همنشینی پیرزن باداود نبی علیه السلام!!!

همنشینی پیرزن باداود نبی علیه السلام!!!

    نتیجه صبر

    قصص الأنبياء عن الحلبي‏: قالَ الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: ‏ أوحَى اللَّهُ تعالى‏ إلى‏ داوودَ: أنَّ خَلّادةَ بنتَ أوسٍ بَشِّرْها بِالجَنَّةِ وأعلِمْها أ نَّها قَرِينَتُكَ في الجَنَّةِ، فَانطَلَقَ إلَيها فَقَرَعَ البابَ عَلَيها، فَخَرَجَت وقالَت: هَل نَزَلَ فِيَّ شَي‏ءٌ؟ قالَ: نَعَم، قالَت: وما هُو؟ قالَ:إنَّ اللَّهَ تعالى‏ أوحَى إلَيَّ وأخبَرَني أ نّكِ قَرِينَتي في الجَنَّةِ، وأن ابَشِّرَكِ بالجَنَّةِ، قالَت: أوَيَكونُ اسمٌ وافَقَ اسمي؟! قالَ: إنّكِ لأنتِ هِي! قالَت: يا نَبِيَّ اللَّهِ ما اكَذِّبُكَ، ولا واللَّهِ ما أعرِفُ‏ مِن ‏نَفسِي‏ ما وَصَفتَني بهِ. قالَ داوودُ: أخبِرِيني عن ضَمِيرِكِ وسَرِيرَتِكِ ما هُو؟ قالَت: أمّا هذا فَسَاخبِرُكَ بهِ، اخبِرُكَ أ نّهُ لَم يُصِبْني وَجَعٌ قَطُّ نَزَلَ بي كائناً ما كانَ، ولا نَزَلَ بي ضُرٌّ وحاجَةٌ وجُوعٌ كائناً ما كانَ، إلّا صَبَرتُ علَيهِ، ولَم أسألِ اللَّهَ كَشفَهُ عَنّي حتّى‏ يُحَوِّلَهُ اللَّهُ عنّي إلى العافيَةِ والسَّعَةِ، ولَم أطلُبْ بَدَلًا، وشَكَرتُ اللَّهَ علَيها وحَمِدتُهُ، فقالَ داوودُ عليه السلام: فبِهذا بَلَغتِ ما بَلَغتِ. ثُمّ قالَ أبو عبدِ اللَّهِ عليه السلام: وهذا دِينُ اللَّهِ الذي ارتَضاهُ لِلصّالِحِينَ.

    قصص الأنبياء- به نقل از الحلبى-: امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند متعال به داوود وحى فرمود: خلاده دختر اوس را نويد بهشت ده و به آگاهى او برسان كه همسر تو در بهشت خواهد بود. داوود به طرف خلاده رهسپار شد و در خانه‏اش را كوبيد. خلاده بيرون آمد و عرض كرد: آيا چيزى درباره من نازل شده است؟ داوود فرمود: آرى. عرض كرد: چه چيز؟ داوود فرمود: خداوند متعال به من وحى فرمود و خبرم داد كه تو همسر من در بهشت خواهى بود و فرمود تو را به بهشت مژده دهم. خلاده گفت: شايد تشابه اسمى ميان من و كسى ديگر رخ داده است؟ داوود فرمود: آن خلاده، خود تو هستى! عرض كرد: اى پيامبر خدا! گفته تو را تكذيب نمى‏كنم، اما، به خدا قسم در خود چنين سزامندى نمى‏بينم. داوود فرمود: از باطن و درونت به من خبر ده كه در آن چه مى‏گذرد. خلاده گفت: مى‏گويم: هميشه به هر دردى كه مبتلا شدم و هر گزند و نياز و گرسنگيى كه به من رسيد، در برابرش صبر كردم و از خداوند نخواستم آن را از من بر طرف سازد، تا آن كه او خود، آن را از من دور كرد و عافيت و گشايش داد و به جاى آن، چيزى از خدا نخواستم و او را بر آن شكر و سپاس گفتم. داوود عليه السلام فرمود: بدين سبب است كه به اين مقام رسيده‏اى. امام صادق عليه السلام سپس فرمود: اين همان دين خداست كه براى بندگان صالح خود برگزيده و پسنديده است. [1]

منابع:

  1. ‏بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهارج‏57،154

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

کمال و شهادت

کمال و شهادت

بزرگان اخلاق با 60 – 70 سال تجربیات اخلاقی معتقدند قلبی آمادگی و زمینه برای رسیدن به آخرین درجه ی کمال را دارد، که مملو از عاطفه باشد.
پنج کلید حیاتی زیارت

پنج کلید حیاتی زیارت

آرامشی که در اثر اطمینان به قدرت خدا به انسان دست می دهد، بالاترین حاجتی است که امام رضا به تو می دهد. * رضا را از امام رضا(ع) بگیرید.
منشأ ظلمت

منشأ ظلمت

هر کس از یاد من اعراض کند، در دنیا زندگی برایش تنگ می شود. ( طه، 124)
مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
Powered by TayaCMS