بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی آثار و مراتب اهانت به قرآن

چکیده

اهانت یعنی کوچک شمردن که با هدف کم ارزش نشان دادن انجام می پذیرد که دارای اقسام مختلفی است . منتهی اهانت خود نشان از پستی اهانت کننده دارد تا اهانت شونده چرا که نشان از درماندگی و بی منطقی او دارد . اهانت به قرآن نیز دارای اقسام ظاهری و باطنی است . ولی برخی از اهانت های ظاهری است که بیشتر شبیه اهانت باطنی است و به همین خاطر تنها افرادی که ذهن دقیق تری دارند را به خود جلب می کند در حالی که از نظر قباحت بدتر از اهانت های ظاهری همه فهم است همانند اینکه آیات قرآن را زمان دار اعلان بکنند و بگویند زمان آن سپری شده است .

کلید واژه ها

اهانت ، قرآن ، مراتب اهانت

مقدمه

دنباله روی از عقل و منطق مطلبی است که در جای جای قرآن به تصریح و گاه با اشاره به آن پرداخت شده و آنانی را که دنبال عقل و منطقند مورد مدح قرار داده و کسانی را که عقل و منطق را کنار می گذارند مذمت می نماید . چنانچه حدود 50 بار مشتقات « عقل » و حدود 20 مرتبه مشتقات « فکر » در قرآن بکار رفته و هفت مرتبه ترکیب « اولوا الالباب »[1] مورد استفاده قرار گرفته است و علاوه بر اینها با زبانهای متنوعی تشویق به تعقل و تفکر شده است . به طوری که برخورد منطقی با مخالفان نیز شعار روشن این کتاب شریف است .

همین کتاب برای اثبات خودش نیز با صدای رسا و بلند همه را به مبارزه دعوت و به اصطلاح تحدّی کرده و می فرماید اگر می توانید حداقل همانند سوره ای از سوره های قرآن را بی آورید .[2]

بنابراین برخورد قرآن با دشمنان و کسانی که به او تهمت می زنند نیز برخوردی منطقی بوده و هیچگاه به آنها توهین نکرده است . و این گونه رفتار سیره معصومین نیز بود که در تاریخ به روشنی مشهود است .

پس قرآن هم دعوت به منطق می کند و هم خود عملکردی منطقی از خود نشان می دهد .

برخورد با چنین کتابی که همه را به مبارزه علمی دعوت می نماید اگر برخوردی اهانت آمیز باشد جز نشانه پستی اهانت کننده و بی منطقی او چیز دیگری نخواهد بود .

توجه به این مطلب لازم است که اهانت گاه ظاهری و گاه معنوی است . که در این نوشتار هر دو قسم مورد بررسی قرار خواهد گرفت

مفهوم اهانت

اهانت از حروف « ه و ن » تشکیل یافته است . کلمه « هون » با فتحه حرف اول دلالت بر آسانی و آسایش دارد و با ضمه حرف اول دلالت بر خوار شمردن و سبک شمردن و تحقیر کردن می نماید .[3]

اهانت مصدر باب افعال است که به معنی تحقیر کردن و خوار شمردن آمده است .[4]

بنابراین تحقیر زمانی اتفاق می افتد که شخص یا چیزی حقیر و کوچک شمرده شود . هر چند در واقع کوچک و حقیر نباشد چه این حقیر شمردن با کلام باشد و یا بی کلام و همچنین به هر نحو ممکن . که در زیر به برخی از انواع آن را مورد بررسی قرار می دهیم .

انواع اهانت

بعد از روشن شدن مفهوم اهانت نوبت این است تا انواع اهانت مورد بررسی قرار گیرد یعنی باید روشن شود تحقق اهانت با چه چیزی است ؟

در قرآن و روایات معصومین علیهم السلام و کتب اخلاقی عناوین گوناگونی را برای اهانت ذکر نموده و از آن نهی کرده است . از جمله به موارد زیر می توان اشاره نمود :

غیبت[5] ، افتراء ( نسبت دروغ )[6] ، مسخره کردن[7] ، یکدیگر را با القاب زشت صدا کردن[8] ، و هر آنچه در عرف مردم به عنوان تحقیر کردن به حساب می آید[9] . همانند : بلند نشدن پیش پای کسی که وارد می شود ، لگد مال کردن نوشته های یک نویسنده و ... . و در واقع هر کاری که موجب لطمه دار شدن کرامت بشود اهانت شمرده می شود .

مراتب اهانت

بعد از روشن شدن انواع اهانت لازم است تبیین شود که مراتب اهانت چگونه است ؟ مسلما تمام انواع اهانت ها در یک سطح و درجه نیستند بلکه برخی از آنها بالاتر از برخی دیگر و یا از نظر درجه زشتی و قباحت کمتر از دیگر اهانت ها هستند . منتهی برای تشخیص این امر لازم است ملاکی روشن وجود داشته باشد تا شاخصی برای این درجه بندی قرار گیرد . مطمئنا بالاترین ملاکی که می تواند در تشخیص رتبه قباحت توهین به حساب آید ارزش و جایگاه توهین شونده و همچنین نوع توهین است .

