معاشرت نیکو با همسر مراتب مختلفی دارد که برخی از آنها واجب شرعی بوده، همسران موظف هستند آن را رعایت کنند. اما مراد از معاشرت نیکو در این بحث، برخوردی نیکوتر و مناسب تر از مقدار واجب است. به عبارت دیگر، مقداری که شرعاً و قانوناً واجب نیست، ولی لزوم اخلاقی دارد و در تکمیل ایمان و همچنین بهبود روابط همسری بسیار موثر است.)
نمودهای معاشرت پسندیده
الف)خوش خلقی
خوش خلقی و مهربانی با همسر یکی از نمودهای برجسته ی معاشرت پسندیده است. این ویژگی اخلاقی دو جانبه است و هر یک از همسران باید به آن آراسته باشند. کسی که در برخورد با همسر با چهره ای بشّاش، ادای کلمات زیبا، بدون داد و فریاد، منطقی، متواضعانه و دلسوزانه ظاهر می شود، شخصی خوش اخلاق تلقی می گردد. این شخص با حضور خود در جمع خانواده، افزون بر ایجاد صفا و آرامش درخانواده، از اجر معنوی نیز برخوردار می شود و همچنین مورد لطف اعضای خانواده قرار می گیرد. فضای به وجود آمده با حضور پدر و یا مادر خوش اخلاق، در آرامش روانی، اعتماد به نفس، شکوفایی و پیشرفت همه ی اعضای خانواده به ویژه فرزندان تاثیر زیادی دارد. پیامبر گرامی اسلام درباره ی ارزش و جایگاه خوش اخلاقی می فرماید: «شایسته ترین مردم از نظر ایمانی، خوش اخلاق ترین آنها و مهربان ترین آنها با خانواده اش است و من مهربان ترین شما نسبت به خانواده ام هستم».(.الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 12، ص 153.)
ترش رویی، اخم، داد و فریاد، غُر زدن و بی حوصلگی با همسر، نه تنها زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل می کند، بلکه هیچ منفعتی ندارد و فقط کارهای خوب انسان را نابود می سازد و انسان را از معنویت دور می کند و از چشم اعضای خانواده می اندازد. امام رضا علیه السلام می فرماید: «از بدخلقی بپرهیزید؛ زیرا بدخلقی شما را جهنمی می کند».(همان، ص 152.) و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:«بد اخلاقی اعمال و حسنات انسان را نابود می کند، همان طوری که سرکه عسل را نابود می نماید».(همان.)
ب) مهربانی و محبت
محبت و مهربانی به همسر یکی از راه کارهای اساسی در شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی و یکی از آموزه های اخلاقی اسلام است. این شاه کلید خوشبختی دو جانبه بوده و هم زن و هم مرد موظفند به آن ملتزم باشند. ولی باید گفت زن عاطفی تر، احساسی تر و لطیف تر از مرد است. از این رو، نیاز زن به محبت و مهربانی، بیش از مرد می باشد. ترحم و مهربانی به همسر، اکسیری کم نظیر است و تاثیری که در نزدیکی دل ها و در ایجاد صمیمیت دارد، کم بدیل است. این تاثیرشگرف به این دلیل است که انسان ذاتاً تشنه ی دوستی و محبت است و یکی از نیازهای روانی انسان تعلق و دوستی می باشد. محبت، انگیزه بسیاری از تلاش ها و زحمت های طاقت فرسای زندگی است. انسان همان طور که از محبت خویش به دیگران لذت می برد، پیوسته در تلاش است تا محبت دیگران را به خود جلب کند. انسان می خواهد او را دوست داشته باشند و اگر احساس کند هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همه ی وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد بود.
برخی از روان شناسان مانند آبراهام مزلو و کوینیگ، نیاز به محبت و تعلق پذیری را از نیازهای اساسی و از نیازهای روان شناختی تلقی کرده اند و اعتقاد دارند که ارضای این نیازها در آرامش روانی و سلامت روانی افراد تاثیر اساسی دارد.(Koenig H, Hand Book of Religion and mental health, pp. 283 - 294.)
