مقدمه
انسان در سير الي اللّهي خود بايد از گردنه هاي سخت ودشواري كه در مسير او قرار گرفته
به خوبي بگذرد تا بتواند مدال پر افتخار عبوديت وبندگي را بر گردن آويخته ونداي توحيدي
حق را لبيك گويد وآوازه «قالوا بلي »
يش را به بلنداي هستي آواز كند وفرشتگان را دوباره بر اقرار
«سبحانك لا علم لنا الا ما علّمتنا » مقرّ سازد .
دراين مسير بايد پشتوانه اعتقادي خود را محكم كرده وبا اخلاق نيك خود را آراسته وبا
زاد وتوشه اعمال حسنه خود را براي ملاقات پروردگارش آماده سازد .
يكي از آنچه كه در پيراستگي انسان در اين سير تكاملي نقش عمداي ايفا مي كند عفت وپاكدامني
اوست چرا كه بنا به فرموده اميرالمومنين علي (عليه السلام):
«العفه راس كل خير»[1]
واين عفاف سالك الي اللّه است كه او را از آلودگيها باز مي دارد وبه گفته آن بزرگوار
« العفاف يصون النفس وينزّههاعن الدنايا» [2] يعني
صفت عفاف است كه حصين(نگه دارنده) نفس بوده واو را از فرومايگي منزّه ميدارد .
لذا در اين مختصر بر آن شديم كه جملاتي چند درباره عفاف وپاكدامني آورده و پاي سخن
آيات وحي بنشينيم. مستور
چكيده
در محتواي مقاله بعد از تعريف لغوي عفت به بيان اهميت موضوع پرداخته وسيماي عفاف را
در منظر قرآن وهمچنين روايات ائمه اطهار وارسي(ديده) وبه بررسي نگرش آيات الهي در خصوص
عفت ورزي به موارد زير پرداخته ايم :1.عفت در نگاه 2.عفت در گفتار 3. عفت در رفتار
4. عفت در روابط 5. عفت در امور جنسي 6. عفت در پوشش 7. عفت در راه رفتن 8. عفت در
امر تربيت فرزندان 9. عفت در امور اقتصادي
كليد واژه ها
عفاف ، عفت ، پاكدامني ، حيا
تعريف لغوي واصطلاحي (عفت)
«عفّت» به گفته راغب اصفهانى در كتاب «المفردات»، به معنى
پديدآمدن حالتى در نفس است كه آدمى را از غلبه شهوت باز مىدارد و
«عفيف» به كسى گفته مىشود كه داراى اين وصف و حالت باشد.[3]
صاحب «مقاييس اللّغة» مىنويسد: «عفت در اصل به دو معنى آمده است:
نخست، خوددارى از انجام كارهاى زشت و ديگر، كم بودن چيزى. لذا عرب به باقى مانده شير
در پستان مادر «عُفَّه» (بر وزن مدّت)
مىگويد.»[4] ولى از كلام راغب اصفهانى
در مفردات، استفاده مىشود كه هر دو معنى به يك چيز باز مىگردد. (زيرا افراد عفيف به
چيز كم قانع هستند.)[5]
مؤلف التّحقيق مىنويسد:«اين ماده در اصل، به معنى حفظ نفس از تمايلات و شهوات
نفسانى است; همان گونه كه تقوا به معنى حفظ نفس از انجام گناهان مىباشد، بنابراين عفّت
يك صفت درونى است; در حالى كه تقوا ناظر به اعمال خارجى است»[6].
علماى اخلاق نيز در تعريف «عفت»، آن را صفتى حدّ وسط در ميان شهوتپرستى
و خمودى دانستهاند،چنانكه عالم رباني ملا احمد نراقي فرموده :عفت ضد شره وخمودبوده
وعبارت است از ؛مطيع ومنقاد بودن قوه شهويه از براي قوه عاقله[7]
از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى استفاده مىشود كه «عفت»
از بزرگترين فضايل انسانى است و هيچ كس در سير الى اللّه، بدون داشتن «عفت»
به جايى نمىرسد. در زندگى دنيا نيز آبرو و حيثيت و شخصيت انسان در گرو عفّت اوست.