هر چقدر ارزش و جایگاه توهین شونده بالاتر باشد توهین به او هر چند ( به ظاهر ) کم هم باشد ، زیاد و قباحتش بیشتر خواهد بود .

در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود خدای تبارک و تعالی فرمود : هر کس به دوستی از دوستان من به خاطر انتسابش به من اهانت کند به مبارزه با من برخواسته است .[10] یعنی انتساب به خدا ( که عالی ترین ارزش را دارد ) یکی از عواملی است که باعث افزایش قبح اهانت می شود .

برخی از موارد اهانت نیز خود جزو قبیح ترین اهانت ها به شمار می آید . چنانکه پیامبر گرامی اسلام در وصیتی که به اباذر داشتند می فرمایند : غیبت شدید تر از زنا است .[11] یعنی خود غیبت جدای از کسی که غیبت می شود قباحت زیادی دارد . چنانکه در قرآن نیز قباحت آن مورد تاکید واقع شده است .[12] هرچند رتبه قباحت غیبت از کسی که از شخصیت والائی برخوردار است بالا خواهد بود .

اهانت ظاهری و باطنی

اعمال و رفتار انسان را می توان از یک نقطه نظر به دو قسمت جوارحی و جوانحی و یا ظاهری و باطنی تقسیم نمود . که از نظر دینی هر یک از این رفتارها می تواند دارای حکمی از احکام خمسه ( واجب ، حرام ، مستحب ، مکروه و مباح ) دارا باشد .

توهین نیز یکی از رفتار های انسان است و چنانکه گذشت می تواند ظاهری و باطنی و یا به اصطلاح جوارحی و جوانحی باشد که طبعا دارای یکی از احکام خمسه خواهد بود .

اهانت ظاهری از آنجا که ملموس است شناخت آن راحت تر و تاثیر آن نیز عینی تر است .

برای روشن شدن مطلب مثال اهانت به پدر و مادر را در نظر می گیریم . اهانت به والدین یک وقت با گفتار زشت و یا زدن و ... است و یک وقت با گوش ندادن به حرف آنها صورت می گیرد . در اولی اهانتی آشکار صورت گرفته است و به اصطلاح جنبه اثباتی دارد و در دومی اهانت به شکل مخفی و یا به اصطلاح جنبه سلبی دارد .

اهانت ظاهری بدتر است یا باطنی ؟

پرداختن به این مسئله نیز حائز اهمیت است که کدام یک از اهانتها بدتر است ؟ اهانت ظاهری یا باطنی ؟ جواب این است که بالاتر بودن درجه اهانت چنانکه روشن شد به باطنی و ظاهری نیست . بلکه آنچه موجب بالاتر رفتن قبح اهانت است رتبه اهانت شونده و همچنین کیفیت اهانت است .

آنچه می توان در این قسمت تبیین نمود این است که اگر اهانت شونده یکی باشد در این صورت آیا اهانت ظاهری به آن بدتر خواهد بود یا باطنی ؟

جواب این است که باید روشن شود منظور از « بدتر بودن » قباحت چیست ؟ اگر منظور این است که کدام یک از اهانت ها حرام است ؟ تا نتیجه این باشد که آن اهانت بدتر است ؟ در این صورت باید گفت اهانت ظاهری حرام است ولی اهانت باطنی نه . حداقل می توان گفت بسیاری از اهانتهای باطنی دارای حکم حرمت نیستند . مثلا اهانت ظاهری ( لگد مال کردن ، نجس نمودن ) به قرآن حرام و جزو گناهان کبیره محسوب می شود . و اگر این اهانت موجب اهانت به اصل دین بشود باعث کفر و ارتداد شده و شخص اهانت کننده مرتد محسوب و قتل او واجب می گردد .[13] در حالی که اهانت باطنی این طور نیست . مثلا نخواندن قرآن ، عمل نکردن به آن و ... ، حکم ظاهری ندارد .

البته توجه به این نکته لازم است که میزان دورکنندگی اهانت از خدا بستگی به حکم ظاهری ندارد . چنانکه زنا حرام و حد شرعی دارد در حالی که گناهی مثل غیبت که اشد از زنا شمرده شده است هر چند حرام است ولی حدّ ندارد ولی در عین حال اشد از زنا[14] شمرده شده است .

اهانت به قرآن

بعد از مراحل قبل نوبت به بررسی اهانت به قرآن می رسد . شهید دستغیب شیرازی در کتاب « گناهان کبیره » اهانت به قرآن را جزو گناهان کبیره آورده و می فرمایند اگر این اهانت منجر به اهانت به اصل دین شود و یا اهانت کننده این اهانت خود را حلال شمارد ، مرتد و کشتن او مباح می گردد .

بنابراین اهانت به قرآن حرام و احترام به آن واجب است .

در کتاب « رساله توضیح المسائل » مراجع تقلید در قسمت « احکام نجاسات » مطالبی آمده که در زیر ذکر می شود .