از منظر اسلام، اساس و شالوده ی زندگی خانوادگی بر محبت استوار است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «از نشانه های قدرت خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این امر نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند».(.روم: 21) بر همین اساس، می توان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده، به ویژه همسران به یکدیگر است. از این رو، در آموزه های دینی فراوان توصیه شده است تا همسران ــ به ویژه مردان ــ نسبت به همدیگر اظهار محبت و مهربانی کنند و این محبت خود را آشکار سازند.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله می فرماید: «با زنان مهربانی کنید و دل هایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید».(
حسین نور طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 14، ص 252. ) ایشان در روایت دیگری فرمودند: «اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم، هرگز از قلب او خارج نمی شود».(الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص 252.)
لازمه ی شادابی و نشاط روانی زن و مرد، به ویژه زن، این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقه ی او به خود مطمئن باشد. همین اعتماد واطمینان، امنیت خاطر زن را تامین می کند و به آرامش روانی او می افزاید. اگر زن در مورد محبت و علاقه ی همسرش نسبت به خود تردید کند یا به علاقه ی او به افراد دیگر پی ببرد، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست می دهد و از اینکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران می کند. در نتیجه ی این احساس، ممکن است رو به پژمردگی نهاده و از نشاط روحی اش کاسته شود. این مسئله چنان بر روان زن تاثیر می گذارد که علاقه ی او نسبت به فرزندانش نیز کمتر می شود؛ یعنی حتی عاطفه ی مادری نیز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تاثیر می پذیرد. حمایت و مهربانی قلبی مرد، آن قدر برای زن ارزش دارد که زندگی زناشویی بدون آن برای زن قابل تحمل نبوده، هرگز احساس خوشبختی نمی کند.(مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص 103)
زن به دلیل ویژگی های خاصی که دارد، اغلب نمی تواند به طور مستقیم از بی مهری یا کم توجهی شوهرش نسبت به خود گلایه کند. گویی این کار را یا در شان خود نمی داند و یا آن را مایه تحقیر خود و چه بسا مایه تحقیر شوهر بداند. حال اگر از چنین وضعی پیوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب این احساس درونی به مرور زمان در رفتارهای او با اعضای خانواده، به ویژه همسر پدیدار می شود. زن اگر از عواطف همسری ارضا شود، عالی ترین احساسات خود را نثار شوهر می کند و بیش ترین فداکاری را نثار زندگی و شوهر خواهد کرد. بنابراین، مهم ترین وظیفه ی اخلاقی و انسانی مرد این است که همسر خود را از همان آغاز زندگی، از محبتی که به او دارد آگاه سازد و پیوسته با نثار محبت و انجام کارهایی که نشان از علاقه و عشق او به همسر است، نهال نورسیده ی زندگی زناشویی را سیراب و سرسبز سازد. زن نیاز دارد حرف های پر مهر و محبت را به طور مداوم بشنود؛ با شوهرش بیرون برود؛ در تحسین و تمجید از هر چیزی، با شور و شوق شوهرش شریک شود و نیز یکی شدن واقعی با همسرش را در سکوتی لذت بخش تجربه کند. برای زن، عشق به معنای علاقه ی دائمی و در سطح عالی است. به همین دلیل، می خواهد همیشه در کنار شوهرش باشد. زن برای ساعت هایی که شوهرش با اوست، ارزش قائل است؛ جمعه هایی که او در خانه است و غروب هایی که شوهر او را به مهمانی یا تفریح می برد، اگر شوهر به کار و تفریحی بپردازد که مورد رضایت زن نیست، زن احساس می کند دیگر مورد علاقه نیست و از این کار مرد عصبانی می شود.(پل تورینر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمه ی ناصر فرجی، ص 102.)