جايگاه واهميت بحث عفاف
. قرآن در عبارتهاى كوتاه و بسيار پرمعنى، ضمن بيان بخش مهمى از صفات مؤمنان، پاكدامنى
و عفّت را يكى از خصلتهاى برجسته آنها دانسته و مىگويد: «آنها كسانى هستند كه
دامان خود را (از آلودگى به بىعفتى) حفظ مىكنند و تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان
دارند كه در بهرهگيرى از آنان، ملامت نمىشوند و كسانى كه غير از اين راهى را طلب كنند،
تجاوزگرند; وَالّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِم حَافِظُونَ ـ اِلاّ
عَلَى اَزْوَاجِهِمْ أَو مَا مَلَكَتْ ايمَانُهُمْ فَاِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ـ
فَمَنِ ابْتَغى وَ رَآءَ ذَلِكَ فَأُولئكَ هُمُ العَادُونَ».[8]
جالب اين كه، قرآن در بيان صفات برجسته مؤمنان، عفت را بعد از نماز و زكات و
پرهيز از لغو مطرح كرده و حتّى آن را بر مسئله امانت و پايبندى به عهد و پيمان نيز
مقدم داشته است.
درسوره نور نيز درآيه اول آن مخصوصا با تعبير «سورة انزلناها»
و بعد هم با كلمه «فرضناها» اين مطلب را مى فهماند كه مسائل مربوط به عفاف
مسائلى بسيار جدى است،يعنى درست در جهت عكس آنچه بشرامروز فكر مى كند كه در جهت سهل
كردن و ساده كردن و ناچيزشمردن روابط جنسى حركت مى كند و به غلط اسمش را آزادى مى گذارد
و به اصطلاح در جهت «آزادى جنسى »گام
برمى دارد،قرآن آنچه تحت عنوان حريمهاى عفاف مطرح مى كند و آنچه تحت عنوان مجازاتهاى
بى عفتى بيان مى كند و آنچه تحت عنوان مجازات لكه داركردن زنهايى كه عفيفه اند و به
دروغ متهم[به بى عفتى]مى شوندبيان مى كند و آنچه در باب ترغيب به ازدواج بيان مى كند
و بالاخره هر چه در باب مسائل مربوط به عفاف گفته است،مى خواهد بگويداينها مسائل بسيار
بسيار جدى و فرض است و نمى شود اينها راكوچك شمرد،و يكى از بدبختيهاى دنياى امروز تحقير
كردن اصول عفاف و تقواى در امور جنسى است كه اثرات سوء آن را در كشورهاي غربي مي بينيم
.
واينها خود نشانگر جايگاه رفيع بحث عفت مي باشد كه با نظر به آيات مربوطه واحاديث وارده
در فصلهاي آتي به اين رفعت مرتبتي موضوع پي خواهيم برد ان شاء الله .
سيماي عفاف در آيات الهي
از آنجايي كه قرآن ،اين معجزه وحياني كتابي است كه با رويكرد تربيتي نازل گشته وبه
دنبال آن است كه بني بشر را ازتاريكي ظلمتها وپليديها به اوج قله انسانيت برساند بدين
منظور به تبيين آن دسته از مسائل اخلاقي كه نقش عمده اي در اين حركت كمالي انسان دارد
مي پردازد ،يكي از آن جمله مسائل اخلاقي كه قرآن عنايت ويژه اي به آن داشته وبه ذكر
موارد ومصاديق مختلف آن پرداخته مساله (عفاف) مي باشد كه در آيات ذيل به ذكر مواردي
از آن مي پردازيم.
1.عفت در نگاه :
الف: (قل للمومنين يغضوا من ابصارهم ويحفضوا فروجهم ذلك ازكي
لهم ...) ترجمه:به مومنان بگو چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان ) فر
گيرندو عفاف خود را حفظ كنند اين براي آنها پاكيزه تر است .(نور :30)
نكته هاي آيه:
- 1.لازمه ى قيد ايمان، حفظ نگاه از حرام است. « قُلْ
لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا من ابصارهم»
- جاذبه هاى غريزى را بايد كنترل كرد. «يَغُضُّوا»
- .گناه را از سرچشمه جلوگيرى كنيم و تقوا را از چشم شروع كنيم.
