سخنران استاد فرحزاد
کلید واژه ها:صلوات- شیطان- آیه ولایت- عزت نفس- تسلیم امر الهی- مهمان نوازی- کمک به نیازمند.
اسامی معصومین:پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، امام علی علیه السلام.
«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللَّهِ أَبَدا مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ [لِزِيَارَتِكَ ] السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ [وَ عَلَى أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ] وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن»ِ[1].
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ حُبُّهُ عِبَادَةُ اللَّهِ وَ اتِّبَاعُهُ فَرِيضَةُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُهُ أَوْلِيَاءُاللَّهِ وَ أَعْدَاؤُهُ أَعْدَاءُاللَّهِ وَ حَرْبُهُ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُهُ سِلْمُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»
[2].
- مـا در ره عـشـق تـو اسـیـران بـلایـیـم کس نیست چنین عاشق و دیوانه که ماییم
- بر ما نظری کن که در این شهر غریبیم بر ما کرمی کن که در این ملک گداییم
- حـلاّج و شـانـیـم که از دار نـتـرسـیـم مجنـون صفت آنیم که در عشق خداییم
- مارانه غم دوزخ ونه حرص بهشت است بـردار زره پـرده که مـشـتـاق لـقاییم
- ترسـیـدن ما چـون که هم از بیم بلا بود اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم
گفتن ذکر صلوات در هر سفارش شده است. چه برای خودتان و چه برای اولیای خدا چه هدیه بر اموات و گذشتگان که بهترین هدیه برای آنهاست. هیچ ذکری به جامعیت صلوات نداریم که هم یاد خدا و هم یاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم ائمه علیهم السلام است. شیعه و سنی این حدیث را نقل کرده اند که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود به برکت این ذکر دعاهای ما مستجاب می شود «الدعاء محجوب حتى يصلى على محمد و أهل بيته»[3]. یعنی دعاهایی که می کنید در پرده و حجابی است که با صلوات اجابت می شود. این ذکر که بزرگ ترین ذکرهاست؛ شیاطین را از انسان دور می کند. هم شیاطین انسی و هم شیاطین جنی.
علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام دوست خدا شد و خداوند او را خلیل الله خطاب کرد «إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا لِكَثْرَةِ صَلَاتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ»[4]. زیاد صلوات فرستادن حضرت ابراهیم بر محمد و آل محمد بود این ذکر صلوات آثار خیلی عجیبی دارد.
در روایات آمده است هر کسی که ما را از خدا غافل کند شیطان است. کسی که ما را دعوت به گناه می کند؛ شیطان است. یعنی کسی که کار شیطانی انجام میدهد؛ شیطان است. مرحوم میرزا علی اکبر عماد نقل می کند که کسی شیطان را در خواب به شکلی ظاهرالصلاح دید و به او می گوید این تو هستی که مردم را گمراه می کنی؟ شیطان گفت: بله. ریش شیطان را می کشد و یک سیلی هم به صورت او می زند و از خواب بیدار می شود و می بیند که ریش خودش را کنده است و صورتش هم سرخ شده است. متوجه می شود که شیطان خودش است. خواستند به او بفهمانند که شیطان خودت هستی. فرموده اند «إِنَّ الشَّيْطَانَ اثْنَانِ شَيْطَانُ الْجِنِّ وَ يَبْعُدُ بِلَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ وَ شَيْطَانُ الْإِنْسِ وَ يَبْعُدُ بِالصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ»[5]. پیامبر فرمود با ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم». شیاطین جنی دور می شوند و شیطان انسی هم با مداومت به صلوات از آدم دور می شوند.
* مقام و منزلت حضرت علی علیه السلام در روایات و آیه ولایت
در آخر ماه ذی الحجه آیات بسیار مهمی در شأن و منقبت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده و در روایات ما پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم سفارش کرده است مجالستان را با یاد و نام علی آراسته کنید «زَيِّنُوا مَجَالِسَكُمْ بِذِكْرِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام»[6].
