نيايش و پرستش از ديدگاه قرآن

نيايش و پرستش از ديدگاه قرآن

پاییز 1389

بسم الله الرحمن الرحیم

چکیده

یکی از عوامل مؤثر در تربیت و پرورش نیروهای انسانی ،آیات الهی و تعلیمات آسمانی می باشد. قرآن بزرگ ترین هدیه الهی به بشریت است که آنها را به سوی سعادت جاودان هدایت می کند. براساس صریح آیات قرآن ، انسان کامل ترین و زیبنده ترین مخلوقات است زیرا خداوند او را جانشین خویش در زمین قرار داده است و به او مواهب و استعدادهای خاص ارزانی داشت و شعور و ادراک مخصوص عطا نموده.

خداوند انسان را با بینش و گرایش توحیدی آفریده و حق جویی و خدا دوستی را در سرشت و جان او تعبیه کرده است و از آنجا که مقدار عبادت و نیایش هر فرد بستگی به مقدار عقل او دارد توجه بنیادی در تربیت اسلامی و آموزه های دینی مربوط به تکامل و پرورش عقل انسان است.

نیایش با معبود، یگانه سبب رسیدن به هدف و توجه قلب و وابستگی روح به خدا و جلب فضل و کرم پروردگار است.

نیایش و پرستش هر دو قرین فطرت انسان می باشند . در این نوشتار به نقش حیاتی و بی بدیل دعا در پرورش روان انسان ها خواهیم پرداخت و از آنجا که قرآن کتاب تربیت ساز انسان است محور اصلی بحث نیز آیات نورانی وحی می باشد.

کلید واژه : پرستش، دعا و نیایش ، عقل ، تربیت

توضیحی پیرامون واژه ها

مفهوم عقل

- واژه عقل در لغت و اصطلاح:

واژه عقل ، مصدر (عقل یعقلُ) است و در کتاب های اهل لغت ، به معانی مختلفی به کار رفته است.[1] عقل در لغت به معنای امساک و منع است. از مجموع کلمات مذکور در کتب لغت شناسی استفاده می شود که عقل به معانی فهم ، معرفت ، قوّه و نیروی پذیرش علم ، تدبّر و نیز نیروی تشخیص حق از باطل و خیر از شر آمده است.

عقل در موارد و علوم مختلف، معانی اصطلاحی متفاوتی دارد و از آنجا که این نوشته در باب تربیت است. از بررسی سایر معانی عقل صرف نظر کرده ، فقط به معنای اصطلاحی عقل در مقوله تربیت اشاره می شود. به نظر می رسد در مباحث تربیت ، عقل ضمن حفظ معنای لغوی منع و امساک، در اصطلاح، نیروی تشخیص و فهم و ادراک است. که پس از تشخیص حق از باطل و خیر از شر، انسان را تشویق می کند تا بر اساس آن فهم و تشخیص، به عمل صالح دست یافته و در نتیجه، نفس را از عمل نسنجیده، گناه و انحراف ، ضبط و منع نماید.

مفهوم تربیت

- واژه تربیت در لغت و اصطلاح

با دقت در کلمات لغت شناسان می توان گفت که واژه تربیت دارای دو ریشه لغوی ( ربو یا ربب) می باشد اما در اینکه کدام یک از دو ریشه اصلی و کدام یک فرعی است ، بین لغت شناسان اختلاف است.

الف) راغب در مفردات می گوید: «الرب في الاصل التربیة …»[2] از ظاهر کلام راغب استفاده می شود که «ربو» ریشه ی اصلی و «ربب» ریشه فرعی واژه تربیت است.

ب) ابن منظور در لسان العرب « … رباه تربیة…» ریشه اصلی را ربب می داند و ربو را فرعی.

به نظر می رسد از این دو نظر، قول دوم صحیح تر است. چون اگر تربیت از ریشه «ربو» در متون اسلامی کاربرد بیشتری داشته باشد. واژه ی تربیت، معنای پرورشی مادی و جسمانی را می رساند که این تعریف با اهداف تربیتی مکتب های مادی غرب سازگار می شود که به تربیت قوای مادی و جسمانی متربی اهمیت بیشتری می دهند. بالعکس اگر در متون اسلامی، واژه تربیت ازریشه «ربب» کاربرد گسترده تری داشته باشد. این مطلب را می رساند که در تربیت قوای روحی، عقلی و فکری متربی مورد توجه است. در این صورت، تعریف تربیت اسلامی با اهداف تربیتی مکتب های الهی سازگار خواهد بود.

