از حلال پر کنید از حرام هم پر می کنید

از حلال پر کنید از حرام هم پر می کنید

    اهل صفّه

    الإمامُ الكاظمُ عليه السلام: إنَّ رسولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يأتي أهلَ الصُّفَّةِ وكانوا ضِيفانَ رسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، كانوا هاجَروا مِن أهاليهِم وأموالِهِم إلى‏ المَدينَةِ فأسْكَنَهُم رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله صُفَّةَ المَسجِدِ، وهُم أربَعُمِائةِ رجُلٍ [كان‏]، يُسَلِّمُ علَيهِم بالغدوةِ والعَشِيِّ، فأتاهُم ذاتَ يومٍ فمِنهُم مَن يَخصِفُ نَعلَهُ، ومِنهُم مَن يَرقَعُ ثَوبَهُ، ومِنهُم مَن يَتَفلّى‏، وكانَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَرزُقُهُم مُدّاً مُدّاً مِن تمرٍ في كُلِّ يَومٍ. فقامَ رجُلٌ مِنهُم فقالَ: يا رسولَ اللَّهِ، التَّمرُ الّذي تَرْزُقُنا قَد أحْرَقَ بطُونَنا! فقالَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: أمَا إنّي لَوِ اسْتَطَعْتُ أنْ اطْعِمَكُمُ الدُّنيا لَأطعَمْتُكُم، ولكنْ مَن عاشَ مِنكُم من بَعدي فسَيُغدى‏ علَيهِ بالجِفانِ ويُراحُ علَيهِ بالجِفانِ، ويَغدو أحَدُكُم في قَميصةٍ ويَروحُ في اخرى‏، وتُنَجِّدونَ بُيوتَكُم كما تُنَجَّدُ الكَعبَةُ. فقامَ رجُلٌ فقالَ: يا رسولَ اللَّهِ، إنّا على ذلكَ الزَّمانِ بالأشْواقِ! فمَتى‏ هُو؟! قالَ صلى الله عليه و آله: زَمانُكُم هذا خَيرٌ مِن ذلكَ الزّمانِ، إنَّكُم إنْ مَلَأتُم بطُونَكُم مِن الحَلالِ‏ تُوشِكونَ أنْ تَملؤوها مِن الحَرامِ. [1]

    امام كاظم عليه السلام: اهل صفّه ميهمان رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند. آنها خان ومان خود را رها كرده به مدينه هجرت كرده بودند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آنان را كه چهل مرد بودند در صفّه مسجد اسكان داد. آن حضرت هر صبح و شام نزد ايشان مى‏رفت و بر آنان سلام مى‏داد. روزى بر صفّه نشينان وارد شد، ديد يكى كفش خود را پينه مى‏كند، ديگرى لباسش را وصله مى‏زند و عده‏اى هم جامه‏هاى خودرا از شپش پاك مى‏كنند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر روز يك مُدّ (تقريباً يك چارك) خرما به آنها مى‏داد. مردى از ميان آنها برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا! خرمايى كه به ما مى‏دهى معده‏هاى ما را می سوزاند! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه اگر مى‏توانستم دنيا را خوراك شما كنم اين كار را مى‏كردم اما كسانى از شما كه پس از من زنده بمانند صبح و شام غذاى سير خواهند خورد، هركدام صبح يك پيراهن خواهيد پوشيد و شب پيراهنى ديگر و خانه‏هايتان را، همانند كعبه، بر افراشته و آراسته خواهيد كرد. مردى برخاست و گفت: اى رسول خدا! ما مشتاق چنان روزى هستيم! كى فرا خواهد رسيد؟! فرمود: اين زمان شما بهتر از آن زمان است. شما اگر شكمهاى خود را از حلال‏ پر كنيد، هيچ بعيد نيست كه آن را از حرام نيز پر نماييد.

منابع:

  1. النوادر للراوندي: 152/ 223.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
کمال و شهادت

کمال و شهادت

بزرگان اخلاق با 60 – 70 سال تجربیات اخلاقی معتقدند قلبی آمادگی و زمینه برای رسیدن به آخرین درجه ی کمال را دارد، که مملو از عاطفه باشد.
پنج کلید حیاتی زیارت

پنج کلید حیاتی زیارت

آرامشی که در اثر اطمینان به قدرت خدا به انسان دست می دهد، بالاترین حاجتی است که امام رضا به تو می دهد. * رضا را از امام رضا(ع) بگیرید.
منشأ ظلمت

منشأ ظلمت

هر کس از یاد من اعراض کند، در دنیا زندگی برایش تنگ می شود. ( طه، 124)
Powered by TayaCMS