بزرگی می فرمود: در شبی مرحوم حاج آقا ابراهیم ارباب که پدر بزرگ آیت الله اشراقی بوده را در خواب دیدم و از ایشان پرسیدم منبر ها و سخنرانی هایی که داریم در آن عالم چه آثاری دارد؟ فرمودند سعی کنید در منبرها و مجالستان ذکری از فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام داشته باشید. در روایت داریم مجلسی که ذکر امیرالمؤمنین علیه السلام بشود؛ ملائکه آسمان در آن مجلس شرکت می کنند و نورانی و معطر می شوند و وقتی به آسمان می روند دیگر ملائک می گویند شما چه عملی انجام دادید که نورانی شده اید؟ می گویند ما در مجلسی که یاد امیرالمؤمنین علیه السلام بود شرکت کردیم و این نورانیت به برکت ذکر فضایل ایشان است. آنها می گویند می شود ما هم در آن مجلس شرکت کنیم می گویند مجلس تمام شده است و ملائکه بعدی روی زمین مجلسی که ذکر مولی شده خودشان را می مالند تا متبرک شوند. در روایات ما آمده است که محبت حضرت علی علیه السلام گناهان را از بین می برد و تاثیر عجیبی برای در محو ظلمت ها و تاریکی ها دارد.
یکی از آیاتی که در ماه ذی حجه بنا به نقل شیعه و سنی نازل شده است. آیه حاتم بخشی امیرالمؤمنین علیه السلام در حالت رکوع است که سائلی فقیر در مدینه وارد مسجد شد و درخواست کمک کرد هیچ کسی کمکش نکرد وقتی ناامید شد رو کرد به آسمان گفت خدایا تو شاهدباش من آمدم در این مسجد و از این مسلمانان تقاضای کمک کردم و کسی جواب من را نداد. دلش شکست و خواست از مسجد بیرون برود که امیرالمؤمنین علیه السلام متوجه سائل شد چون در حال نماز و رکوع بود. به انگشتر دستش اشاره کرد و آن سائل هم انگشتر را از دست ایشان بیرون آورد و رفت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید که جبرئیل بر من نازل شد و این آیه را نازل کرد «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»[7]. ولی و سرپرست شما خداست. بعد از او پیامبر و بعد از ایشان کسانی که ایمان آوردند و اقامه نماز می کنند و در حال رکوع هم صدقه می دهند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که چه کسی در رکوع صدقه داد. عرض کردند که علی. فرمودند که این آیه در شأن و منقبت شما نازل شده است. شما هم در ردیف خدا و پیامبر قیم و سرپرست و ولی خلق هستید. فقط همین یک آیه در اثبات امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام کافی است.
طلب و سؤال در همه جا خوب نیست و از این کار ائمه علیهم السلام ما را نهی کرده اند «السؤال ذل». یعنی بعضی مواقع سوال کردن ذلت است. اصلا مسئله علمی را هم اگر انسان بتواند خودش بفهمد باید از سؤال کردن پرهیز کند. مگر در مواردی که استثناء شده است. در روایت قدسی داریم «يَقُولُ اللَّهُ أَنَا الْعَزِيزُ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يَعِزَّ فَلْيُطِعِ الْعَزِيزَ»[8]. خدای متعال می فرماید من عزیزم هر کسی می خواهد عزیز بشود اطاعت خدا را بکند تا خدا به او عزت بدهد. «العزة لله». همه عزت ها برای خداست و هر کسی را که خدا بخواهد عزیز می شود. مرحوم آیت الله بهاءالدینی می فرمودند که وقتی آیت الله حائری در قم آمدند و مرجع شدند چون زعامت به دوش ایشان بود نماینده ای را به محضر آیت الله حجت فرستادند تا به ایشان بگوید عبدالکریم در خدمت شماست. هر کاری از دستش بر می آید بفرمایید. مرحوم آیت الله حجت فرموده بودند به آقا بگو که ما به کریم خیلی احتیاج داریم ولی الحمدلله به عبدالکریم احتیاج نداریم. مرجع است که باشد من اگر به یک مرجع دل ببندم وقتی فردا مُرد چه کنم. و این جمله زیبا را مرحوم آیت الله بهاءالدینی از صحیفۀ سجادیه می خواندند که «رَأَيْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَى الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ»[9]. سفاهت است آدم محتاج از محتاجِ دیگری درخواست کند. اگر به در خانه ائمه علیهم السلام می رویم دلیلش این است که آنها نماینده خدا هستند و در طول خدا هستند نه در عرض خدا. ما از هرکسی که چیزی درخواست می کنیم باید یک ذره از آبرویمان را هم بدهیم. «ما وجهک جامد فنظر عند من تقطره». حتی انسان تا زمانی که می تواند از پدر و مادرش هم درخواستی نکند ما روایت داریم کسی از دیگران سئوال و درخواست نمی کند الا اینکه خدا در فقر را به رویش باز می کند. تا جایی که ممکن است انسان باید عزت نفس خودش را حفظ کند. در روایات ما تاکید کرده اند که هیچ سائلی را از خودتان مایوس نکنید.