از نظر اسلام ، رشد و نمو جسمانی و برخورداری از بدن سالم، اگرچه لازم و ضروری است، ولی هدف و غایت نهایی نیست بلکه هدفی مقدمی است که باید در خدمت کمال و تعالی روحی انسان قرار گیرد، بنابر این توجه محوری در تربیت اسلامی به تکامل و پرورشی عقل انسان است.

مفهوم دعا و نیایش :

دعا در لغت به معنای خواندن (صدازدن) و درخواست کردن است. این واژه اصطلاحاَ در مورد خواندن خدا و مسألت از او به کار رفته است. احاديث فراوانی وجود دارد که دعا را نوعی عبادت و بندگی خدا می داند.در نتیجه نیایش صمیمی ترین شیوه ی ارتباط بندگان با خداوند است.

مفهوم پرستش:

همان خضوع و خشوع آمیخته به تقدس ودر برابر خداوند و همراه با اطاعت است که به آن «عبودیت» نیز می گویند.

تلازم عقل و ایمان

روشنفکران مادی در اوج علم و تمدن نتوانسته و نخواهند توانست که در ماورای جهان مادی اندیشه کنند زیرا زیر بنای تفکر آنان مادی است.

اما دینداران و رهبران دینی خصوصاَ آنان که پیرو مکتب انسان ساز اسلام هستند ، زندگانی بشر را آن چنان ترسیم می کنند که به این عالم مادی منحصر نمی شود. آنها فراتر از زندگی مادی و نیازهای حیوانی بشر، انسانیت و روح ملکوتی او را مدّ نظر قرار می دهند.

به همین دلیل است که خداوند ارتباط با عالم ملکوت و ارتباط با خود را مخصوص انسان قرار داده تا در سایه ی او نیازهای روحی بشر تأمین شود.

آیت الله محمد مهدی آصفی رابطه ِ انسان با خدا را به دو صورت تقسیم می نمایند:

الف) رابطه ی رو به بالا که عبارت است از یاد خدا و شکر نعمت های او مانند نماز و عبادت ، خشوع و فرمان برداری که همه ی آنها را می توان بندگی نامید و باید فقط برای خدا باشد: «إياك نعبد»فقط تو را می پرستیم.

ب) رابطه ی رو به پایین، به این معنا که بنده از خدا بخواهد، رحمت و مغفرت خود را فرو آورد. این رابطه، دعا و نیایش، استغفار، توکل و مانند این ها را شامل می شود: «إياك نستعين» از تو یاری میجوییم و بس.[3]

انسان از طریق دعا و نیایش ارتباطی نو با خدای منان می یابد که اثر تربیتی ویژه ای برای شخص دارد چه به اجابت برسد و چه نرسد.

آری نیایش بستری روحانی است که بوسیله آن تمام حجابها بین انسان و دوست درهم می ریزد و نقطه اتصال موحدان و دوست است.

قرآن کریم راه رسیدن مؤمنان به آرامش را توجه به خدا، یاد او و نیایش به درگاه پروردگار می داند:

«الّذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب»[4]

عاقل و خردورزی که حقیقتاَ به خدا ایمان دارد از هیچ چیز در این دنیا نمی هراسد ومی داند تا خدا نخواهد هیچ قدرتی در دنیا قادر نیست به او ضرری برساند و این مرهون کمال و تربیت عقل او می باشد. چنین انسانی تمام توجهش به خداست و همیشه در تلاش است که رابطه ی خود را با خدا قوی تر کند و تمام دعا و خواسته هایش از خدا باشد.

انسان موحد که پرورش یافته مکتب الهی است می داند فقر مطلق است و غنی و کریم فقط خداست و بهترین وسیله ای که میتوان نیازمندیهای خود را توسط آن از خدا طلب کند، دعا و درخواست از اوست.