«مِنْ أَبْصارِهِمْ»
- .چشم پاك مقدّمه ى پاكدامنى است. «يَغُضُّوا مِنْ
أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
- چشم پاك داشتن و عفّت ورزي مايه رشد معنوى انسان است.(چشم چراني وبي عفتي مانع رشد
معنوي انسان است) «يَغُضُّوا يَحْفَظُوا- أَزْكى»[9]
ب: (قل للمومنات يغضضن من ابصارهن ) ترجمه :وبه زنان با ايمان بگو چشمهاي خود را (از
نگاه هوس آلود ) فرو گيرند . (نور :31)
پيام آيه:
در لزوم عفّت و پاكدامنى و ترك نگاه حرام بين زن و مرد، فرقى نيست «يَغُضُّوا
يَغْضُضْنَ يَحْفَظُوا يَحْفَظْنَ»[10]
2.عفت در روابط :
الف:(ولا متخذي اخذان) ترجمه : با زنان نامحرم رابطه پنهاني و نامشروع نگيريد .(مائده
:5)
ب:( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ
إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ
فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ
ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي
مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ
ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ
اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ
عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً)
ترجمه :اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آن كه به شما اجازه
داده شود براى خوردن غذا، (به شرط آن كه قبل از موعد نياييد) و در انتظار وقت غذا نباشيد
ولى هر گاه دعوت شديد پس داخل شويد، و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از خوردن
غذا) به گفتگو نپردازيد همانا اين (گفتگوهاى پس از غذا) پيامبر را آزار مى دهد، امّا
او از شما شرم مى كند (و چيزى نمى گويد) ولى خداوند از (گفتن) حقّ شرم ندارد. و هر
گاه از همسران پيامبر چيزى از وسايل زندگى (به عنوان عاريت) خواستيد از پشت پرده بخواهيد
اين رفتار براى دل هاى شما و دل هاى آنان به پاكى و پاكدامنى است و شما حقّ نداريد
كه رسول خدا را آزار دهيد و با همسران او پس از رحلتش ازدواج كنيد كه اين كار نزد خداوند
(گناهى) بزرگ است.(احزاب:53)
نكته ها:
- اجازه گرفتن براى ورود به خانه ديگران، مخصوص خانه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله
نيست، همان گونه كه در سوره ى نور مى خوانيم: «لا تَدْخُلُوا
بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا»
- هنگام ورود، سلام كنيد. «فَسَلِّمُوا»
- اگر جواب ردّ دادند ناراحت نشويد و برگرديد. «إِنْ
قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
- خطابهاي مذكور در آيه مربوط به همه ى زنان مسلمين است، به دليل
«أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» كه خداوند درباره ى هر
زن و مردى پاكدلى را مى خواهد.
پيام ها:
- ايمان، مستلزم رعايت ادب و آداب اجتماعى است. «يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا ...»
- حقّ آرامش در مسكن براى همگان محترم است، خصوصاً براى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله.
« لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ»
- . صاحب خانه حقّ دارد به كسى اذن ورود ندهد. «إِلَّا
أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ»
- از آداب مهمانى آن است كه بعد از خوردن غذا خانه را ترك كنيد.
«فَانْتَشِرُوا» و منزل ميزبان را محلّ گفت و شنود قرار ندهيد.
«وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ»
- پيامبر، از اتلاف وقت در گفتگوهاى بى مورد رنج مى برد. «لا
مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ»
- صاحبخانه را در بن بست و رودربايستى قرار ندهيد. «فَيَسْتَحْيِي
مِنْكُمْ»
- سكوتى كه بر اساس حيا و رودربايستى باشد، علامت رضايت نيست.
- پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله شخص با حيايى بود. «فَيَسْتَحْيِي
مِنْكُمْ»
- داد و ستد زنان، با حفظ حجاب مانعى ندارد. «فَسْئَلُوهُنَّ
مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
- استدلال بر لزوم حجاب زن با دليلى كه مورد اتّفاق همه مي باشد
« ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ»
- در نحوه ى ارتباط زنان و مردان، بايد محور كارها تقوا و پاكدلى باشد.
«أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
- نگاه نامحرمان به يكديگر، در دل آنان تأثير گذار است. «فَسْئَلُوهُنَّ
مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»[11]
هر آنچه ديده بيند دل كند يادزدست ديده و دل هر دو فرياد
» »
3.عفت در گفتار :
«يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ
إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ
وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً »
ترجمه:اى همسران پيامبر! شما مثل يكى از زنان (عادّى) نيستيد. اگر تقوا پيشه ايد پس
به نرمى و كرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آن كه در دلش بيمارى است طمعى پيدا كند، و نيكو
و شايسته سخن بگوييد. .(احزاب :32)
پيام ها:
- خانواده رهبران دينى بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند.
«يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (موقعيّت
اجتماعى، محدوديّت آوراست.)
