کمال

کمال

سخنرانی حجةالاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: کمال 


مقدمه: خیلی از ما در فلسفه ی خلقت و اینکه چرا خلق شدیم سوال داریم. جواب های کسانی که خدا را قبول دارن اینجوریه:

1- خدا ما را خلق کرده که از نعمت ها استفاده کنیم. ( هر چی بیشتر، بهتر)
2- خدا ما را خلق کرده که لذت ببریم. (هر چی بیشتر، بهتر)
3- خدا ما را خلق کرده که خودمان را نشان بدهیم.
4- خدا ما را خلق کرده که خودش را نشان بدهد.
5- خدا ما را خلق کرده که در دنیا امتحان بدهیم و برنده ها به بهشت و بازنده ها به جهنم بروند.
6- خدا مار ا خلق کرده که به کمال برسیم.
7- گروه آخر که شاید خودم اختراعش کردم اینه که به من چه خدا برای چه ما را خلق کرده! خلق کرده؛ گفته میان دین ها بهترینش را انتخاب کن و بهشت و جهنمی وجود دارد. همین.
معلوم نیست این کمال که هدف خلقت بود ، همان کمال مورد تعریف باشد.

اصل بحث:
کمال از تکمیل گرفته شده یعنی به درجه ی کامل شدن برسد. کمال در این دنیا نسبی است یعنی کامل تر می شویم نه اینکه به درجه ی آخر کمال برسیم، دنیا این قابلیت را ندارد.

شروط کمال:
عقل
1- حضرت علی(ع): خردمند به دنبال کمال است. اولین شرط کمال عقل است. اگر عقل نباشد انسان اصلاً بدنبال کمال نیست.
کسی که حتی در مادیات به دنبال بالا رفتن و کامل تر شدن نیست، عاقل نیست. یکی خیلی آدم خوبیه و همه دوستش دارند ولی با مرگش نقصی در دنیا حس نمی شود چون به دنبال کاملتر شدن و بالا رفتن نبوده است.

اگر عقلمان کار کند و اهل کمال باشیم، همیشه در حال رشد و تغییر و بالا رفتن هستیم.

نماز
2- حضرت علی(ع): اصل تکیه کردن به نمازها و دور از کبائر ( گناهان کبیره) و از همه مهم تر پای بندی به چیزی که چشم به هم زدنی از آن بی نیازی نیست و اگر از آن غافل شوی، هلاک شدی.

پس اول باید مواظب نمازهایت باشی و دوم به سمت کبائر حرکت نکنی و برایت لذت بخش نباشد و سوم غافل نباشد از کسی که همه چیز را می بیند: اَلَم یَعلَم بِأَنَّ اللهَ یَری
در کمال انسان باید دو رو برش او را بدواند و حرکت دهد و باید با بزرگترها حرکت کند تا او را جلو ببرند. آدم باید کمال مطلق (خدا) را ببیند و از او غافل نباشد تا در نماز و اجتناب از کبائر و کمال و بالا رفتن کمک کند. 
آگاهی نسبت به نقص
3- مهم ترین عامل؛ آگاهی نسبت به نقص: تا کسی نداند که کم دارد دنبال کمال و بالا رفتن نمی رود. تا وقتی نبینی مثلاً در این موضوع اطلاعاتت کم است به دنبال افزایش اطلاعات و علم نمی روی. بعضی ها به درجه و جایگاه خود قانعند. چون آگاه به نقص ها نیستند که دنبال کمال بروند.


روایت: کامل ترین مردم آگاهترین مردم نسبت به نقایص خود و سرکوب گرترین شما نسبت به شهوت و حرص است.
نقایص خود را بنویسیم، مادی و معنوی. وقتی آدم نقایص خود را ببیند، میداند باید چیکار کند و چطور زندگی کند.

  آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
و لازم نیست نقص های معنوی را اعلام کنیم که اعتراف به گناه محسوب می شود. دائم باید در پی کشف نواقص خود باشیم.

حضرت علی(ع): بهترین برادر من کسی است که عیوب من را به من هدیه بدهد. 
کسی در مسیر کمال بیشتر می رود که شهوت غیر مجاز خود را قلع و قمع می کند. بزرگترین مشکل در راه کمال جامعه ی امروز، حرص است. حرص یعنی ناراحتی به آنچه داری و خواستن همه چیز. انسان در حدی که می تواند باید بخواهد نه همه چیز.

ریشه ی حرص را در وجود خود می کنَد. ما امروز همه چیز را با هم می خواهیم. در دنیا نمیشود همه چیز را با هم داشت. به جایگاه خودمان راضی و یک پله بالاتر را بخواهیم؛ این میشود کمال.
حرص کم و زیاد ندارد و یک بیماری است و باید از اول جلوی آن را گرفت.

خودفربیی

4- یکی از بزرگترین موانع کمال خودفریبی است: خودفریبی باعث میشود کسانی که آنچه را ندارند فکر می کنند دارند و آنچه را دارند، فکر می کنند ندارند. مشکل خودفریبی این است که به دلیل اینکه آخر خودفریبی اینست که خودش هم فریب می خورد، دیگر به سمت کمال نمی رود. با اینکه میداند اشتباه می کند، آنقدر خودش را فریب می دهد که خودش هم باور می کند و فریب می خورد. که این آدم نه تنها به تکامل نمی رسد، زمین هم می خورد. میداند که از لحاظ معنوی پایین است و اشتباه می کند ولی قبول نمی کند و خودش را بالا می بیند.

انسان باید انگیزه ها و هدف خودش را به دقت مورد بررسی قرار دهد که اشتباه نکند و فریب نخورد.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!
بزرگان وقتی توفیقات را می بینند می گویند مواظب باش، هر چه توفیقات بزرگتر، خطر آن هم بیشتر است. هر چه انسان مؤمن تر، گناهان و مشکلات پیچیده تر می شود.

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب 25 ذی القعده ، شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) . شب دحو الارض یعنی شبی که زمین آفریده شده و همچنین به روایتی شب شهادت آقا امام رضا (ع) هستیم و در کنار قبر برادر بزرگوار ایشون آقا احمد ابن موسی (ع) و ان شالله که خداوند زیارت امشب ما رو در کنار حرم آقا امام رضا (ع) قرار بده.
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
Powered by TayaCMS