«يا أيها الناس أنتم الفقراء إلي الله و الله هو الغني الحميد»[5]

انسان به طور فطری به سوی حق و خیر گرایش دارد اما گاه در اثر جاذبه های بیرونی، از آن غافل می شود.قرآن مجید کسانی را که این گونه هستند و فقط در زمان گرفتاری و بلا رو به سوی دعا می آورند و در زمان رفاه و آسایش، از دعا و نیایش غافلند به شدت مورد نکوهش قرار داده:

«فاذا ركبوا في الفلك دعَوُا الله مخلصين له الدّين فلمّا نجّاهم الي البرّ اذا هم يشركون»[6]

حال مشرکان اینگونه است که در میان تضادها و تناقض ها غوطه ورند و از هیچ آرامش و اطمینانی برخوردار نیستند و راه و روش مشخصی ندارند. درحالیکه موحدان که ایمان آوردن آنان مرهون عقل ورزی آنان می باشد:

«ما آمن المؤمن حتی عقل»[7]

دل در گرو عشق خدا دارند و از تمام عالم ، او را برگزیده اند خط و مشی آنان مشخص و چشم امیدشان به کسی است که قادر بر همه چیز است.

«ولله خزائن السموات و الارض»[8]

تربیت عقلانی انبیاء در قرآن

نیایش و پرستش در شمار کوشش ها و نیازهای فطری و روانی هر انسان است که در ادیان جهان و حتی فرهنگ های بشری به چشم می خورد و جایگاه رفیعی در قرآن کریم دارد.

شمار شایان توجهی از نیایش های قرآن به پیامبران مربوط می شود. پیامبرانی که بعثت آنها مرهون کمال عقلشان است و بنیادی ترین رسالت آنان تبیین ربوبیت الهی و دعوت به پرستش بوده است.

پیامبران که عاقل ترین مردم روزگار خویش بوده اند و به همین دلیل خداوند آنها را اسوه و الگوی تربیتی دیگران و داستان زندگی و سیره عملی آنها را، مایه درس و عبرت قرار داده، در طی دوران بعثت در کنار عمل، جهاد، ابلاغ و تحمل دشواریهای آن همواره با خداوند در گفت و گو و نیایش بوده اند آنچه در این ارتباط توجه انسان را جلب می کند این است که:

الف) انبیاء عهده دار تربیت دینی مردم بودند که آگاهانه منجر به بیداری فکر و عقل آنان می گردید و آنها را متوجه مبدأ هستی و گزینش خداوند برای پرستش می کردند.

انبیاء سعی کردند که انسان را از هواپرستی آزاد نمایند. آزادی انسان از پرستش هوا ، مرهون تن سپردن او به بندگی رب العالمین است.

بندگی که به معنای فروتنی و خشوع عارفانه و آگاهانه انسان در برابر خداوندی که ربوبیت تکوینی و تشریعی انسان به دست اوست. و هدف آفرینش نیز همان پرستش است.

«و ما خلقت الجنّ و الأنس إلّا ليعبدون»[9]

به همین خداوند گوهر عقل را در انسان قرار داده زیرا بدون گوهر عقل، حقیقت عبادت که همان فروتنی و خشوع عارفانه و آگاهانه است ، تحقق نمی یابد.

ب) کیفیت ایجاد رابطه با مبدأ هستی نیز از وظائف انبیاء بوده اند.

عنایت انبیاء به دعا و اصرار بر آن در همه حال جایگاه دعا و نیایش را نشان می دهد. وقتی دعوتگران به معنویت، خود این اندازه به نیایش می پردازند و از آن مدد می طلبند سزاوار است که در مفهوم گسترده پیامدهای معنوی و تربیتی نیایش تأمل کنیم. چرا که پیامبران به دلیل نزدیک بودن به منبع لا یزال وحی این بصیرت را به دست آورده اند که دعا و نیایش در میان اسباب تقرب و تکامل جایگاهی بلند دارد. نقش و تأثیر دعا از آن روست که کشتی دو سویه دارد حال آنکه دیگر عوامل تعالی روح آدمی، ارتباطی یک سویه دارد. اکثر متون دعاهای انبیاء به موضوع خداشناسی و پرستش پرداخته که به تربیت جنبه عقلانی بشر نظارت دارد و سعی می کند که از این طریق انسان را به معرفت حقیقی برساند و در این بخش به خلاصه ای از نیایش های پیامبران اشاره می نماییم.

