ویژگی های خانواده موفق از نظر اسلام

ویژگی های خانواده موفق از نظر اسلام

راه‌های تحکیم مودت در خانواده از نظر اسلام :

چه کنیم تا پیوند و صمیمیت و نشاط روحی و شفقت میان زن و شوهر استمرار یابد و جاذبه الهی مودت، عمیق و ریشه دار گردد؟

در پاسخ این سئوال اگر چه محققان توصیه‌های فراوانی بیان کرده اند، اما مهم‌ترین راه های ان به اختصار ذکر می‌شود:

1 - گذشت و اغماض:

از میان توصیه هایی که اسلام به زن و شوهر کرده، گذشت و اغماض هر یک از لغزش‌ها و کج خلقی‌های دیگری و چشم‌پوشی و نادیده گرفتن اشتباهات و خطاهای یکدیگر در درجه اوّل قرار دارد.

2 - به بهترین نامی که او دوست دارد صدایش کند.

اسلامی می‌خواهد همواره تنور عشق و محبت و صفا و صمیمیت میان زن و شوهر گرم باشد، از این رو توصیه می‌کند با واژه ها و نامی یکدیگر را صدا کنند که همسر خیلی خوش دارد، مثلاً عزیزم.

3 - سلام کردن:

زن و شوهر در سلام گفتن به همدیگر پیشی بگیرند. هنگام وارد شدن به خانه با صدای بلند و با خوش رویی، و نشاط و محبت آمیز سلام بگوید و موقع بیرون رفتن از خانه، با همان کیفیت خداحافظی کند، حتی هنگامی که از خواب بیدار می‌شوند، به همدیگر سلام کنند.

4 - پیشواز و بدرقه رفتن:

لازم است که زن هنگام بیرون رفتن شوهر او را بدرقه کند و مرد با نشاط با همسرش خداحافظی نماید. موقع داخل شدن به خانه به استقبال شوهرش رود و اگر چیزی خریده، از دستش بگیرد وخدا قوّتی به او بدهد. شوهر نیزخسته نباشید بگوید و خدا قوّتی به همسرش بدهد و از کارها و زحماتش تقدیر وتشکر کند.

روزی مردی خدمت پیامبر اسلام (ص) آمد و عرض کرد:

5 - سخن محبت آمیز هنگام تندی و خشونت:

گفتگو و سئوال و پاسخ زن و شوهر باید مؤدبانه، محبت آمیز و صمیمی باشد و در برابر کلمات تند و خشنی که گاه از همسر خود می‌شنود، متانت، حوصله و بزرگواری نشان دهد تا صحنه نزاع به مجلس شوخی، و میدان رزم و ستیز به مجلس بزم تبدیل شود.

مؤثر تر از کلمات و واژه‌ها برای ایجاد محبت و نفرت، آهنگ صدا، حرکات دست و چشم و ابرو و سایر اعضا یا سکوت‌های به جا و طرز نگاه کردن به همسر است.

6 - نظافت و تمیزی شوهران:

اسلام برای دلگرم شدن زنان به زندگی و جلب محبت آنان به مردان توصیه می‌کند که لباس و سر و وضع خود راتمیز و اصلاح کنند؛ مسواک بزنند و آراسته و پاکیزه باشند تا زنان شان به نامحرم تمایل پیدا نکنند.

پیامبر اکرم(ص) در دنباله این حدیث می‌فرماید: "گروهی از مردان بنی‌اسرائیل چنین نکردند، در نتیجه زنان‌شان ازآنان دلسرد شدند و با گرایش به نامحرم به زنا رو آوردند."

7 - آرایش و پیرایش زنان برای شوهران:

اسلام به زنان توصیه می کند که خود را برای همسران در منزلزینت و آرایش کنید و با لباس و آرایش در زیباترین چهره و قیافه نزد شوهران جلوه‌گری نمایید تا همسرانتان به زنان نامحرم دل نبندند. نیز بانوان را از ظاهر کردن آرایش و پیرایش‌شان نزد نامحرم نهی کرده است. امام صادق (ع) فرمود:‌ "سزاوار نیست که زن هیچ گاه، حتی در پیری و کهنسالی، بدن خود را بدون زینت گذارد، اگر چه با آویزان کردن گردن بندی باشد، چنان که سزاوار نیست که (چشم و ابرو ) دست آنان بدون رنگ باشد".

8 - تهیه هدیه و سوغات:

زن و شوهر لازم است به بهانه های مختلف زمینه فراهم کردن خوشحالی همدیگر را فراهم سازند، مثلاً در سالگرد تولد، ازدواج ، یا اعیاد مذهبی و هنگام بازگشت از سفر با تهیه هدایا و سوغات اسباب خوشحالی همدیگر را فراهم کنند.

9 - عیب پوشی و رازداری :

یکی از ویژگی‌های همسران شایسته و وفادار، رازداری است. زن و شوهر باید حافظ اسرار یکدیگر باشند، چنان که قرآن می‌فرماید "لباس"(6) یکدیگر باشند و عیب ها و ضعف‌ها و کمبودهای زندگی را برای دیگران اگر چه نزدیک‌ترین فرد باشد نقل نکنند. بدانند افشای عیب و اسرار همسر خیانت تلقی می‌گردد.