- وقتى به زنان پيامبر كه زندگى ساده اى داشتند هشدار داده مى شود كه با كرشمه و ناز
سخن نگويند، زنان جوان و زيبا(بايد بيشتر مواظب رفتار وگفتار خود باشند) بايد حساب
كار خود را بكنند. «يا نِساءَ النَّبِيِّ ... فَلا تَخْضَعْنَ»
- با كرشمه سخن گفتن زن، بى تقوايى است. «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
- قرآن براى سخن گفتن نيز آدابى بيان مى كند. «فَلا
تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
- نبايد گفتار و رفتار زن تحريك كننده باشد. «فَيَطْمَعَ
الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
- در جامعه ى نبوى نيز همه ى افراد سالم نيستند. «فَيَطْمَعَ
الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
- نبايد كارى كنيم كه حتّى يك نفر دچار گناه و فساد شود. «الَّذِي
فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» و نفرمود «الذين فى قلوبهم»
- چشم چرانى و هوسبازى يك بيمارى روحى است. «فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»
- طورى سخن بگوييد چنان سخن گفته شود كه هم محتوا خوب باشد
«قَوْلًا مَعْرُوفاً» و هم شيوه، سالم باشد،
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»
4.عفت در راه رفتن :
الف: (فجاءته احداهما تمشي علي استحياء قالت انّ ابي يدعوك ...)ترجمه:پس(چيزى
نگذشت كه) يكي از آن دو زن به سراغ موسي آمد در حالي كه با نهايت حياوعفت گام بر مي
داشت،گفت پدرم از تو دعوت مي كند ... .(قصص: 25)
پيام ها:
- رفت و آمد زن در بيرون خانه بايد بر اساس حيا و عفّت باشد.
«تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ»
- در دعوت، مرد از مرد و زن از زن دعوت كند. « إِنَّ
أَبِي يَدْعُوكَ»
- كسى كه از دامن طاغوت بگريزد، به خانه پيامبر خدا ميهمان مى شود.
«إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ»
- پدر، بايد از رفتار فرزندان خود آگاه باشد و در مقابل حركات آنان عكس العمل مناسب نشان
دهد. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ» (شعيب
كه ديد دخترانش زودتر از روزهاى ديگر آمده اند، علّت را پرسيد و تصميم به تشكّر از
موسى گرفت.)
ب:( ولا يضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ)ترجمه : وهنگام راه رفتن پاهاي خود
را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود(وصداي خلخال كه بر پا دارند به گوش
رسد). (نور :31)
پيام آيه:
هر گونه راه رفتنى كه سبب آشكار شدن زيورهاى مخفى زن شود ممنوع است. «
وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ»
5.عفت در امور جنسي :
الف : (ويحفظوا فروجهم )ترجمه :به مومنان بگو عفاف
خود را حفظ كنند .(نور :30)
ب: (ويحفظن فروجهنّ)ترجمه : به زنان با ايمان بگو
دامان خويش را حفظ كنند.(نور :31)
توجه ويژه:
خداوند در اين آيه بيست و پنج مرتبه با آوردن ضمير مونث به زنان توجّه كرده است.
ج:« وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً
حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...» ترجمه: و كسانى كه
وسيله ى ازدواج نمى يابند، بايد پاكدامنى و عفت پيشه كنند، تا آن كه خداوند از كرم
خويش، آنان را بى نياز نمايد ( نور: 33)
پيام ها:
- .دسترسى نداشتن به همسر، مجوّز گناه نيست، صبر و عفّت لازم است.
«وَ لْيَسْتَعْفِفِ»
- .هر كجا احساس خطر بيشتر شد، سفارش مخصوص لازم است. «
وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً» (چون افراد غير متأهل
بيشتر از ديگران در معرض فحشا و منكر هستند، خداوند در فرمان به عفّت، آنان را مخاطب
قرار داده است)
- اگر عفّت و تقوا داشته باشيم، خداوند ما را بى نياز مى كند.
«وَ لْيَسْتَعْفِفِ ... يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ» (جوانان بخاطر امكانات
ازدواج، به سراغ تهيّه ى مال از راه حرام نروند و عفّت و تقواى مالى از خود نشان دهند)
- .در حفظ عفّت و پاكدامنى عمومى، هم جوانان خود را حفظ كنند،
«وَ لْيَسْتَعْفِفِ»، هم حكومت قيام كند
«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى »(آيه قبل)، و هم ثروتمندان جامعه
به پاخيزند. « وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ»(در
ادامه آيه 33)
د: (وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا
وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ)ترجمه: و (بياد آور مريم
را، آن) زنى كه دامان خويش را پاك نگاه داشت، پس ما از روح خود در او دميديم و او و
پسرش (عيسى مسيح) را (آيت و) نشانه اى براى جهانيان قرار داديم. (انبيا :91)
پيام ها:
- محور در بيان مطالب قرآنى، ارائه الگوها و كمالات انسانى است و زن و مرد در آن فرقى
ندارند. « الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها»
2 .الطاف الهى زمانى نازل مى شود كه قابليّتى موجود باشد. «أَحْصَنَتْ
فَرْجَها، فَنَفَخْنا» 3.پاكدامنى از برجسته ترين كمالات زن است.