ـ حضرت آدم علیه السلام پس از ترک اولی، در مقام اعتراف به تقصیر چنین استغاثه کرد:

«ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين»[10]

ـ حضرت نوح علیه السلام پس از صدها سال تحمل سختی ها، نجات خود را از چنگال قوم بی انصاف به وسیله "دعا" به دست آورد:

«فدعا ربه اني مغلوب فانتصر ففتحنا...»[11]

ـ حضرت ایوب علیه السلام از شماتت بی خردان به ستوه آمد و به خدای تعالی شکوه کرد و بهبودی یافت:

«و أيوب اذ نادی ربه اني مسنّي الضر ...»[12]

ـ حضرت موسی کلیم الله(علیه السلام) برای غلبه بر قبطیان، سلامت بیان و پشتیبانی برادرش هارون دست به دعا برداشت:

«رب اشرح لي صدری و يسرلي أمري و احلل عقدة من لساني يفقهوا قولي و اجعل لي وزيراُ من أهلي ...»[13]

ـ حضرت زکریا(علیه السلام) در سن کهولت، آرزوی فرزندی کرد و دعا نمود، خداوند (یحیی) را به وی عطا فرمود! این داستان به قدری با اهمیت است که در سه مورد از قرآن مجید به آن اشاره شده است.

«هنالك دعا زكريا ربه ...»[14]

«اذ نادی ربّه نداءُ خفياً»[15]

«و زكريا اذ نادی ربه ...»[16]

ـ حضرت عیسی (علیه السلام) نزول مائده آسمانی را برای حواریین، به وسیله دعا میسر می ساخت:

«اللهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء...»[17]

ـ و سرانجام مکتب قرآن، بیانگر این معناست که حتی صدرنشین سدرة المنتهی و پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله و سلم) هم برای رسیدن به مقامات عالی علم لدُنّی باید نیایش کرده و دست به دعا بردارد آنجا که می فرماید:

«ربّ زدني علماً»[18]

این یاد خداست که انسان های استثنایی ساخته و آنان را الگویی برای افراد مشتاق به فضایل و کرامت انسانی قرار می دهد.

بزرگترین نعمت الهی

با توجه به جایگاه رفیع نیایش در نظام آفرینش و نقش برجسته ِ آن در ساختار شخصیت انسان و با در نظر گرفتن این نکته که دعا بهترین راه صعود به قله ی تکامل و ترقی و پاسخی به ربوبیت و پرستش آگاهانه ی خدای متعال است مشاهده می کنیم که آیات و روایات فراوانی به این موضوع پرداخته است.

خداوند سبحان در قرآن مجید با بیانی لطیف و زیبا در آیات متعددی بندگان را به نیایش با خود فرا خوانده و از آنان می خواهد که با او به نیایش و راز و نیاز بپردازند. بندگانی که با ادراک و قوه ی عاقله ، خداوند را به عنوان پروردگار انتخاب نموده و خود را در حیطه ی قدرت و لطف الهی قرار داده اند.

از آیات الهی به این نتایج میرسیم :

§دعوت نیایش از خداوند

«و إذا سأ لك عبادي عني فأني قريب...»[19]

آری یکی از بزرگترین نعمت های پروردگار به انسان این بوده که به بشر خاکی اجازه داده است با او ارتباط برقرار نماید و دعا و راز و نیاز نماید. اگر این اجازه و این نعمت نبود چگونه بشر خاکی می توانست با عالم پاک به نیایش بپردازد؟ او با لطف بی پایان خود و بدون هرگونه محدودیت زمانی و مکانی، باب دعا را به سوی بندگان گشوده است. در سوره غافر آیه 60 می فرماید:

«قال ربّكم ادعوني استجب لكم»[20]

قرآن کریم آشکارا نشان می دهد که این خداوند است که انسان را فرا می خواند تا با وی گفت و گو نماید و این دعوت گری چنان با صمیمیت همراه گشته که هر مخاطب قرآن را بر می انگیزد که دائم در حال دعا باشد.