خداوند یکی از همسران پیامبر(ص) را به خاطر افشای سرّ همسرش مورد نکوهش و ملامت قرار می دهد و در صورت تکرار وی را به طلاق تهدید می‌کند.

10 - اظهار محبت‌ها و دوستی‌ها :

زن و شوهر باید بدانند که روی کره زمین نزدیک‌تر از همسرش کسی نیست، پس اگر سعادت و خوشبختی می‌خواهند، لذت و صفای زندگی می‌طلبند، غمخوار و دلسوز یکدیگر باشند و محبت ها را از درون دل خود به زبان جاری کنن و محبت و علاقه قلبی خود راابراز نمایند.

www.islamshenasi.ir

کارکرد تربیتی خانواده از دیدگاه اسلام

اسلام از همان ابتدای تولد برنامه‌ها و دستورات خاصی را برای رشد و تربیت کودک تنظیم فرموده و اجرای آن را بر عهده خانواده قرار داده است. بطوریکه در سراسر دوره کودکی و نوجوانی که مهمترین دوران رشد و تربیت کودک است برنامه‌های خاص و سفارشهای تربیتی بسیاری را در انتخاب اسم ، شیر دادن و از شیر گرفتن ، در محبت و مهروزی به کودکان و در رعایت عدالت ، وفای به عهد نسبت به آنها چه در دوره بلوغ و چه در دوره نوجوانی بیان داشته است.

امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا می‌کند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمای کنی. (مکارم‌الاخلاق صفحه 233).

همچنین امام سجاد علیه‌السلام در تاکید بر اهمیت شیوه تربیت درست فرزندان می‌فرمایند: با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. یا اینکه او را چنان تربیت کن که بتواند در کارهای مختلف زندگی با عزت و آرزومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو بوده باشد.

پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید. اسلام علاوه بر تاکیدی که بر نقش تربیتی خانواده قائل است شیوه‌های مناسب تربیتی را پیش روی خانواده‌ها قرار می‌دهد. بطوری که با تاکید بر تکریم و تشویق فرزندان خانواده را از اعمال روشهای تنبیهی باز می‌دارد.

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: عاقل بوسیله ادب پند می‌پذیرد و این چارپایانند که جز با زدن تربیت نمی‌شوند.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند. سوال شد چگونه فرزند خود را در نیکی کمک بکند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آنچه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند.

اسلام همچنین به موضوع تفاوتهای فردی که مورد توجه روان شناسان است توجه داشته است. از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.

کارکرد اجتماعی - اقتصادی خانواده از دیدگاه اسلام

اسلام آئین الهی و مقدسی است که برای خانواده اهمیت فراوان قائل است و آن را سنگ بنای مهم حیات اجتماعی می‌شناسد. اسلام وحدت جامعه را از وحدت زوجین و وحدت اعضا خانواده می‌شناسد و علائق انسانی موجود در خانواده را قابل گسترش و نشر در جامعه به حساب می‌آورد. اسلام معتقد است برای اینکه جامعه‌ها تحت ضابطه در آیند چاره‌ای جز این نیست که نخست خانواده تحت ضابطه در‌آید و هر گونه نظم و سازندگی باید از خانواده آغاز گردد و دامنه سازندگی و گسترش به جامعه کشانده شود و حیات اجتماعی تحت نظم و ضابطه در ‌آید.

اسلام خانواده را کانون اخلاقی جامعه می‌داند. نوع تربیت و ارتباطات موجود در خانواده موجد وحدت و منش اجتماعی است. همچنین خانواده را مرکزی سرنوشت ساز در جنبه انحراف و عصیان ذکر کرده‌اند و از آن جهت که کودک پستیها و دنائتها را در آنجا تجربه کرده و آموخته است. صفات اجتماعی کودک برخاسته از خانواده است. اسلام خواستار نسلی است سالم ، پاک و عفیف و موجد افتخار برای جامعه انسانی. چنین نسلی جز در دامن خانواده سالم نمی‌تواند تربیت شود. وظیفه‌ای که خانواده در قبال تربیت فرد دارد و نقش مهمی که در این زمینه ایفا می‌کند در واقع به وظیفه او در قبال تربیت جامعه پیوند می‌خورد.

نتیجه گیری

بر این اساس اسلام با مد نظر قرار دادن تاثیرات خانواده در تربیت فرزندان ، سلامت اجتماع را در گروی خانواده سالم می‌داند. خانواده سالم علاوه بر رشد و شکوفایی فرزندان ، تربیت سالمی را که همسران از یکدیگر دریافت می‌دارند را نیز از نظر دور نگه نمی‌دارد. خانواده سالم چارچوب امنی برای همسر و فرزندان آنهاست. این چارچوب گسترش یافته چارچوب امن جامعه را فراهم می‌سازد.

ravanpezshk.akairan.com

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟
آرمان‏های انقلاب

آرمان‏های انقلاب

خلاصه سخنرانی | آرمان‏های انقلاب انقلاب هم شیرینی دارد و هم سیلی. ما اگر در شرایط سخت انقلاب و شکنجه و خفقان بودیم، آیا واقعاً دیندار می ماندیم ؟! * انقلاب ما انقلاب در مادیات نبود،انقلاب در معنویات و ارزش ها بود.
No image

از خود تا خدا (قسمت دوم)

Powered by TayaCMS