«أَحْصَنَتْ فَرْجَها»
4 .وجود يك كمال در انسان، بركت هاى زيادى را به همراه مى آورد.
«أَحْصَنَتْ فَرْجَها، فَنَفَخْنا، رُوحِنا، جَعَلْناها، آيَةً لِلْعالَمِينَ»
5. پاكدامنى مادر مى تواند او و فرزندانش را به بالاترين مقام ها برساند.
«وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ»
امام علي (عليه السلام)مي فرمايد: «من عفّ عظم عند اللّه
قدره» ترجمه :هر كس پاكدامن باشد قدر ومنزلتش در نزد خداوند عظيم
وبلند پايه است .[12]
6. مقام زن تا بدانجا مى رسد كه خداوند، او را همچون انبيا مى ستايد و نشانه و آيت
خويش در ميان جهانيان قرار مى دهد. «آيَةً لِلْعالَمِينَ»
ه : (والذين هم لفروجهم حافظون ) ترجمه : و آنها
كه دامان خود را (ازآلوده شدن به بي عفتي ) حفظ مي كنند .(مومنون :5)
پيام آيه :
1. حيا شرط ايمان است. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»
(آلودگى جنسى نشانه ى ضعف ايمان است)
2. شهوت، طغيانگر است و به كنترل و حفاظت نياز دارد. «حافِظُونَ»
امام علي (عليه السلام)مي فرمايد:« العفه تضعّف الشهوه»يعني
عفت ورزي شهوتراني را تضعيف مي كند .
[13]
در حديث ديگرى كه مفضّل از امام صادق (عليه السلام)، در توصيف شيعيان واقعى نقل كرده،
آن حضرت چنين مىفرمايند: «اِنَّمَا شِيعَةُ جَعْفَر مَنْ
عَفَّ بَطْنَهُ وَ فَرْجَهُ وَ اشْتَدَّ جَهَادَهُ وَ عَمَلُهُ لِخَالِقِهِ وَ رَجَاءُ
ثَوابِهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَاِذَا رَأَيْتَ اُولئكَ فَاُولئكَ شِيعَةُ جَعْفر;
پيروان حقيقى جعفر بن محمد، كسانى هستند كه در برابر شكمپرستى و بى بند و بارى جنسى،
عفت و (در راه بندگى خدا) تلاش و كوشش فراوان دارند; به ثواب او اميدوارند و از عقاب
او بيمناك. (به همين دليل، پيوسته، در راه حق حركت مىكنند. هرگاه كسى را با اين صفات
ببينى) آنها پيروان و شيعيان جعفر بن محمد(عليه السلام) مىباشند».[14]
6.عفت در رفتار :
الف : ( ولايبدين زينتهنّ) ترجمه: به زنان با ايمان
بگو زينتهاي خودرا آشكار نسازند .(نور :31)
ب: (قالتالانسقي حتّي يصدر الرّعاء و ابونا شيخ كبير)
ترجمه: دختران شعيب گفتند :ما آنها را آب نمي دهيم تا چوپانها همگي خارج شوند وپدر
ما پيرمرد كهنسالي است (وقادر به اين كارها نيست)(قصص: 23)
پيام ها:
- اگر قانون و حمايتى در كار نباشد از حيا و ضعف زنان، سوء استفاده مي شود.
- بسيارى از مردان، حقوق زنان را ناديده مى گيرند. «
أُمَّةً ... يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ»
- .حريم ميان زن و مرد يك ارزش است كه دختران شعيب آن را مراعات مى كردند.
«وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ»
- دختران پيامبر خدا چوپانى مى كنند، ولى هرگز تن به ذلّت و گدايى نمى دهند. «امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ»
- حمايت از زنان وغيرت ورزي يك ارزش انسانى است.
