قرار داده که وزیر جهل است ... . ( همچنین از سربازان عقل ) سخاوت را قرار داده و ضدّ آن بخل ورزی را از سربازان جهل قرار داده است .

    تحلیل

    در این روایت شریف امام علیه السلام هر کدام از سربازان و وزرای کابینه عقل و جهل را هفتاد و پنج عدد دانسته و آنها را در مقابل هم ذکر می نماید .

    خیر که یکی از مفاهیم عام اخلاقی است که دایره بسیار وسیعی از افعال و صفات را در بر می گیرد[22] به عنوان وزیر عقل شمرده شده و شرّ که ضدّ خیر بوده و آن نیز از مفاهیم عام اخلاقی بوده و گستره آن نیز تمام آنچه خیر نیست را در بر می گیرد[23] به عنوان وزیر جهل شمرده شده است . در ادامه سخاوت را از سربازان عقل و مقابل آن بخل را از سربازان جهل شمرده است .

    بنابر این روایت تمام نیکی ها و از جمله سخاوت از سربازان و از وزرای کابینه عقل بوده و تمام بدی ها و از جمله بخل جزو کابینه حکومت جهل می باشد .

    پیام

    برای تکمیل عقل باید از نیکی ها از جمله سخاوت یاری جست و از تمام بدی ها و از جمله بخل کناره گرفت .

    نکات

    1. هر چند عقل را خدا به عنوان نعمتی برای انسان عطاء نموده ولی وسیله ارتقاء آن را نیز فراهم کرده است .
    2. برای دوری از جهل لازم است تا انسان از شرور کناره بگیرد .
    3. همانطور که نیکی ( از جمله سخاوت ) موجب ارتقاء عقل است ، مقابلش بدی نیز ( از جمله بخل ) موجب کاستی عقل می گردد .
    4. راه رشد و راه انحراف در پیش روی انسان قرار داده شده تا او خود انتخاب نماید .

    نیکی در روایات معصومین علیهم السلام

    نیکی کردن در روایات معصومین علیهم السلام و کتب حدیثی مربوطه جایگاهی ویژه داشته و بسیاری از روایات متمرکز بیان فوائد و آثار نیکی ها نموده و آنها را نیز برشمرده اند . در زیر به مناسبت به روایتی ذکر می شود .

    قَالَ امیرالمومنین علی علیه السلام : أَعْقَلُ النَّاسِ مُحْسِنٌ خَائِفٌ[24] علی علیه السلام فرمود : عاقل ترین مردم احسان کننده ترسان است .

    تحلیل

    از آنجا که معصومین علیهم السلام مفسرین واقعی کتاب الهی و اعلم مردم به آن هستند فلذا لازم است تا کلام آنها نیز همسو با آن کتاب عظیم باشد . چنانکه از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله روایتی نقل شده است که هر آنچه که از من نقل می شود اگر موافق کتاب و سنت باشد از آن بهره ببرید و الا آن را واگذارید .[25]

    روایت مذکور بر همین اساس با آیات قرآن همسو و همصدا بوده و نیکی را از نشانه های عقل انسان می شمارد . و نیکی همراه با تقوی و خدا ترسی را توصیه نموده و چنین شخصی را عاقل ترین مردم معرفی می نماید . البته در روایتی دیگر که از نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است بعد از بیان « اعقل الناس » به « اجهل الناس » نیز اشاره کرده و آن را نیز معرفی می نماید . می فرماید : قَالَ النبیّ ص أَعْقَلُ النَّاسِ مُحْسِنٌ خَائِفٌ وَ أَجْهَلُهُمْ مُسِي‏ءٌ آمِنٌ .[26] یعنی عاقلترین مردم نیکوکار ترسان و با تقوی است و جاهلترین مردم بدکاری است که از ( مکر الهی ) خود را در امنیّت می داند .

    پیام

    با نیکی همراه خدا ترسی عاقل ترین باشیم .

    نکات

    1. عقل خود را با نیکی و خدا ترسی کامل نماییم .
    2. احسان و نیکی در کنار خدا ترسی است که به ارزش واقعی خود می تواند برسد .

    لزوم طبقه بندی نیکی کردن نسبت به انسانها ( صفت رحیمیّت و رحمانیّت )

    برای رفع یک شبهه ذکر این نکته لازم می باشد که هر چند نیکی را نباید از هیچ کس دریغ نمود ، ولی بر اساس همان حکمت الهی برخی نیکی ها را مخصوص خوبان قرار داد .

    چنانکه خدای مهربان دارای صفت « الرحمن » بودن است که همه را شامل می باشد ، همچنین برای مومنین « رحیم » است . یعنی به خاطر وجود بعضی آمادگی ها و زمینه ها که شخص با ایمان در خود به وجود می آورد شامل رحمت خاص الهی که از آن به « رحیم » تعبیر می شود ، می گردد . [27]

    بنابراین انسانها نیز از آنجا که لازم است خود را به صفات الهی نزدیک کرده و رنگ الهی به خود بگیرند[28] لازم است تا با وجود اینکه نیکی خود را از هیچ کس دریغ نمی دارند ، برخی از نیکی ها را ( به خاطر وجود آمادگی هایی در وجود برخی از انسانها ) مخصوص آنها قرار داده و از نااهلان دریغ ورزد .

    نتیجه

    آنچه از نوشتار حاضر می توان نتیجه گرفت این است که نیکی برای همه یکی از ارکان تعالی و رشد عقلانی انسان می باشد .

    منابع برای مطالعه بیشتر

    1. تفاسیر معتبر ذیل سوره انسان آیه 8 .
    2. عبد الله درّاز ، دکتر محمد ، آیین اخلاق در قرآن ، مترجم : محمد رضا عطائی ، چاپ اول ، 1387 ش ، آستان قدس رضوی .
    3. الموسوی ، خلیل ، رفتار نیک و کردار نیک در قرآن و حدیث ، مترجم : دکتر صاحبعلی اکبری ، انتشارات پیک توس ، چاپ اول ، پاییز 81 .
    4. المعلّمی ، یحیی ، مکارم الاخلاق فی القرآن الکریم ، دارعکاظ ، جدّه ، الطبعه الثانیه ، 1400 ه ،
    5. مکارم شیرازی ، ناصر ، اخلاق در قرآن ، ناشر : مدرسه الامام علی ابن ابیطالب علیه السلام ، چاپ اول ، 1378 ش ، ج 2 .

    نکاتی که در ارئه این مطالب به اقشار گوناگون باید در نظر داشت :

    الف : برای بیان این مقاله به گروه سنّی کودکان لازم است برای تفهیم مطلب از داستان و قصه های آموزنده و اگر امکان داشته باشد از شیوه های بصری بیشتر استفاده گردد .

    ب : برای بیان مطالب این مقاله به گروهها سنّی نوجوان و جوان به خاطر اینکه این گروه در حال رشد و بلوغ می باشند بیشتر لازم است تا مطالب به صورت استدلالی تر بیان گردد .

    ج : برای بیان این مطالب در جمع های خاصی مثل هیئات مذهبی می توان از تعبّد آنها نیز در اداء مطالب بهره جست .