در روایات داریم حضرت ابراهیم که خلیل و دوست خدا بود به هیچ کسی رو نمی زد و فقط به خدا تکیه می کرد. وقتی می خواستند ایشان را به آتش بیندازند تمام ملائکه گفتند می خواهیم کمکت کنیم. اما ایشان فرمود: نه. خدا هست. این خیلی مهم است که آدم به کسی رو نیندازد. حضرت ابراهیم قطعا نمی دانست که آتش برایش گلستان می شود و فکر می کرد که چند لحظه دیگر زغال می شود. امتحان همین است با این حال جبرئیل آمده می گوید «يَا إِبْرَاهِيمُ ألَكَ حَاجَةٌ»[10]. آیا به من احتیاجی داری؟ فرمود «اما الیک فلا». به تو احتیاج ندارم. گفت به چه کسی احتیاج داری؟ فرمود: به خدا. گفت پس از خدا بخواه. فرمود: خدا خودش می بیند و می داند. «حَسْبِي مِنْ سُؤَالِي عِلْمُهُ بِحَالِي»[11]. شاید خدا بخواهد ما بسوزیم خوب می سوزیم به قول بابا طاهر
- یکـی درد و یکـی درمان پسـندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
- من از درمان و وصل و هجرانپـسنـدم آن چـه را جـانان پـسندد
خداوند هم وقتی این گذشت و ایثار حضرت ابراهیم علیه السلام را دید به آتش دستور داد که سرد و گلستان بشود.
در روز عاشورا هم جبرئیل نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت: «ثُمَّ خُيِّرَ بَيْنَ النَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِهِ وَ بَيْنَ لِقَاءِ اللَّهِ تَعَالَى فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّهِ تَعَالَى»[12]. یا حسین می خواهی نصر و پیروزی نصیبت کنیم و دشمنت را از بین ببرم یا می خواهی در راه خدا شهید بشوی؟ ایشان فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا»[13]. چون خدا شهادت می خواهد من هم شهادت و ملاقات خدا را می خواهم.
این خیلی مهم است که انسان با خواست خدا پیش برود یک بزرگی فرمود که اگر کسی محکوم خداست حاکم بر ما سوی الله است. بر کائنات می تواند حکومت کند. خدا می فرماید که من عالم را در اختیار شما قرار می دهم. آتش نمرودی را در یک لحظه سرد می کنم.
به ما گفته اند از کسی درخواست نکنید ولی اگر کسی از شما درخواستی کرد و آبرویش را ریخت و طلبی کرد؛ شما رویش را زمین نینداز و ناامیدش نکن «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»[14]. به سائل نهیب نزنید. سنت پیامبر و ائمه علیهم السلام این بود تا جایی که می توانستند فقیر و سائل را از در خانه خود دست خالی رد نمی کردند.
در روایات هست که حضرت ابراهیم علیه السلام پدر مهمان ها بودند همیشه دوست داشت در خانه اش مهمان باشد. و یکی دیگر از علل این که ایشان خلیل و دوست خدا شد همین بود که هیچ سائلی را از خانه اش رد نمی کرد. یک روز به خانه اش مهمان نیامده بود گفت بروم بیرون مهمانی پیدا کنم و یک فقیر بیچاره غریبی را دید و او را به خانه اش برد و سر سفره که می خواستند غذا میل کنند به مهمان فرمود بگو بسم الله مهمان گفت من اصلا خدا را قبول ندارم. فرمود من هم به کسی که خدا را قبول ندارد غذا نمی دهم. مهمان هم رفت. وقتی رفت خدا هم او را توبیخ کرد که ما یک عمری این بنده ای که ما را قبول ندارد مهمانش کردیم تو یک شب نتوانستی از او پذیرایی کنی. خدا رزق دنیا را به شرط ایمان نمی دهد به کافر هم می دهد. حضرت ابراهیم که به اشتباه پی برده بود بیرون رفت و فقیر را پیدا کرد و دوباره دعوتش کرد ولی فقیر گفت دیگر نمی آیم ولی حضرت به زور او را به خانه اش آورد و معذرت خواهی کرد و فقیر گفت چرا این طوری با من برخورد کردی یک بار شرط بسم الله کردی و از سر سفره بیرونم کردی! حالا من همان آدم هستم و به زور می گویی باید بیایی سر سفره من بنشینی؟! راز این کار تو چیست؟ فرمود خداوند من را توبیخ کرد که چرا از سر سفره تو را بلندت کردم. گفت نمی شود به این خدا ایمان نیاورد. فقیر همانجا ایمان آورد و مومن شد. (روایت داریم «أَكْرِمِ الضَّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كَافِراً»[15]. مهمان هر چند کافر هم هست اکرامش کنید.)
