کلید واژه ها :صلوات, ائمه علیهم السلام , قبض روح, قیامت, توشه آخرت, مرگ, حسین علیه السلام
«قال امیرالمومنین علیه السلام كَانَ يُنَادِي فِي كُلِّ لَيْلَةٍ...رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ وَ أَقِلُّوا الْعَرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا يَحْضُرُكُمْ مِنَ الزَّادِ»[1].
- دریغا که فصل جوانی گذشتبه لهو و لعب زندگانی گذشت
- دریـغـا کـه بـسـی روزگـاربی ما بروید گل وبشکفد بهار
- کسانی که ازما به غیب اندرندبیایـند و بـر خاک ما بگذرند
- بسی تیر و دی ماه واردیبهشتبیایدکه ماخاک باشیم وخشت
- چرا دل براین کاروانگه نهیـمکه یاران برفتند وما دررهیم
- بیا تـا بر آریـم دستی زدلکه نتوان درآورد فـردا زگل
پیامبر صلی الله... فرمودند: ذکر صلوات قبر انسان را نورانی می کند و همچنین صلوات فرستنده در روز قیامت نورانی خواهد بود و آن ها که نور داشته باشند در آتش جهنم نمی افتند. صلوات باعث می شود نورانی بشویم و بتوانیم از پل صراط عبور بکنیم و در بهشت هم نورانی باشیم.
روایت داریم جسم مومنین ممکن است در جاهای مختلف دفن بشود ولی روح همه خوب ها را در عالم برزخ به وادی السلام و روح اشقیاء و بدها را به وادی برهوت می برند. همه ارواح در این دو مکان جمع می شوند. وادی السلام بزرگترین قبرستان دنیاست و خیلی از اولیاء و انبیاء خدا در آن جا دفن شدند. پدرهای اصلی ما آنجا هستند. کسی کارهایش ردیف شده بود. بچه هایش بزرگ شده بودند و به خانه بخت رفته بودند. عشق امیرالمومنین او را به نجف کشید و قصدش هم این بود که می گفت: به نجف می روم بهترین جا برای دفن شدن وادی السلام است. به نجف رفت و زیارت کرد، عرض کرد: آقاجان به جوار شما آمدم در خدمت شما باشم. تعلقاتم را کندم می خواهم در کنار شما از دنیا بروم. آمد در مسافرخانه تب شدیدی کرد و حالش منقلب شد دید آثار مرگ و عزرائیل و ملک الموت پیدا شده است این هم آمادگی نداشت رو کرد به امیرالمومنین گفت: آقاجان ما یک حرفی زدیم خانوده امان این جا نیستند. من نمی خواهم بمیرم. ملک الموت که آمده بود قبض روحش کند فرشته دیگری گفت: گفتند مرگ او را سی سال به تأخیر بینداز. گفت چرا؟ گفت: چون به امیرالمومنین توسل پیدا کرده است که عجلش به تأخیر بیافتد. حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: هیچ فرشته ای بدون اذن ما اجازه هیچ حرکت و جا به جا کردنی را ندارد. اختیار کل عالم و فرشته ها در اختیار این بزرگواران است.
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ »
[2]. یعنی رجوع، یعنی جایی که اول در آن جا بودی و به آن جا بر گردی. «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ»[3]. فانٍ یعنی تمام می شود فناء می شود. «وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ»[4]. آنی که باقی می ماند وجه الهی است مال خداست. حرکتی برای خدا، کاری برای خدا، قدمی برای خدا، حرفی برای خدا، خدمتی که کردی آن ها می مانند. آن هایی که خدایی نیست از بین می روند.
- مـا سـال ها مـقـیـم در یـار بـوده ایـمو اندر حریم محرم اسرار بوده ایم
- چندین هزار سال در اوج فضای قدسبـی بال و پر طایر و طیار بوده ایم
ما چند سال پیش خدا بوده ایم آمدیم چند صباحی در این زندان دنیا باشیم و دوباره به پیش خدا باز خواهیم گشت.
هر شب که بعد از نماز عشاء که مردم آماده می شدند از مسجد به خانه هایشان بروند امیرالمومنین موعظه ای می فرمودند: «أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام كَانَ يُنَادِي فِي كُلِّ لَيْلَةٍ حِينَ يَأْخُذُ النَّاسُ مَضَاجِعَهُمْ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كَافَّةُ مَنْ فِي الْمَسْجِدِ وَ مَنْ جَاوَرَهُ مِنَ النَّاسِ تَزَوَّدُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ»[5]. آقا با صدای بلند می فرمودند طوری که صدای حضرت مسجد کوفه و اطراف مسجد را که مردم بودند فرا می گرفت. می فرمودند: مردم مجهز وآماده شوید. وصیت نامه هایتان را بنویسید. دنیا ما را غافل نکند. سر و صداهای دنیا همه اش از بین رفتنی است.
