رازدارى و امانتدارى
يكى از اصول و آداب مهم معاشرت اسلامى، امانتدارى و رازدارى است. مسلمان در معاشرات خود با ديگران بايد به مفهوم عام، امانتدار باشد، يعنى آنچه از مردم به او سپرده شده برگرداند و اسرارى كه از مردم مىداند، و بعنوان امانت نزد او بازگو شده است، حفظ نموده و افشا ننمايد.
امام على (ع) مىفرمايد: حضرت رسول اكرم ساعتى پيش از وفاتش سه بار بمن فرمود: اى ابا الحسن امانت را ادا كن چه مال انسان نيك باشد چه انسان فاجر چه كم باشد و چه زياد حتى اگر آن امانت سوزن يا نخ باشد. (معارف و معاريف، ص 254
)
در حديثى از پيامبر اكرم (ص) امانتدارى معيار نيكى معرفى شده است: هرگز بسيارى نماز و روزه و كثرت حج و نيكوكارى و زمزمه شبانه اشخاص را منگريد، بلكه راستى گفتار و امانتدارى آنها را معيار نيكى و بدى قرار دهيد.(معارف و معاريف، ص 254
)
عبد الله بن سنان گويد: بخدمت امام صادق (ع) رفتم در حالى كه حضرت در مسجد نماز عصر خود را خوانده و رو به قبله نشسته بود. عرض كردم:
يا بن رسول الله بعضى از مسئولين حكومتى اموالى را به رسم امانت مىسپارند و از كسانى هستند كه خمس شما را نمىپردازند.آيا اين اموال را به آنها برگردانيم؟
حضرت سه بار فرمودند: بخداى قبله قسم، اگر ابن ملجم، قاتل پدرم امير المؤمنين (ع)، امانتى بمن بسپارد به وى باز مىگردانم. ( معارف و معاريف، 255
)
بىشك امانتدارى، دايرهاى وسيع دارد كه رازدارى را نيز در بر مىگيرد. فاش كردن سر ديگران از موارد آشكار خيانت در امانت است و در بسيارى از موارد مايه اشاعه فساد در جامعه مىگردد. و شايد علت عمده حرمت غيبت و تهمت، همين امر باشد.
در قرآن، عاقبت شومى براى اين افراد بيان شده است.
آنهائى كه دوست دارند فساد در ميان مؤمنان شايع گردد، براى آنها در دنيا و در آخرت عذابى دردناك است.(نور: 19
)
اصلاح بين يكديگر
در معاشرتهاى اجتماعى، اختلاف و كدورت بين افراد، امرى اجتناب ناپذير است. ولى باقى ماندن كدورت كارى ناپسند است، علاوه بر اينكه همان افرادى كه با هم كدورت و كينه دارند، موظف هستند كه رفاقت و دوستى دوباره را جايگزين كينه نمايند، ديگران نيز مكلفاند كه به كدورت بين دو برادر مسلمان خود خاتمه بدهند. در اهميت اين امر امام على (ع) مىفرمايد: من همه شيعيان و شما دو فرزندم را به ترس از خدا، نظم در امور و اصلاح بين خود سفارش مىنمايم زيرا كه از جد شما رسول الله(ص) شنيدم كه مىفرمود: اصلاح بين مردم از همه نمازها و روزهها بهتر است. (بحار الانوار، ج 72، ص 24)
مفضل مىگويد، كه امام صادق (ع) به من فرمود: اگر ديدى بين دو شيعه ما نزاعى برخاسته، با استفاده از مال من آن را فيصله بده. ( كافى، ج 2، ص 209، روايت 3
)
بخشش و گذشت
گذشت و عفو در وقتى كه انسان مىتواند انتقام بگيرد، عملى بسيار پسنديده و نشان مردانگى است.
چنانكه پيامبر اكرم(ص) مىفرمايد: بر شما باد گذشت و بخشش؛ زيرا گذشت جز عزت چيزى بر شما نيافزايد. (كافى، ج 2، ص 108
)
و امام سجاد (ع) به فرزند خود مىفرمايد: اگر مردى از طرف راستت به تو بد گفت پس از طرف چپ تو عذرخواهى كرد، پس عذر او را بپذير. (وسائل الشيعه، ج 8، ص 553)
اگر انسان توجه داشته باشد كه هر آينه ممكن است خودش محتاج بخشش ديگران باشد، آن وقت به ارزش عفو و گذشت پى مىبرد.
انتقام اگر چه حق فرد مورد ستم است، ولى هميشه عملى پسنديده نيست و در مواردى مىتواند باعث از هم گسيختگى جامعه گردد.
از آن موارد مىتوان عفو و گذشت در مسائل خانوادگى را متذكر شد كه در اين موارد عفو و بخشش بسيار پسنديدهتر است، از انتقامى كه مايه تخريب محيط خانواده است. خدايا من حقم را به او بخشیدم تو از من بزرگوارتر و سخىتر هستى او را به من ببخشاى و كيفرش مكن. (مشكاة الانوار، به نقل از فرازهاى برجسته، ج 2، ص 181)
و حضرت صادق (ع) مىفرمايد: آنكس كه خشم خود را فرو برد در حاليكه مىتواند آنرا اعمال كند خداوند قلب او را در قيامت، از رضايت خود پر مىكند. (تفسير نور الثقلين، ص 390
)
مؤدب بودن
همواره نسبت به همه مؤدب و با نزاكت بـاشید. هميشه از فرصتهائي براي تبريك گفتن به افراد و يا اظهار همدردي در غمها و ناكامي هايشان كه پيش مي آيد ؛ استفاده كن .
وقت شناس بودن
مهم است كه به وقت دیگران احترام بگذارید. سـر مـوقـع در جـلسات ، قـرار مـلاقـات هـا، موقعیت های شغلی و اجتماعی حضور یابید. علاوه بر آن ، یك فرد متشخص می داند چه زمانی باید میهمانی را ترك كند.
حرمت بزرگترها را نگه داشتن
شما باید همانطور كه دوست دارید مورد احترام دیگران باشید، خودتان نیز به دیگران احترام بگذارید. متأسفانه امروزه جوانان خیال می كنند همه چیز را می دانند و از همه چیز سر در می آورند و در واقـع خـود را عـقـل كل می دانند اما این طور نیست. كافی است به 5 سال پیش خود بیندیشید... یقیناً شما امروز بسیار باهوش تر و با تجربه تر شده اید. اینطور نیست؟ بـا آنـكـه 5 سـال پـیـش نـیـز فكر می كردید همه چیز را می دانید.