اصحاب حضرت امیر علیه السلام یک روز ایشان را خیلی ناراحت و غمگین مشاهده کردند علت را پرسیدند و ایشان فرمودند که یک هفته است که به خانه من مهمان نیامده است. در روایتی هست که اگر کسی صدای پای مهمان را شنید و خوشحال شد به اندازه هفت طبقه آسمان ها، گناهانش آمرزیده می شود. این قدر مهمان پیش خدا عزیز است. حالا ببینید مردم کوفه با عزیزترین مهمان خدا چه کردند! خدا لعنتشان کند. خودشان دعوت کردند و بعد آن ظلم ها را کردند.
مرحوم آیت الله خویی فرموده بودند در جوانی که در نجف درس می خواندم؛ خانه کوچک سی چهل متری داشتم و خانمم در خانه روضه می گرفت و اکثر خانم ها هم معمولا زودتر از روضه به مجلس می آیند و بعد از روضه هم یکی دو ساعت با هم صحبت می کنند. من چون می خواستم مطالعه کنم این مجلس خانم ها مزاحم مطالعه من بود. بعد از چند روز دیدم که این روضه وقت من را خیلی می گیرد. به خانمم گفتم که این روضه شما مزاحم درس من است و روضه را به هم زدم. بعد از این ماجرا چشم من درد شدیدی گرفت و بینایی ام داشت از بین می رفت. هر چه معالجه کردم خوب نشد. بعد از مدتی خانمم در خواب دید که به او گفتند شوهر شما چون مجلس روضه را به هم زده است کور می شود. به او بگو اگر از این کار پشیمان شود و توبه کند و برای شفای چشمش تربت امام حسین را به چشمش بمالد و آیت الله خویی استغفار می کند و دوباره روضه را در منزلش برقرار می کند و با تربت امام حسین علیه السلام چشمانش شفا می یابد. قدر این مجالس را بدانید.
- کربلا قبله دلهاست خدا می داند دیدنش آرزوی ماست خدا می داند
- اولین گریه کن مجلس آقام حسینمادرش حضرت زهراست خدا می داند
پیرمرد بزرگواری می گفت چهل پنجاه سال مجلس روضه در خانه خودمان داشتیم و آقایی در مجلس می آمد ولی هیچ وقت چایی نمی نوشید. ولی یک روز دیدم چایی خورد. علتش را که پرسیدم گفت دیشب خواب دیدم حضرت زهرا علیها سلام فرمود در مجلس فرزندم حسین من چایی به دست شما می دهم ولی شما برمی گردانید. گفت تصمیم گرفتم که در مجلس روضه چایی بخورم این تبرک است. حسابش از بقیه جاها جداست. حضرت زهرا علیها سلام خودش روضه خوان فرزندش است. در تاریخ هست که یک مرد صالحی حضرت زهرا علیها سلام را خواب دید که ناله و شیون می کند و خودش روضه اباعبدالله علیه السلام را می خواند. صدا می زند واحسینا وا ذبیحا للقفا وا حسینا وا قتیلا وا غسیلا بالدما وای حسین من را با لب تشنه در قفا سر بریدند. واس حسین من را به جای آب با خون بدنش غسل دادند.