    1. نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است و لازم است فورا آب کشیده شود .
    2. نجس شدن جلد قرآن اگر منجر به بی احترامی به قرآن شود لازم است آب کشی شود .
    3. قرار دادن قرآن بر روی عین نجس هر چند انتقال نجاست صورت نگیرد حرام و برداشتن آن واجب است .
    4. نوشتن قرآن با مرکب نجس هر چند یک حرف حرام و لازم است آب بکشند .
    5. احتیاط واجب است که قرآن را به کافر ندهند و اگر در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند .
    6. انداحتن ورقی از قرآن یا چیزی که احترام آن واجب است به مستراح حرام و خارج کردن و شستن آن واجب است .

    آنچه در بالا از کتاب « توضیح المسائل » ذکر شد همگی از مصادیق اهانت و هتک ظاهری قرآن محسوب می شود که حرام نیز شمرده شده است . ولی در هیج کتابی نیامده است که نخواندن و بی اعتنائی به قرآن حرام است در حالی که اینها هم اهانت به قرآن هستند .

    اهانت بالاتر !

    برخی مصادیق اهانت ظاهری به قرآن است که از یک نظر می توان گفت اهانتی غیر ظاهری است . به همین خاطر هم حساسیت چندانی نسبت به آن وجود نداشته و اصلا آن را اهانت به شمار نمی آورند . و به صد دلیل می توان ادعا نمود که اینگونه اهانت ها از سوزاندن و لگد مال کردن قرآن نیز بدتر و قبیح تر هستند .

    در این رابطه علامه مصباح یزدی مطالبی را فرموده اند که عین آن در زیر می آید :

    « ما امروز براي اهانت به قرآن عزا گرفتيم. اهانت به قرآن يعني چه؟ يعني به کاغذ قرآن؟ به خط قرآن يا به محتوا و به احکام قرآن؟! اگر ما خودمان چندان بهايي به احکام قرآن ندهيم، چگونه از ديگراني که دشمن ما هستند، انتظار داشته باشيم به قرآن احترام گزارند؟ آيا احترام گزاردن به قرآن همين است که خوب بخوانيم و ببوسيم؟ يا اين است که سعي کنيم احکامش اجرا شود؟ وقتي خود ما بگوييم اين احکام قابل اجرا نيست، اين ها براي هزار سال قبل است، قرائت هاي مختلفي دارد، يا بحث هاي هرمنوتيک را مطرح کنيم، يا حتي کساني که متأسفانه معمم هستند، صريحاً بنويسند که احکام کيفري اسلام براي بازدارندگي است و اگر ما از راه ديگري بازدارندگي کنيم اين احکام نبايد اجرا شود و... در اين صورت چگونه انتظار داريم که دشمنان ما به قرآن احترام بگزارند؟ »[15]

    بنابراین وظیفه ما مسلمانها در قبال این بداخلاقی ها و اهانت ها در ابتداء توجه بیشتر به قرآن و بسط و گسترش روزافزون معارف بلند آن و همچنین مقابله با اهانت های افرادی از مسلمانها که با اسم روشنفکری و علم به قرآن و معارف آن اهانت می کنند است .

    اگر ما مسلمانها در درون خود به قرآن آنگونه که لازم است ارزش قائل شویم و به احکام آن عمل نماییم و در این امراختلافی داشته باشیم قطعا دیگران جرات اهانت و هتک حرمت آن را پیدا نمی کنند .

    از امیرالمومنین نقل است که فرمودند : هر کس از مسلمانها قرآن را بخواند و با این وجود داخل آتش جهنم گردد ، اینچنین شخصی از کسانی است که آیات الهی را به مسخره می گیرند .[16]

    در سوره جاثیه آیات 31 الی 35 در رابطه با کسانی است که قیامت را قبول ندارند و در آخرت دچار آتش می شوند و علت این امر را این مطلب معرفی می کند که آیات الهی را به تمسخر گرفته بودند . و حدیث علی علیه السلام نیز ناظر به این آیه است .

    نتیجه اینکه به مسخره گرفتن قرآن مصادیق مختلفی دارد و حتی شامل برخی از کسانی که با اعتقاد به جایگاه قرآن آن را قرائت می کنند نیز می شود . و اینگونه نیست که اهانت به قرآن فقط در سوزاندن آن است بلکه اهانت به آن انحائی دارد .

    پس ما مسلمانها همانطور که در برابر سوزاندن قرآن از خود عکس العمل نشان می دهیم و باید هم اینگونه باشد باید در برابر علم نشدن به احکام آن نیز عکس العمل شدیدتری داشته باشیم .

  1. نتیجه
  2. اهانت به قرآن اگر دارای مراتبی هست که هست ، برترینش آن اهانتی است که تاثیرش بیشتر است . و اهانتی تاثیرش بیشتر است که با اذهان و دلهای مردم سروکار داشته و به دنبال تزلزل روحی مردم نسبت به قرآن است . پس لازم است در مقابل اینگونه اهانت ها به سادگی عبور نکرده و جواب قاطع به آن داده شود .