زن نیز باید به شوهر خود عشق بورزد و از اظهار محبت به او دریغ نکند و علاقه ی خود را به گونه های مختلف بیان، و از خدمات مرد و تلاش او قدردانی کند و با برجسته کردن فداکاری های مرد، به او توجه کند. ابراز علاقه ی زن به شوهر، افزون بر جلب رضایت و عواطف شوهر، موجب افزایش انگیزه مرد برای تلاش و تامین آسایش خانواده می گردد. همچنین موجب رضایت خاطر مرد از زندگی و احساس ارزشمندی در خانواده می گردد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «زن باید با اظهار علاقه و با دلربایی و آرایش در برابر شوهر، به گونه ای عمل کند که رضایت و خوشنودی شوهر جلب شود».(مجلسی،بحارالانوار، ج75،ص237)
پرهیز از آزار همسر
رعایت حدود و حقوق همسر و آزار نرساندن به او (اعم از آزار جسمی و یا زبانی)، از وظایف اخلاقی دو طرفه است و همسران باید آن را رعایت کرده، بدان ملتزم باشند. زن باید از هر گونه عملی که موجب رنجش خاطر شوهر می شود، بپرهیزد و دقت کند که شوهر از چه کاری، حرفی و حرکتی ناراحت می شود و او سعی کند آنها را انجام ندهد. زن باید زبان خود را کنترل کرده و از زخم زبان، طعنه، متلک، کنایه زدن و هر عملی که به نوعی تخریب کننده ی عواطف و شخصیت شوهر است، اجتناب ورزد. امام باقر علیه السلام می فرماید: «بدا به حال زنی که شوهرش را عصبانی کند و خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد».(همان، ج 100، ص 245.) رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز فرمودند: «بهترین زنان شما، آن زنی است که اگر شوهرش خشمگین شود به او (شوهر) بگوید: دستم در دست توست و اختیار من به دست تا از من راضی شوی».(الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص 39.)
همچنین امام صادق علیه السلام درباره ی عواقب بدزبانی همسر فرمودند: «سه چیز زندگی را تیره و تار می گرداند: حاکم ستمگر، همسایه بد و زن بددهن و فحاش».(محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 234.)
از سوی دیگر، مرد نیز وظیفه دارد از ناسزا گویی، نیش زدن و هر کاری که آزار و اذیت به شمار می آید، بپرهیزد. همچنین حق ندارد همسر خود را تنبیه بدنی کند و او را بزند. تنبیه بدنی همسر، عواطف موجود در میان همسران را از بین می برد، و نفرت و بدبینی ایجاد می کند، همچنین دلبستگی زن به زندگی را کم رنگ کرده و برایش عقده روانی می شود و به مرور زمان از چنین مردی نفرت عاطفی پیدا می کند. پیامبر گرامی اسلام(ص) درباره ی آثار تنبیه زن می فرماید: «هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به مالک جهنم دستور می دهد تا هفتاد سیلی به صورت او بزنند».(حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 14، ص 250.) همچنین در جای دیگر فرمودند: «کسی که همسر خود را بدون دلیل بزند، در روز قیامت، من دشمن او خواهم بود. زنانتان را نزنید؛ کسی که زنش را بدون دلیل بزند، خدا و رسولش را عصیان کرده است».(دیلمی، ارشادالقلوب، ج 1، ص 175.)
مدارا
مدارا به معنای مهربانی و نرمی کردن، شفقت و ملایمت نشان دادن، درایت و فهم، مماشات و سلوک، از آموزه های اخلاقی دین اسلام و حتی از دستورهای اخلاقی سایر ادیان است. این دستور اخلاقی در زندگی اجتماعی به طور عام، و در نهاد خانواده به طور خاص، جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد. این ویژگی اخلاقی در تعاملات عمومی و تعامل با خانواده و فرزندان نقش تعیین کننده ای دارد؛ به طوری که بدون رعایت آن، خیلی از امور جامعه و خانواده به سامان نمی یابد. اگر شخصی در مسائل اجتماعی، خانوادگی و همسرداری نتواند با ملاطفت، نرمی و مماشات رفتار کند، با شکست مواجه خواهد شد و در ادامه ی زندگی ناتوان می گردد. پیامبر گرامی اسلام درباره ی ارزش مدارا در برخورد با مردم می فرمایند: «مدارا با مردم نیمی از ایمان و نرم خویی با آنان نیمی از زندگی است».(الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 12، ص 201.).مدارا در زندگی خانوادگی و زناشویی موجب همدلی، همکاری،(آمدی، غررالحکم، ص 244.) خوش بختی،(همان) امنیت روانی و جانی،(همان) برکت،(کلینی، الکافی، ص 119) محبت و صمیمیت،(آمدی، غررالحکم، ص 244.) همراهی و همدلی،(همان.) نیل به اهداف،(همان.) آسان شدن مشکلات(همان.) و موفقیت(همان.) می گردد. وقتی معاشرت نیکو و مدارا در زندگی حاکم باشد، اعضای خانواده به همدیگر حسادت نمی کنند، از مکر و حیله به دور می مانند و به دلیل صمیمیت و صفایی که در زندگی حاکم است، امنیت روانی و جانی افراد تامین می گردد. همچنین اعضای این خانواده با همدلی و همفکری، به سوی اهداف بلند قدم برداشته، به موفقیت می رسند.