خانمی بوده که در مجالس خانم ها نوحه خوانی می کرد. این خانم می گوید که من یک شب مجلس روضه خوانی برگزار کردم و خیلی خسته بودم. رفتم خوابیدم و در عالم رویا خواب دیدم کنار قبر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام هستم و بی بی فاطمۀ زهرا صدیقه کبری علیها سلام هم کنار قبر روضه می خوانند و گریه می کنند و بر مصائب فرزند بزرگوارشان نوحه می خوانند. گفت بعد از اینکه حضرت روضه خواندند و گریه کردند به من فرمودند تو هم بیا این شعر ها را برای روضه فرزندم بخوان
- أَيُّـهَا الْـعينَانِ فِـيضَا وَ اسْـتـهِـلَّا لَاتَـغـيـظَا
- وَ ابْكِيَا بِالطَّفِّ مَيْتاً تُرِكَ الصَّدْرُ رَضِيضاً[16]
حضرت زهرا فرمودند به این چشمانت بگو برای فرزندم گریه کند. این اشک ها کم نمی شود تمام نمی شود. گریه کنید بر آن آقایی که در کربلا به شهادت رسید. آن قدر او را آزار و اذیت دادند. سینه اش را زیر سمّ اسب ها لگدمال کردند. در روایت داریم روز قیامت بی بی فاطمه زهرا علیها سلام پیراهن خونین اباعبدالله علیه السلام را در صحرای محشر می آورند و آن را به طرف آسمان می گیرند و عرض می کنند خدایا تو حکم کن بین ما و کسانی که به فرزندم جسارت و اهانت کردند خدایا من را شفیع برای کسانی که برای حسین گریه کردند قرار بده. عرض کنیم بی بی جان فرزندانتان در جوانی مادری مثل شما را از دست دادند. وقتی شما را از دست دادند خودشان را روی بدن شما انداختند و گریه کردند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آنها را از روی شما بلند کرد و نوازش و محبت کرد. کجا بودید کربلا بیایید ببینید فرزندان حسینتان را با تازیانه و آزار و شکنجه از روی پدر جدا کردند.
[1]. مفاتيح الجنان / شیخ عباس قمی / 1 / 458 / أول زيارت عاشوراء معروفه است... / ص: 458.
[2]. بحارالأنوار / مجلسی / 38 / 31 / باب 57- في أنه ع مع الحق و الحق معه ... / ص: 26.
[3]. فضائل الخمسة من الصحاح الستة / سیدمرتضی فیروزآبادی / ج 1 / 206 / باب في أن الدعاء محجوب حتى يصلى على محمد و آل محمد عليهم السلام... / ص: 206.
[4]. وسائل الشيعة / شیخ حرعاملی / 7 / 194 / 34- باب استحباب الإكثار من الصلاة علی محمد وآل محمد... / ص: 192.
[5]. مستدرك الوسائل / محدث نوری / 5 / 342 / 31- باب استحباب الإكثار من الصلاة علی محمد و آل محمد... / ص: 328.
[6]. مستدرك الوسائل / محدث نوری / 12 / 393 / 23- باب استحباب تذاكر فضل الأئمة علیهم السلام... / ص: 328.
[7]. المائدة: 55.
[8]. مستدرك الوسائل / محدث نوری / 11 / 259 / 18- باب وجوب طاعة الله... ص: 5.
[9]. الصحيفةالسجادية علیه السلام / / 134 / (28) (و كان من دعائه عليه السلام... / ص: 134.
[10]. بحارالأنوار / مجلسی / 12 / 5 / باب 1- علل تسميته و سنته و فضائله و... / ص: 1.
[11]. بحارالأنوار / مجلسی / 68 / 155 / باب 63- التوكل و التفويض و الرضا و... / ص: 98.
[12]. بحارالأنوار / مجلسی / 45 / 12 / بقية الباب 37- سائر ما جرى عليه بعد بیعت الناس... / ص: 1.
[13]. بحارالأنوار / مجلسی / 44 / 364 / باب 37- ما جرى عليه بعد بيعة الناس... / ص: 310.
[14]. الضحى: 10.
[15]. جامع الأخبار / تاج الدين شعيرى / 84 / الفصل الأربعون في فضيلة بر الوالدين ... / ص: 84.
[16]. بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسی / ج 45 / 227 / باب 41 ضجيج الملائكة إلى الله تعالى في أمره و أن الله بعثهم لنصره و بكائهم و بكاء الأنبياء و فاطمة صلوات الله عليها... ص: 220.