سفارش الهی به اصرار در نیایش

نیایشگر باید اعتقاد کامل به قدرت مطلقه ِ حق تعالی داشته باشد و با حق الیقین بداند که آنچه می طلبد خداوند قادر به او عطا می کند و هیچ گاه از دعا کردن ملول و خسته نشود زیرا خداوند فرموده:

«قل ما يعبؤا بكم ربي لو لا دعاءكم»[21]

نه تنها خداوند متعال درِ دعا و مناجات را به روی بندگان باز نموده بلکه اشتیاق فراوان دارد که بندگان از دامن کبریایی او سؤال و درخواست نمایند و از مسألت خسته نشوند.

پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می فرمایند:

«خدا رحمت کند بنده ای را که حاجاتش را از خدا بخواهد و در دعا و نیایش اصرار کند، مستجاب بشود یا نشود، سپس این آیه را تلاوت می فرمود: و أدعو ربّي عسي الّا اكون بدعاء ربي شقياً (مریم/46)»[22]

سفارش به اصرار در دعا در راستای تربیت عقلانی و معنوی بنده است زیرا از آنجا که انسان مرتب با عالم طبیعت سرو کار دارد، ممکن است این ارتباط موجب غفلت او شود و این گمان منفی برای او پیش آید که آنچه کارساز است تدبیر، عقل، تلاش و کوشش خود وی است و دعا به عنوان یکی از مقدمات به حساب آید. با دستور به اصرار و الحاح در دعا، این تو هم مرتفع می شود و انسان به برکت قوه عقل می فهمد که در هر لحظه قدرت الهی مافوق همه چیز است و تنها اوست که می تواند همه مقدمات را ایجاد کند علاوه بر آن، اصرار بر دعا یعنی ادامه و پیوستگیِ درخواست و نیایش و یاد خدا که این خواسته ی خدای متعال بوده:

«يا ايها الّذين آمنوا اذكروا الله ذكراَ كثيراً»[23]

تضمین اجابت دعا

دعا کردن و راز و نیاز با معبود یگانه عین اجابت، پذیرش و پاسخ مثبت از درگاه الهی می باشد چه پاسخ نیایش را درک بکنیم یا نکنیم هدف ایجاد ارتباط موجود خاکی با معبود حقیقی می باشد در ضمن عنایت بسیار خاص به مسأله ی دعا را از آیات ذیل می توان دریافت که در آن وعده قطعی نسبت به استجابت دعا داده و راه عقلانی و منطقی رسیدن به مقصد الهی را نیایش و راز و نياز با خداوند معرفی کرده:

«قال ربكم ادعوني استجب لكم»[24]

«و إذا سألك عبادی عني فاني قريب أجيب دعوة الداع اذا دعان ...»[25]

«أمن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء»[26]

در دعای شريف کمیل موحد حقیقی و پرورش یافته ی مکتب قرآن و نبوت، درباره ی حسن ظن و یقین به اجابت دعا خطاب به باری تعالی می فرماید:

«... و أمرتهم بدعائك و ضمنت لهم الإجابة»[27]

در پایان نوشتار نتیجه را در چند پیام خلاصه می نمایم:

ـ حس پرستش و نیایش در نهاد هر انسانی نهفته است.

ـ توجه محوری در تربیت اسلامی به تکامل و پرورش عقل انسان است.

ـ هدف از خلقت ، پرستش آگاهانه پروردگار است.

ـ مهم ترین هدف بعثت أنبیاء ، دعوت به عقلگرایی در معرفت خدا و تربیت عقل است.

ـ مهم ترین بعد تربیتی عقلانی نیایش ، رسیدن به هدف نهایی خلقت است.

ـ انبیاء عاقل ترین مردم هستند و بعثت آنها مرهون کمال عقلشان است.

ـ نیایش پاسخی مثبت به پرستش الهی است.

ـ مقدار عبادت هر فرد بستگی به مقدار عقل او دارد.

ـ عقل مهم ترین عامل برای پرستش خداوند است.

ـ دین داری و برخورداری از دین سالم ، مرهون تربیت عقلانی است.