امير مؤمنان على (عليه السلام) مىفرمايند: «قَدْرُ الرَّجُلِ
عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلى قَدْرِ مُرُوَّتِهِ، وَ شُجَاعَتُهُ عَلَى
قَدْرِ اَنْفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ; ارزش هر كس به
اندازه همّت او و صداقت هر كس به اندازه شخصيت او و شجاعت هر كس به اندازه زهد و بى
اعتنايى او به ارزشهاى مادى و عفّت هر كس به اندازه غيرت اوست».[15]
- سعى كنيم در حرف زدن با نامحرم، خلاصه سخن بگوييم. «ما
خَطْبُكُما»
- نسبت به آنچه در اطراف ما مى گذرد، بى تفاوت نباشيم. «ما
خَطْبُكُما»
- كار زن در خارج از منزل اشكالى نداردرعايت موارد زير براي زن در محيط كاري، اورا از
آسيبهاي احتمالي حفظ مي كند :
الف: زن در محيط كار، تنها نباشد. «امْرَأَتَيْنِ»
ب: با مردان اختلاطى نداشته باشد. «مِنْ دُونِهِمُ
... لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ»
ج:( فسئلوهنّ من وراء حجاب ) ترجمه :وهنگامي كه چيزي از وسايل زندگي را (به عنوان عاريت)
از آنان «همسران پيامبر» مي خواهيد از پشت پرده بخواهيد .(احزاب:53)
د:(والقواد من النساء الاتي لا يرجون نكاحا فليس عليهنّ جناح
ان يضعن ثيابهنّ غير متبرّجات بزينه و ان يستعففن خير لهنّ والله سميع عليم)
ترجمه: و زنان از كار افتادهاي كه اميد ازدواج ندارند ، گناهي بر آنها نيست كه لباسهاي
رويين خود را بر زمين بگذارند ، به شرط اينكه در برابر مردم خود آرايي نكنند ، واگر
خود را بپوشانند براي آنها بهتر است ؛ وخداوند شنوا وداناست .(نور :60)
پيامها:
- قوانین اسلام مطابق با واقعيّت ها و ضرورت ها و نيازها و توانايى هاى اجتماعى است.
(بايد براى پير زنى كه ميل به همسر ندارد و آرايش نمى كند، مسئله را آسان گرفت) «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ
نِكاحاً.... أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ»
- براى زنان پير و جوان، آرايش و نشان دادن زينت ممنوع است.
«غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ»
3.حجاب و رعايت عفاف ، به نفع زنان است. «... وَ أَنْ
يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ»
7. عفت در پوشش:
الف : ( وقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ
الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى ) ترجمه: اي همسران پيامبر در خانه هاى خود قرار
گيريد و همچون دوران جاهليّتِ نخستين، با خودآرايى ظاهر نشويد (و زينت هاى خود را آشكار
نكنيد)،.(احزاب :33).
نكته ها:
- «قَرْنَ» از
«وقار» يا «قرار»
است، و نتيجه ى هر دو معنا يكى است. يعنى براى خودنمايى از خانه هاى خود خارج نشويد.
- «تَبَرُّجَ» از «برج» به معناى خودنمايى است، همان گونه كه
برج در ميان ساختمان هاى ديگر جلوه ى خاصّى دارد.
- جاهليّتِ اولى نشان دهنده ى ظهور جاهليّت اخرى است كه ما امروز شاهد آنيم. در حديث
نيز آمده است: «ستكون الجاهلية الاخرى»
به زودى جاهليّت ديگرى فرا مى رسد.[16]
- در جاهليّت آن روز فساد و زنا جرم بود، امّا امروز در مترقّى ترين كشورهاى جهان همجنس
بازى قانونى است.
ب.«وليضربن بخمرهنّ علي جيوبهنّ» ترجمه: به زنان با ايمان بگو اطراف روسريهاي
خود را بر سينة خود افكنند (تاگردن وسينه با آن پوشيده شود).(نور /31)
حفظ حجاب و ترك جلوه گرى ثمرات بسيارى دارد كه برخى از آنها عبارت است از:
آرامش روحى، استحكام پيوند خانواده، حفظ نسل، جلوگيرى از سوء قصد و تجاوز، پيشگيرى
از امراض مقاربتى و روانى، پائين آمدن آمار طلاق، خودكشى، فرزندان نامشروع و سقط جنين،
از بين رفتن رقابت هاى منفى، حفظ شخصيّت و انسانيّت زن، و نجات او از چشم ها و دلهاى
هوسبازى كه امروز دنياى غرب و شرق را در لجن فرو برده است.
8 .عفت در امر تربيت فرزندان
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ
مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ
مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ
مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ
جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ
اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(58) وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ
مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(59)»
ترجمه:اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بايد بردگانى كه مالكشان هستيد و كسانى از شما
كه به سنّ بلوغ و احتلام نرسيده اند در سه وقت از شما (براى ورود به اتاق) اجازه بگيرند:
پيش از نماز صبح و نيمروز، هنگامى كه لباس از تن بيرون مى كنيد، و بعد از نماز عشا.