- نردبان این جهان ما و منی استعاقـبـت این نـردبـان افـتـادنـی است
- لاجرم آن کـس که بالاتر نشستاستخوانش سخت تر خواهد شکست
از اول نباید از این نردبان بالا رفت. اگر هم بالا رفتید هر وقت پائینتان آوردند راحت بیایید. طوری که اصلا از اول پائین بودید، یعنی تعلقاتش را قیچی کنید. هر چه قدر عمر کنید آخرش مردن است. «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»[6]. اولین شخص که از دنیا رفت معلوم می شود ما هم خواهیم رفت. مرگ حق است اولی که رفت باید عبرت ما باشد که رفتنی هستیم. مرگ رفیق، برادر، همکار، دوست، پدر، مادر، خاله و همه این ها هشدار هستند که برای مرگ آماده شویم.
بهترین چیزی که به در آخرت به دردمان می خورد تقوا و محبت و ولایت اهل بیت است. در قرآن به زاد و توشه ای بهتر از این دو اشاره نشده است. «فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى»[7]. یعنی بهترین زاد و توشه تقواست. اول این که انسان باید از حرام پرهیز کند، واجباتش را انجام دهد. دوم این که ولایت و محبت اهل بیت را داشته باشد همه چیز دارد. مهمترین چیزی که در روز قیامت از ما سؤال می شود ولایت و محبت اهل بیت است.
کاسبی در قم بود که خانمش عاشق اهل بیت بود. عشق امام حسین را داشت. یکی از کارهایش این بود که وقتی مجلس روضه برپا می شد می رفت در آن جا کار می کرد. ظرف و استکان می شست، جارو می کرد. شوهرش می گفت: خانمم که از دنیا رفت من مدتی از او خبر نداشتم بعد از مدتی در خواب دیدم خانمم در یک باغی از باغ های بهشت است و وضعش خیلی خوب است. گفتم: خانم چه خبر؟ گفت: همین قدر به تو بگویم که هر چه هست در خانه اهل بیت است. خصوصاً در خانه آقا امام حسین. نوکری در خانه اهل بیت را رها نکن. گفت: من نماز و روزه و کارهای خیر زیادی می کردم ولی آن چه مرا نجات داد خدمتی بود که در خانه امام حسین می کردم. روزی که من از دنیا رفتم بارانی بود جنازه مرا تند می بردند یک وقت دیدم آقا سیدالشهداء کنار جنازه من آمد فرمود: این جنازه کنیز من است آرام ببریدش تا بدنش آزرده نشود. وقتی همه مرا رها کردید و در قبر گذاشتید و رفتید قبرم نورانی و وسیع شد. آقا سیدالشهداء به دیدن من آمدند. فرمود: تو در خانه من نوکری وخدمت می کردی من تو را رها نمی کنم. و این باغ مرحمتی از سیدالشهداست.
مولا امیرالمومنین در دل شب شهر مدینه داشتند بدن آزرده حضرت زهراء را در قبر می گذاشتند. یک نفر محرم نبود به آقا کمک بکند یک وقت دو تا دست شبیه دست های پیامبر ظاهر شد و فرمود: علی جان بده امانتی که به تو سپردم. بدن آزرده زهراء را در قبر گذاشتند و قبر را پوشاندند. اما داغ بی زهراء و بی یاور شدن بر دل مولا نشست. یک وقت امیرالمومنین خم شد صورت وجه اللهیش را روی خاک نهاد و فرمود:
- از هـجـر رویت ای مـاه من بی قـرارم امـشببر روی خاکـت سر مـی گذارم امشب
- فاطمه جان گه روم به خانه گیرد حسین بهانهاز ناله های زینب من دل ندارم امشب
حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد
[1] . مجلسی، بحارالأنوار، ج70، ص: 329.
[2] . البقرة: 156.
[3] . الرحمن: 26.
[4] . الرحمن: 27.
[5] . مجلسی، بحارالأنوار، ج70، ص: 1.
[6] . الزمر: 30.
[7] . البقرة : 197.