پیشنهادات عملی جهت تقویت ، تربیت عقلانی

از نکات این نوشتار استفاده می شود که جایگاه عقل در تربیت اسلامی بسیار والاست. زیرا تحقق تربیت اسلامی ، بر اکتساب و تحصیل اعتقاد ، ایمان ، معرفت ، عبادت خدا و سر انجام دین داری سالم و استوار متوقف است و این امور از نشانه های تحقق تربیت اسلامی هستند که انسان بدون گوهر عقل، نمی تواند به نعمت های معنوی یاد شده برسد.

بنابراین می توان گفت که تربیت اسلامی، نیازمند به نیروی عقل است و عقل برای تربیت ـ تقویت و تکامل خود، نیازمند معارف تربیتی اسلام و تعالیم انبیاء و ائمه (علیهم السلام) به عنوان افراد برخوردار از عقل برتر است. تعالیم انبیاء و شرایع آنها به منزله صراط مستقیم ربانی شدن انسان است و عقل انسان ها به منزله چراغی است که فقط در صورت مصون ماندن از هوا و هوس ، می تواند صراط مستقیم را شناخته و نشان دهد.

مهم ترین هدف عقول برتر(انبیاء و ائمه (علیهم السلام)) تکمیل، تربیت و تقویت عقل در برابر هوا و خواهش های نفسانی است که جز با تضرع ، ناله و نیایش به درگاه ربوبی حاصل نمی شود.

عاقل در تعابیر دینی ، همان انسان فهیم مؤمن و با تقواست که آنچه می داند و می فهمد عمل می کند و تضادی بین علم و عمل او نیست در مقابل جاهل، فردی است که بین علم و عمل او تضاد وجود دارد و از وحدت شخصیت برخوردار نیست و این ویژگی مورد بروز ریا و نفاق در انسان می شود.

قابل تذکر است که محترم شمردن ارزش های دینی در جامعه ، می تواند زمینه مساعد برای رشد روحیه تظاهر و نفاق می باشد. از این رو شخص متربی باید برخوردار از وحدت شخصیت در قول و عمل باشد. و از آنجا که اکثر مخاطبان در جامعه جوانان می باشند برای تقویت جنبه های دینی و عقلانی آنان تشکیل انجمن های گفت و گوی آزاد در مساجد ضروری و مفید به نظر می رسد.

در شرایط کنونی انجمن هایی موفق هستند که دارای شرایط زیر می باشند:

اداره کنندگان و اعضای اصلی انجمن باید...

الف ـ افرادی پر مایه از نظر علمی و قدرتمند از نظر پاسخگویی به شبهات در زمینه معارف اسلامی باشند.

ب ـ متعهد به مبانی دینی و متخلق به اخلاق الهی باشند.

ج ـ از اصول و مبانی مشاوره و راهنمایی آگاه باشند

دـ حضور مستمر و مسؤولانه در بین نسل جوان داشته باشند (طبیب دوار...).

ه ـ برخورد منطقی و علمی و پاسخگویی به هرگونه سؤال و ابهام ، به دور از تهمت و افترا باشد.

وـ کسب اعتماد مردم بویژه جوانان که بدون هیچ ترس و واهمه ای ، به راحتی پرسش های فکری – دینی و ... خویش را طرح و پاسخ منطقی و مناسب دریافت کنند.

زـ شناسایی جوانان علاقه مند به تحقیق ، مطالعه، بحث و گفتگو و جذب آنان به جلسات انجمن.

ح ـ توزیع و اهدای سبد فرهنگی ( کتاب ، cd و ...) به شرکت کنندگان در انجمن.

ط ـ برگزاری جلسات سخنرانی ، پرسش و پاسخ و کنفرانس علمی درباره موضوع های فکری ، دینی و ... .

ک ـ شرکت دادن جوانان در اداره جلسات فوق.

ل ـ براساس احترام و تکریم شخصیت ، به ارتقای سطح بینش دینی و مذهبی جوانان و تربیت عقلانی آنان کمک نموده و زمینه رشد و شکوفایی همه جانبه شخصیت آنها را فراهم نماید.

در واقع با تشکیل چنین انجمن هایی، زمینه بروز روحیه تظاهر و نفاق از بین می رود و زمینه تربیت انسان های عاقل و مخلص فراهم می گردد.

این بحث نیاز به کارشناسی های ویژه ای دارد که مرکز رسیدگی به امور مساجد، مرکز تربیت مربی ، سازمان ملی جوانان می توانند بهترین یار در این طرح باشند.