رازداری
بی تردید هیچ فردی به جز حضرات معصومان علیهم السلام کامل و بدون نقص نیست. هر فردی ممکن است کاستی ها، عیب ها، رازها و مسائل محرمانه ای داشته باشد که دوست ندارد دیگران از آن مطلع گردند. از این رو، حفظ اسرار و عیوب و رازهای دیگران از فضیلت های اخلاقی شمرده شده و به آن توصیه گردیده است. از نظر اخلاقی، کسی حق ندارد اسرار دیگران را فاش کند. چه بسا افشای اسرار افراد موجب اختلاف، آبروریزی، دشمنی و مشکلات دیگر گردد.
آثار رازداری، در محیط خانواده به مراتب مهم تر و بیشتر از اجتماع خواهد بود. زن و شوهر باید مَحرم اسرار یکدیگر باشند و همانند همدمی امین، مطمئن و دلسوز، عیوب یکدیگر را بپوشانند و از افشای اسراری که ممکن است باعث دردسر و اختلاف شود، خودداری کنند.
قرآن کریم در تعبیری زیبا و سنجیده می فرماید: «زن و مرد لباس یکدیگر هستند».(بقره: 187) خاصیت لباس این است که علاوه بر ایجاد گرمی و زینت بودن، عیب های جسمانی فرد را می پوشاند. زن و مرد نیز همانند لباس که حافظ تن و حجابی بر روی عیب های بدن است، باید عیب ها و اسرار نهایی همدیگر را بپوشانند. رازداری همسران به ویژه زن، افزون بر اینکه موجب کسب اجر معنوی می گردد،(قال الصادق (علیه السلام): مَن سَتَرَ عَلی مومِنٍ عَورَهَ یخافُها سَتَرَاللهُ عَلَیهِ سَبعینَ عَورَهَ مِن عَوراتِ الدُّنیا وَ الاخِرَهِ ؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: کسی که عیبی از مومنی بپوشاند ــ عیبی که از افشا شدنش می ترسد ــ خداوند هفتاد عیب از عیب های دنیا و آخرت او را پوشیده می دارد (مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 322).موجب ارتقای منزلت انسانی نیز می شود. افراد رازدار، در نگاه مردم ارزش بیشتری کسب می کنند. بنابراین، در آموزه های دینی توصیه شده است با همسری رازدار و مطمئن ازدواج کنید. امام صادق علیه السلام در روایتی در این باره می فرماید: «نگاه کن و توجه نما که خود را در چه موقعیتی قرار می دهی و چه کسی را شریک زندگی و اموالت می کنی و چه کسی را از دین و رمز و راز زندگی آگاه می سازی».(همان، ج 100، ص 514.)
رازداری همسر نشانه ی امانتداری، الفت، دلسوزی، بزرگواری، سعه ی صدر و خدا ترسی اوست. افشای اسرار خانواده و همسر افزون بر سلب اعتماد در میان اعضای خانواده، باعث ایجاد فتنه و درگیری و هتک حیثیت در اقوام می گردد و چه بسا خانواده هایی دچار بحران و از هم گسستگی گردند.
