مقام ابوطالب علیه السلام

مقام ابوطالب علیه السلام

مقام ابوطالب علیه السلام

گ_وی_ند:

در خبر است که:

خلاصه این که:

مقام پدر امیرالمؤمنین حضرت ابوطالب علیهماالسّلام در چه حدّی است؟

مقام ابوطالب علیه السلام

در م_ی_ان عموهای حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم ، حضرت ابوطالب و حمزه علیهماالسلام از ه_م_ه اف_ض_ل ب_ودن_د. و ابوطالب علیه السلام اسمش عبدمناف است و کنیه اش ابوطالب چنانکه پدرش عبدالمطلّب فرموده :

شعر :

وَصَیْتُ مَنْ کَنَّیْتُهُ بِطالِبٍ عَبْدَ منافٍ وَ هُوَ ذوتجارُبٍ

یعنی: به کسی وصیت کرده ام که کنیه اش را ابوطالب قرار داده ام. همان که نامش عبدمناف و دارای تجربه های بسیار است.

آن بزرگوار سیّد بطحاء و شیخ قریش و رئیس مکّه و قبله قبیله بود.

وَ کانَ رَحِمَهُ اللّهُ شَیْخا جسیما وَسیما، عَلَیْهِ بَهاءُ الْمُلُوکِ وَوقارُ الْحُکَمآءِ.

یعنی: آن بزرگوار شیخی تنومند و خوش سیما، دارای ابهت پادشاهان و متانت و وقار حکیمان بود.

گ_وی_ند:

به اکثم بن صیفی حکیم عرب گفتند حکمت و ریاست و حلم و سیادت خ_ود را از که آموختی؟

گ_ف_ت: از ح_لی_ف ح_لم و ادب، س_ی_ّد ع_جم و عرب حضرت ابوطالب بن عبدالمطّلب (علیهماالسلام).

1- 10- بحار الانوار ج19 ص 69

2- 11- وقایع الایام ج1ص 303

و در روای_ات ب_س_ی_ار اس_ت ک_ه م_َث_َلش (حضرت ابوطالب علیه السلام) مَثَل اصحاب کهف است. ایمان خود را پنهان کرد تا بتواند پیغمبر صلی الله علیه و آله را ن_ص_رت ک_ن_د و ش_رّ ک_ف_ّارقریش را از آن حضرت بگرداند و ابوطالب علیه السلام مُستودع وص_ای_ا و آث_ار ان_ب_ی_اء ب_ود و آن_ه_ا را ب_ه پ_ی_غ_م_ب_ر ص_لی اللّه ع_لی_ه و آله و سلّم ردّ کرد.

در خبر است که:

نور آن جناب نورهای خلایق را خاموش کند مگر پنج نور (نور محمّد و ع_لی و فاطمه و ح_سن و حسین و ائمه علیهم السّلام) و اگر ایمان ابوطالب علیه السلام در ک_فّه ترازوئی گذاشته شود و ایمان خلق در کفّه ی دیگر، هر آینه رجحان و زیادتی پیدا کند ایمان ابوطالب علیه السلام ب_ر ای_م_ان ای_شان؛ و امیرالمؤمنین علیه السّلام دوست می داشت که اش_ع_ار ابوطالب علیه السلام روایت و تدوین شود و می فرمود: بیاموزید آن را و اولاد خود را تعلیم کنید؛ زیرا که آن جناب بر دین خدا بود و در اشعارش علم بسیار است.

خلاصه این که:

خدمات ابوطالب علیه السلام در دین و نصرتش از حضرت سیّدالمرسلین صلی الله علیه و آله سلم از آن گذشته است که بیان شود و بس است در این مقام فرمایش پیغمبر صلی الله علیه و آله ک_ه ف_رم_ود: پیوسته قریش از من در هراس بودند یعنی جرئت بر اذیّت من نداشتند تا ابوطالب علیه السلام وفات کرد؛ یعنی آن وقت جرئت بر من یافتند و بر اذیّت من اقدام کردند (منتهی الامال شیخ صدوق)

ابن ابی الحدید شارح سُنی مذهب نهج البلاغه می گوید:

شعر:

وَلَوْلا اَبُوطالِبُ وَابْنُهُ لَما مَثَّلَ الدّینَ شَخْصٌ فَقاما

فذاکَ بِمَکّهَ آوی وَحامی وَذاکَ بِیَثْرِبَ جَسّ الْحَماما

مقام پدر امیرالمؤمنین حضرت ابوطالب علیهماالسّلام در چه حدّی است؟

امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرمایند: به آن خدایی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید، اگر پدرم ابوطالب درباره ی همه ی گناهکاران روی زمین شفاعت کند خدا شفاعتش را می پذیرد و همه را می آمرزد، آیا ممکن است پدر من در آتش معذّب باشد در حالی که فرزندش قسمت کننده ی بهشت و جهنّم است؟

بدانید و آگاه باشید که نور پدرم حضرت ابوطالب از نور همه ی خلایق بیشتر است به غیر از نور حضرت محمّد و من و فاطمه ی زهرا و حسنین و امامان معصومین علیهم السّلام خداوند نور او را دوهزار سال قبل از خلقت آدم آفرید.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

آرمان‏های انقلاب

آرمان‏های انقلاب

خلاصه سخنرانی | آرمان‏های انقلاب انقلاب هم شیرینی دارد و هم سیلی. ما اگر در شرایط سخت انقلاب و شکنجه و خفقان بودیم، آیا واقعاً دیندار می ماندیم ؟! * انقلاب ما انقلاب در مادیات نبود،انقلاب در معنویات و ارزش ها بود.
خداشناسیʄ)

خداشناسی(4)

خداوند تبارك و تعالي در آيه شريفه قرآن براي يك عده از مردم عبارت ” ذرهم في خوضيهم يلعبون ” را بكار مي برد . اين آيه شريفه ، يه عبارت تحقير آميزه كه مي گه : ولشون كن و بگذار در خَوض خودشون بازي كنند . خَوض يا خواض بر وزن ” غواص ” دقيقاً كلمة مقابل غواص هست . خواض يعني كسي كه خودش رو به دل مشغولي هاي فريبكارانه اي مشغول كرده و خودش رو فريب مي ده
دل نورانی

دل نورانی

دل نورانی یکی از ابزارهای بسیار خوب مؤمن برای زندگی و شناخت صراط مستقیم و حرکت در صراط مستقیم است.
از خود تا خدا (قسمت اول)

از خود تا خدا (قسمت اول)

براي ارتباط با خداوند مراقب باش . ارتباطت با خداوند يه ارتباطي باشه كه خودت خجالت نكشي . بعضي وقتها خدا به بنده ها ايراد مي گيره ، مي گه : بندة من ! خودت رو مسخره كردي ؟! مثلاً مي گه : چي شده ؟ خدا مي گه : ما هر وقت تو رو ديديم اومدي در خونة ما قيافه ات مثل گداها بوده ، ” بده در راه خدا ! ” من مگه گدا خونه باز كردم ؟! من تو رو براي معارف عاليه خلق كردم .
No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

Powered by TayaCMS