اين سه وقت هنگام خلوت شماست، در غير اين سه وقت بر شما و بر آنان گناهى نيست كه بدون
اذن وارد شوند، زيرا آنان پيوسته با شما در رفت و آمد هستند و بعضى بر بعضى وارد مى
شوند. خداوند آيات خود را اين گونه براى شما بيان مى كند و خداوند عالم و حكيم است.(نور:58)
هر گاه كودكان شما به حد بلوغ رسيدند، پس بايد همانند بزرگسالانى كه قبلًا بالغ شده
اند، (در همه وقت) اجازه (ورود) بگيرند. خداوند اين گونه آيات خود را براى شما بيان
مى كند و خداوند دانا و حكيم است.(نور :59)
پيام ها
- مسئول آموزش احكام دين به فرزندان، والدين مؤمن هستند. «يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
- محل خواب والدين بايد جدا و دور از چشم فرزندان باشد،زيرا كه در غير اين صورت نياز
به اذن نبود و گر نه نياز به اذن نبود. «لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
- كودكى و بردگى بهانه اى براى شكست حريم ديگران نيست. «لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
- مرد بايد در طول شبانه روز، ساعاتى را به همسر خود اختصاص دهد و فرزندان مزاحم نشوند.
«لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
- اسلام دين زندگى است و از جامعيّت كاملى برخوردار است. هم براى مسائل جزئى مانند ورود
كودك به اتاق والدين (كه در همين آيه آمده است) و هم براى مسايل مهم مانند تشكيل حكومت
جهانى (كه در آيه 55 همين سوره آمده است) طرح و برنامه دارد.
- كودكان بايد پاكدامنى را از محيط خانه بياموزند. «لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
- تربيت و آموختن آداب اسلامى را قبل از بلوغ كودكان شروع كنيم.
«الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ»
- در خانه، بايد لباس كار و لباس بيرون را كنار گذاشت. «تَضَعُونَ
ثِيابَكُمْ»
- تنظيم وقت، در زندگى مسلمانان بايد بر اساس اوقات نماز صورت گيرد.
- «قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ»
- بزرگان و اطرافيان، براى نوجوانان الگو هستند. «كَمَا
اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
- دستوراتى كه خداوند براى حفظ عفت صادر كرده، آگاهانه و حكيمانه است.
«عَلِيمٌ حَكِيمٌ»[17]
9. عفت در امور اقتصادي :
الف.«لِلْفُقَرآءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبيلِ اللّهِ
لايَستَطيعُونَ ضَرْباً في الاَْرضِ يَحْسَبُهُمُ الجَاهِلُ أَغْنِيآءَ مِنَ التَّعَفُّفِ
تَعْرِفُهُمْ بِسيمَاهُم لايَسئَلُونَ النّاسَ اِلْحَافاً وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْر
فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَليمٌ» ترجمه : انفاق شما براي نيازمنداني باشد
كه در راه خدا ،در تنگنا قرار گرفته اند نمي توانند سفر كنند و از شدت خويشتن داري
،افراد ناآگاه آنها را بي نياز مي پندارند ، اما آنها را از چهره هاشان مي شناسي ؛وهرگز
با اصرار چيزي از مردم نمي خواهند وهر چيز خوبي در راه خدا انفاق ميكنند ، خداوند از
آن آگاه است .(سوره بقره،آيه 273)
پيام ها:
- .فقرا، در اموال اغنيا حقّى دارند. «لِلْفُقَراءِ»
- كسانى كه مى توانند با مسافرت و مهاجرت به نقطه اى ديگر زندگى خود را تأمين نمايند،
نبايد منتظر انفاق مردم باشند. « لا
يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ»
- فقيران عفيف، پاكدامن و آبرودار، مورد ستايش خداوند هستند.
«يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ»
- حتّى اگر ضرورتى پيش آمد، باز هم سؤالِ با اصرار از مردم نداشته باشيد.
«لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً» تكدّى گرى، ناپسند است.
امام على بن ابيطالب (عليه السلام) در اين رابطه مىفرمايند: «
اِذا اَرَادَ اللّهُ بِعَبْد خَيراً اَعَفَّ بَطْنَهُ وَ فَرْجَه؛ هنگامى
كه خداوند خير و خوبى براى بندهاش بخواهد; به او توفيق مىدهد كه در برابر شكم(خواسته
هاي مادي) و شهوتپرستى عفّت پيدا كند».[18]
در روايتي از حضرت امام باقر(عليه السلام) آمده است كه مردى خدمت امام(عليه السلام)
عرض كرد: اعمال و طاعات من ضعيف و روزهام كم است; ولى اميدوارم كه هرگز مال حرامى نخوردهام.
امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «اَىُّ الاِجْتَهَادِ
اَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بِطْن وَ فَرْج; كدام تلاش در راه
اطاعت خدا، برتر از عفّت در مقابل شكم و مسايل جنسى است»[19]
ب.: «ومن كان غنيّا فليستعفف» ترجمه:
وهر كس بي نياز است خودداري كند.(نساء/6)
پيام آيه:
1. افراد متمكّن، خدمات اجتماعى رابدون هيچ گونه توقعي از مردم انجام دهند بدون چشمداشت
انجام دهند. «مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ»
2.در گرفتن حقّ الزّحمه (از مال يتيم) حدّ متعارف را در نظر بگيريد.
«فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ»
امام صادق عليه السلام فرمودند: مراد از «فَلْيَأْكُلْ
بِالْمَعْرُوفِ» به مقدارى است كه شكم خود را سير كند. [20]
امير مؤمنان على (عليه السلام) مىفرمايند: «الرضا بالكفاف
يؤدّي الي العفاف » راضي شدن به مقدار كفايت موجب عفت ورزي در انسان
مي شود .[21]
خاتمه
آيات مذكور نمونه اي از نگرش تربيتي قرآن كريم به مسائل اخلاقي از جمله مساله عفاف
مي باشد كه در اين مقاله مختصرا فقط به ذكر عنوانهاي مطرح در اين امر پرداختيم امّا
ذكر مثال هاي قرآني والگوهايي را كه در ضمن داستان هاي قرآني از جمله داستان حضرت يوسف
وحضرت مريم وغيره بيان شده وهمچنين آسيب شناسي مساله عفاف ،ذكر عوامل بي عفتي وارائه
راه كارهاي مطرح شده را به فرصتي ديگر وبه مقاله اي مستقل احاله مي كنيم ؛باشد كه با
بيان وترويج فرهنگ قرآني بتوانيم روح طراوت وپاكي را به جامعه خود به ارمغان آورده
واز ثمرات آن درهر دو جهان متنعم باشيم ، انشااللّه.
معرفي منابع براي مطالعه بيشتر
- آشنايي با قرآن ،ج4،شهيد آيت اللّه مطهّري (ره)
- اخلاق در قرآن ،آيت اللّه مكارم شيرازي
- معراج السعاده ،ملا احمد نراقي
- ميزان الحكمه،محمدي ري شهري
- داستانهايي از پوشش وحجاب ،علي مير خلف زاده
1.عبد الواحد ابن محمد تميمي آمدي ،غرر الحكم،انتشارات
دفتر تبليغات ،قم ،1366ه.ش حديث5399
2 .همان ،حديث 5420
[3]الراغب الاصفهاني، المفردات في غريب القرآن،تحقيق
:محمد خليل عيتاني ،انتشارات دارالمعرفه ، چاپ چهارم ،بيروت ،لبنان، ص 342
[4] احمد بن فارس بن زكريا،معجم مقاييس اللغه
،مكتبت الاعلام الاسلامي ،سال :1404 ه.ق،ج4،ص3
[5] المفردات في غريب القرآن ،همان
[6] حسن مصطفوي ،التحقيق في كلمات القرآن الكريم،وزارت
ارشاد اسلامي ،چاپ اول ،ج13،ص184
[7] - ملا احمد نراقي ،معراج السعاده ،انتشارات
هجرت ،قم ،1378 ،ص300 .
4. (مومنون آيات5تا7)
1..محسن قرائتي ،تفسير نور ،مركز فرهنگي درسهايي
از قرآن ،تهران ،1383،چاپ يازدهم،ج8،ص 174
[10] .همان،ص176
6.تفسير نور،همان،ج9،ص391
7.غرر الحكم ،همان،حديث 5426
8.غرر الحكم ، همان ، حدیث 5421 .
9.شيخ صدوق ،صفات الشيعه ،انتشارات اعلمي ،تهران
،ص11
10.نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 47
11. عروسى حويزى عبد على بن جمعه ، تفسير نور
الثّقلين، انتشارات اسماعيليان ، قم چاپ:،چهارم تحقيق:سيد هاشم رسولى محلاتى،1415 ق
12..تفسير نور ،همان ،ج 8،ص209
[18] ( غررالحكم، حديث 4114)
14.شيخ حر عاملي ،وسائل الشيعه ،مؤسسه آل البيت
، قم ، 1409ه.ق ،ص250 ،حديث 20419
[20] ثقة الاسلام كلينى، الكافي، 8 جلد، دار
الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمس ، ج 5 ، ص 130 ، ح 3 .
[21] غرر الحكم ، همان ، حدیث 9215 .