هدیه دادن به همسر
یکی از کارهای ارشمند و تاثیرگذار در روابط همسران، هدیه دادن است. تقدیم هدیه به یکدیگر، افزون بر اینکه اجر معنوی و پاداش اخروی(الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج 21، ص 514.) در پی دارد، موجب جلب محبت، دوستی و علاقه مندی بیشتر میان همسران می گردد. امام علی علیه السلام درباره ی آثار هدیه می فرماید: «هدیه دادن موجب جلب دوستی و محبت بین افراد می شود».(حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 13، ص 207.) امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «به یکدیگر هدیه دهید تا میان شما محبت برقرار شود. همانا هدیه دادن کینه ها را از دل می برد».(مجلسی، بحارالانوار، ج 72، ص 44.) زن و شوهر وقتی در مناسبت های مختلف همانند تولد، سالگرد ازدواج، روز زن و مادر، روز پدر و در بازگشت از مسافرت، هدیه ای به یکدیگر تقدیم می کنند، در واقع علاقه قلبی و درونی خود را ظاهر کرده و این کار آثار روانی و عاطفی و تربیتی ویژه ای در پی خواهد داشت. این عمل، موجب به وجود آمدن این تصور می شود که همسرم هنوز به من علاقه ی کافی دارد و به فکر من هست و به روزهای مهم توجه دارد. در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «هر گاه یکی از شما مسافرتی می رود و از سفر بر می گردد، باید برای خانواده اش آنچه ممکن است هدیه بیاورد».(همان، ج 12، ص 11.) این حدیث شریف، بیانگر این مطلب است که نفس توجه به خانواده، حتی اگر با هدیه ای ناچیز باشد، در تعاملات اعضای خانواده و در روابط عاطفی آنان تاثیر گذار است و آثارخوبی بر روحیه افراد می گذارد.
نقش التزام همسران به وظایف اخلاقی در تربیت فرزندان
نهاد خانواده به مثابه ی جامعه ی کوچکی است که هر یک از اعضای آن به گونه ای بر دیگری تاثیرگذار است. به دلیل رکن بودن نقش همسران در خانواده، تاثیرگذاری مضاعف و دوچندانی بر فضای عمومی خانواده و به ویژه فرزندان دارد؛ زیرا خانواده به صورت یک سیستم متعامل درست مثل سیستم بدن انسان که هر کدام از اعضای آن در تعامل با دیگری بوده و از همدیگر تاثیر و تاثر دارند و اعضایی که نقش و جایگاه مهم تری دارند (مثل قلب و مغز) تاثیرشان در سیستم بدن و مجموعه ی بدن، بیشتر است.
و به هم پیوسته است و هر کدام از اعضای آن متناسب با جایگاه و نقشی که دارد، در دیگران تاثیر گذار است. پدر و مادر در جایگاه محوری ترین عنصر تعاملات خانوادگی، وقتی التزام و توجه اساسی به آموزه های اخلاقی در روابط همسری داشتند، می توانند الگو و مدل قابل قبول و ارزنده ای برای انتقال مفاهیم و آموزه های اخلاقی به فرزندان خود باشند.
تاثیرگذاری و نقش آفرینی اساسی والدین در فرزندان را می توان دست کم به دو دلیل، سرنوشت سازترین و اصلی ترین عامل در تربیت اخلاقی، روان شناختی و اجتماعی کودکان به شمار آورد:
دلیل نخست
در شکل گیری و تکون شخصیت و ویژگی های اخلاقی و رفتاری فرزندان، دو عامل عمده ی وراثت و محیط دخالت دارند. در میان عوامل محیطی، تاثیرگذارترین عامل و عمومی ترین عامل، خانواده است و در میان عوامل خانوادگی، محوری ترین عامل، والدین هستند.
اثر گذاری والدین، به دلیل جایگاه ممتاز و تعامل بیشتر ایشان و اینکه نخستین مربی کودک اند، بیشتر از سایر عوامل اجتماعی است. اندیشمندان و کارشناسان علوم تربیتی و روان شناسان، با عبارات مختلف به نقش اساسی والدین و محیط خانواده در رشد اخلاقی و شخصیتی کودکان اشاره کرده اند. کارل یونگ(.Karl Gung.) یکی از روان شناسان غربی معتقد است در مرحله ی کودکی، آنچه ممکن است شخصیت کودک خوانده شود، چیزی نیست مگر انعکاس شخصیت و رفتارهای والدین او. بدیهی است که پس از آن، والدین نفوذ و تاثیر زیادتری بر شکل گیری شخصیت کودک اعمال می کنند. آنها می توانند با شیوه های رفتاری خود، به رشد شخصیت او کمک کنند یا مانع آن بشوند؛(دوان شولتز،نظریه های شخصیت، ترجمه ی یحیی سید محمدی، ص 119.) یعنی والدین در شکل گیری رفتارها و منش کودک دخالت زیادی دارند.