منابع:

قرآن کریم

آیین نیایش، غفاری ابراهیم _ ناشرمشهد بنیاد پژوهشهای اسلامی 1380 چاپ چهارم

در آینه وحی، آصفی محمدمهدی_محمدحسین سرانجام(مترجم)_ انتشارات قم مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی 1385 , چاپ اول

المفردات في القرآن، راغب

العین، خلیل الفراهیدی

دعا و زندگی، بهرامی غلامرضا _ انتشارات قم دلیل ما , 1385 , چاپ اول

شناخت قرآن، مطهری مرتضی _ انتشارات قم صدرا , 1384 , چاپ هیجدهم

برای مطالعه بیشتر به منابع ذیل مراجعه شود:

  1. آیین زندگی، دیل کارنگی
  2. امدادهای غیبی، استاد مطهری
  3. میزان الحکمه، ری شهری
  4. مکارم الأخلاق، طبرسی
  5. نگاه قرآن به پاک سازی روح، محمدجواد اسکندرلو
  6. نهج البلاغه
  7. نیایش، آلکسیس کارل
  8. عوالي اللئالی

والسلام

مریم طبرسی


[1] . کتاب العین، خلیل، مادة عقل

[2] . المفردات، راغب، ماده ربب و ربو

[3] . فی رحاب القران, ج7, ص 108

[4] . رعد/28(آنها افرادی هستند که امان آوردند و دل هایشان به یاد خدا مطمئن و آرام شد , آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می گیرد)

[5] . فاطر/15 ( ای مردم شما به خدا نیازمندید و فقط خدای متعال بی نیاز و شایسته ی ستایش است

[6] . عنکبوت/65 (هنگامیکه سوار کشتی می شوند خدا را با اخلاص می خوانند.همین که خدا آنان را نجات داد و به خشکی رسیدند مشرک می شوند)

[7] . غرر الحکم، ماده عقل

[8] . منافقون/7 (خزائن آسمان ها و زمین از آن خداست)

[9] . ذاريات/56

[10]. اعراف/22 (ای پروردگار ما! بر نفس های خود ستم کردیم ، اگر نیامرزی و بر ما رحم ننمائی، هر آینه از زیانکاران خواهیم بود)

[11] . قمر/10 (دعاکرد که خداوند برای پیروزی از تو درخواست یاری می نماییم...)

[12] . انبیاء/83 (یاد کن از ایوب هنگامی که گفت خداوند ا سختیها به من روی آورده...)

[13]. طه/6

[14]. آل عمران/38

[15]. مریم/2

[16]. انبیاء/89

[17]. مائدة/114

[18]. طه/113

[19] . بقره/26 (ای پیامبر! هرگاه بندگانم سراغ مرا از تو گرفتند , بدانند که بسیار نزدیک تان هستم...)

[20] . خداوند فرموده : مرا بخوانید یقیناَ استجابت می نمایم خواسته تان را

[21] . فرقان/77 (اگر دعای شما نباشد پروردگار من هیچ اعتنایی به شما نخواهد کرد)

[22] . کافی , ج4 , ص 224

[23] . سوره احزاب/41 (ای مؤمنان! همیشه به یاد خدا باشید)

[24] . مؤمن/60 خداوند شما فرموده: بخوانید مرا , اجابت می نمایم دعایتان را

[25] . بقره/186 (ای پیامبر اگر بندگانم از من پرسیدند بگو که نزدیک آنان هستم و پاسخ دعاهایشان را می دهم..)

[26] . نخل/61 کیست (جز تو ) که پاسخ درمانده را به هر هنگامی که دعا می کند...

[27] . بندگانت را امر به دعا می کردی و اجابت آنرا نیز تضمین نمودی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

آخرت گرایی و دنیا گریزی

آخرت گرایی و دنیا گریزی

دلسوزي

دلسوزي

اصل تزكيه

اصل تزكيه

اهانت به قرآن

اهانت به قرآن

ايمان در  قرآن

ايمان در قرآن

پر بازدیدترین ها

موانع كرامت

موانع كرامت

آثار كرامت

آثار كرامت

اصل تزكيه

اصل تزكيه

Powered by TayaCMS