هورنای(Horney.) یکی دیگر از روان شناسان، رابطه ی اجتماعی موجود بین کودک و والدین را عامل اصلی رشد شخصیت کودک می داند و از نیاز کودک به ایمنی و نقش آن در تعیین بهنجار بودن رشد شخصیت، سخن به میان آورده و معتقد است امنیت روانی کودک کاملاً بستگی دارد به اینکه چگونه والدین با او برخورد کرده اند. اظهار نکردن محبت به کودک و فقدان فضای عاطفی، شیوه ی عمده ای است که والدین به وسیله ی آن، امنیت را تضعیف یا از آن جلوگیری می کنند.(Horney، ص 170.)
کوپر اسمیت(Cooper smith) می گوید: «در نتیجه تحقیقات به این نکته رسیدم که پسرانی که از عزّت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً دارای والدینی هستند که اعتماد به نفس و کرامت نفس، ثبات هیجانی و اتکای به خود از ویژگی های شخصیتی آنان به شمار می رود و در مسائل پرورش و تربیت فرزندان، بین آنان و فرزندانشان توافق کاملی مشاهده می شود».(دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج 2، ص 855.)
مطالعات کال مطالعات کال دُوِل(Cal dwell) و همکارانش نیز درباره ی شکل گیری هوش در جریان تاثیر محیط خانواده نشان داده است که کودکان باهوش تر معمولاً کسانی هستند که در خانواده های صمیمی رشد کرده و از امکانات فرهنگی و تربیتی بیشتری برخوردارند.(دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج 2، ص 855.) بنابراین، روابط عاطفی و اخلاقی والدین و همچنین فضای تربیتی و عاطفی به وجود آمده به دنبال این رابطه، نقش زیادی در رشد اخلاقی، روان شناختی و شخصیتی کودکان دارد.
دلیل دوم
بسیاری از اندیشمندان روان شناسی به ویژه آقای آلبرت بندورا(Albert Bandura.) اعتقاد دارند بیشترین یادگیری ها و تاثیرپذیری های افراد انسانی، از طریق یادگیری مشاهده ای و دیدن الگوهای ارائه شده است. بر اساس نظریه ی ایشان، هر چقدر الگوها از محبوبیت و جایگاه ارزشی ویژه ای برخوردار باشند، تاثیرگذاری بیشتری بر الگوگیرنده ها دارند. ایشان همچنین معتقدند والدین به منزله ی اولین الگو، بر شخصیت کودکان، اجتماعی شدن آنها، روش های تعامل با دیگران، نحوه ی برخورد با مشکلات زندگی و مسائل اخلاقی کودکان تاثیر جدی و اساسی دارند.(دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج 2، ص 460.)
بنابراین، وقتی پدر و مادر به آموزه های اخلاقی همسرداری التزام جدی دارند و روابط عاطفی و اخلاقی محبت آمیز و مودبانه، دلسوزانه و دین مدارانه دارند، بر فرزندان خود نیز اثر گذاشته و آنان را به سوی مسائل تربیتی سوق خواهند داد. افزون بر این، وقتی محیط خانواده، دوستانه، صادقانه، محبت آمیز و همراه با حس وظیفه شناسی و احترام بود، فضایی آرام و معنوی به وجود خواهد آمد و این فضا در آرامش روانی، شکوفایی استعدادها و همچنین خلاقیت فرزندان موثر خواهد بود؛ زیرا یکی از شرایط عمده برای رشد عاطفی، ذهنی، فکری و روانی کودکان، محیط مناسب خانواده است که این فضا در خانواده هایی که ملتزم به حقوق متقابل و نقش های اختصاصی افراد هستند، به وجود می آید. این گونه خانواده ها بیشترین شباهت را به خانواده ای که در روان شناسی به خانواده ی مقتدر معروف است، دارد. خانواده ی مقتدر از بهترین نوع خانواده ها و دارای بهترین روش تربیتی است.
التزام همسران به حقوق اخلاقی متقابل، افزون بر تاثیرهای مزبور بر فرزندان، در ترقی معنوی و رشد معنوی و تربیتی یکدیگر نیز تاثیرگذار است. وقتی همسران در محیطی عاطفی، دوستانه و مملو از ارزش های اخلاقی، گذران عمر می کنند، آرام آرام و به صورت ناهوشیار بر کمالات و زیبایی های اخلاقی آنان افزوده خواهد شد؛ زیرا محیط سالم و پاکیزه (از نظر اخلاقی) در شخصیت و نوع کارکردهای افراد تاثیر می گذارد و همین طور افراد سالم و بهنجار متقابلاً در محیط و بهتر شدن آن اثر می گذارند و این سیر ترقی ادامه دارد.
آلبرت بندورا(.Albert Banduya) اعتقاد دارد که تعامل شخص، محیط و رفتار، جبر متقابل به وجود می آورد؛ یعنی وقتی فردی در محیطی زندگی می کند و رفتار خاصی انجام می دهد، آن رفتار در محیط تاثیر گذاشته و محیط را تغییر می دهد و محیط تغییریافته، دوباره بر فرد اثر گذاشته و رفتار او را به نوعی دیگر رقم می زند. حال اگر رفتار فرد مطلوب و صحیح باشد، محیط به طرف اصلاح و پاکیزه تر شدن متمایل شده و محیط پاکیزه دوباره بر فرد اثر گذاشته و رفتار او بهتر از گذشته خواهد شد. این فرآیند در رفتارهای ناهنجار نیز وجود دارد. برای مثال، وقتی افراد سالم و مومن و بهنجاری در محله ای زندگی بکنند، آن محله تحت تاثیر این افراد قرار گرفته و فضای معنوی و خوبی پیدا خواهد کرد و این فضای معنوی در خود افراد نیز اثر گذاشته و رفتارشان از مرحله ی قبل بهتر خواهد شد.
نتیجه گیری
-
همسران در رابطه با یکدیگر تعهدات اخلاقی دارند؛
-
وظایف اخلاقی همسران در آموزه های دینی به خوبی تبیین گردیده است؛
-
التزام به مسایل اخلاقی در استحکام خانواده، نقش سازنده ای دارد؛
-
تعهدات اخلاقی همسران در راستای نیازهای خانوادگی و اجتماعی آنان است؛
-
التزام به مسایل اخلاقی در خانواده، آثار تربیتی ویژه ای روی فرزندان دارد؛
-
عمل به بایسته های اخلاقی توسط همسران، تاثیرات مطلوبی روی بهبود محیط اجتماعی می گردد.
منابع
ــ الطبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، 1371.
ــ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، 1377.
ــ خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
ــ متقی هندی، حسام الدین، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، 1409.
ــ نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسایل، بیروت، موسسه آل البیت لاحیاءالتراث، 1408.
ــ گری، جان، مردان مریخی، زنان ونوسی، تهران، همشهری، 1376.
ــ ملکی، حسن، چگونه با تفاهم زندگی کنیم، زنجان، نیکان کتاب، 1385.
ــ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.
ــ حیدری، مجتبی، دینداری و رضامندی خانوادگی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1385.
ــ تورینر، پل، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمه ی ناصر فرجی، تهران، جوان، 1379.
ــ دیلمی، ابی محمد الحسن، ارشادالقلوب، بی جا، شریف رضی، 1412 ق.
ــ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، چاپ اسلامیه، 1337.
ــ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیهالله العظمی المرعشی النجفی، 1404.
ــ آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات، 1366.
ــ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373.
ــ حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، قم، صدر، 1376.
ــ معاونت فرهنگی و تربیتی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، خانواده پویا، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385.
ــ شولتز، دوان، نظریه های شخصیت، ترجمه ی یحیی سیدمحمدی، تهران، موسسه نشر ویرایش، 1384.
ــ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت، 1375.
ــ هِرگنهان، بی آر، مقدمه ای بر نظریه های یادگیری، ترجمه ی علی اکبر سیف، تهران، دوران، 1376.
ــ شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1383.
ــ آذربایجانی، مسعود و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان سمت، 1382.
ــ الحرالعاملی، وسایل الشیعه، قم، موسسه آل البیت لاِحیاء التراث، 1412 ق. ــ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق
ــ Koenig, Hــ Koenig, H, Hand Book of Religion and Mentall Health, Academic Press,
نویسندگان: علی احمد پناهی- احمد حسین شریفی
منبع :پایگاه اینترنتی راسخون - چهارشنبه 26 مرداد 1390ttp://daneshttp://daneshjoo.epage.ir