آیات
1- ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ [1]
آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزكاران است.
2- يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[2]
اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد؛ آن كس كه شما، و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزكار شويد.
3- فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقينَ [3]
ما اين كيفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم.
4- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ [4]
اى افرادى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزكار شويد.
5- يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [5]
در باره هلالهاى ماه از تو سؤال مى كنند؛ بگو: آنها، بيان اوقات(و تقويم طبيعى) براى(نظامِ زندگىِ) مردم و(تعيينِ وقتِ) حج است . و(آن چنان كه در جاهليّت مرسوم بود كه به هنگام حج، كه جامه احرام مى پوشيدند، از درِ خانه وارد نمى شدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد مى شدند، نكنيد!) كارِ نيك، آن نيست كه از پشتِ خانه ها وارد شويد؛ بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد! و از درِ خانه ها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد!
6- الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ [6]
ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و(به طور كلّى) هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد(و زياده روى ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است!
7- الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ [7]
حج، در ماه هاى معينى است! و كسانى كه(با بستن احرام، و شروع به مناسك حج،) حج را بر خود فرض كرده اند، (بايد بدانند كه) در حج، آميزش جنسى با زنان، و گناه و جدال نيست! و آنچه از كارهاى نيك انجام دهيد، خدا آن را مى داند. و زاد و توشه تهيه كنيد، كه بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است! و از من بپرهيزيد اى خردمندان!
8- وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ [8]
و اگر آنان را، پيش از آن كه با آنها تماس بگيريد و(آميزش جنسى كنيد) طلاق دهيد، در حالى كه مهرى براى آنها تعيين كرده ايد، (لازم است) نصف آنچه را تعيين كرده ايد(به آنها بدهيد) مگر اينكه آنها(حق خود را) ببخشند؛ يا(در صورتى كه صغير و سفيه باشند، ولىّ آنها، يعنى) آن كس كه گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت كردن شما(و بخشيدن تمام مهر به آنها) به پرهيزكارى نزديكتر است، و گذشت و نيكوكارى را در ميان خود فراموش نكنيد، كه خداوند به آنچه انجام مى دهيد، بيناست!
9- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ [9]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از(مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و آنچه از(مطالبات) ربا باقى مانده، رها كنيد؛ اگر ايمان داريد!
10- قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ [10]
بگو: آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين(سرمايه هاى مادى)، بهتر است؟ براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كرده اند، (و از اين سرمايه ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مى كنند،) در نزد پروردگارشان(در جهان ديگر)، باغهايى است كه نهرها از پاىِ درختانش مى گذرد؛ هميشه در آن خواهند بود؛ و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خداوند(نصيب آنهاست). و خدا به(امورِ) بندگان، بيناست.
11- بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ [11]
آرى، كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگارى پيشه نمايد، (خدا او را دوست مى دارد؛ زيرا) خداوند پرهيزگاران را دوست دارد.
12- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ [12]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آن گونه كه حق تقوا و پرهيزكارى است، از خدا بپرهيزيد! و از دنيا نرويد، مگر اينكه مسلمان باشيد! (بايد گوهر ايمان را تا پايان عمر، حفظ كنيد!)
13- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [13]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ربا(و سود پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد!
14- وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ[14]
و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است؛ و براى پرهيزگاران آماده شده است.
15- يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً [15]
اى مردم! از(مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد؛ و همسر او را(نيز) از جنس او خلق كرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى(در روى زمين) منتشر ساخت. و از خدايى بپرهيزيد كه(همگى به عظمت او معترفيد؛ و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مى خواهيد، نام او را مى بريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست.
16- وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَميداً [16]
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن خداست. و ما به كسانى كه پيش از شما، كتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش كرديم، (همچنين) به شما(نيز) سفارش مى كنيم كه از(نافرمانى) خدا بپرهيزيد! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمى رسد؛ زيرا) براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، و خداوند، بى نياز و ستوده است.
17- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ [17]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت،گواهى دهيد! دشمنى با جمعيّتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است! و از(معصيت) خدا بپرهيزيد، كه از آنچه انجام مى دهيد، با خبر است!
18- وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ [18]
و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب(به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم كشت! (برادر ديگر) گفت: (من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مى پذيرد!
19- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [19]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از(مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله اى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد!
20- وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعيمِ[20]
و اگر اهل كتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، گناهان آنها را مى بخشيم؛ و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مى سازيم.
21- لَيْسَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ [21]
بر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، گناهى در آنچه خورده اند نيست؛ (و نسبت به نوشيدن شراب، قبل از نزول حكم تحريم، مجازات نمى شوند؛) اگر تقوا پيشه كنند، و ايمان بياورند، و اعمال صالح انجام دهند؛ سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند؛ سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند. و خداوند، نيكوكاران را دوست مى دارد.
22- يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ [22] اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستاديم كه اندام شما را مى پوشاند و مايه زينت شماست؛ اما لباس پرهيزگارى بهتر است! اينها(همه) از آيات خداست، تا متذكّر(نعمتهاى او) شوند!
23- يا بَني آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ [23]
اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براى شما بازگو كنند، (از آنها پيروى كنيد؛) كسانى كه پرهيزگارى پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند(و در اصلاح خويش و ديگران بكوشند)، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناك مى شوند.
24- وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ [24]
و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى گشوديم؛ ولى(آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.
25- قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ [25]
موسى به قوم خود گفت: از خدا يارى جوييد، و استقامت پيشه كنيد، كه زمين از آن خداست، و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، واگذار مى كند؛ و سرانجام(نيك) براى پرهيزكاران است!
26- إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ [26]
پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند، به ياد(خدا و پاداش و كيفر او) مى افتند؛ و(در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و) ناگهان بينا مى گردند.
27- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ [27]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از(مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى دهد؛ (روشن بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت؛) و گناهانتان را مى پوشاند؛ و شما را ميآمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است!
28- وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ [28]
چرا خدا آنها را مجازات نكند، با اينكه از(عبادت موحّدان در كنار) مسجد الحرام جلوگيرى مى كنند در حالى كه سرپرست آن نيستند؟! سرپرست آن، فقط پرهيزگارانند؛ ولى بيشتر آنها نمى دانند.
29- إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ [29]
مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستيد، و چيزى از آن را در حقّ شما فروگذار نكردند، و احدى را بر ضدّ شما تقويت ننمودند؛ پيمان آنها را تا پايان مدّتشان محترم بشمريد؛ زيرا خداوند پرهيزگاران را دوست دارد!
30- إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ [30]
تعداد ماه ها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است؛ كه چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع مى باشد.) اين، آيين ثابت و پابرجا(ى الهى) است! بنا بر اين، در اين ماه ها به خود ستم نكنيد(و از هر گونه خونريزى بپرهيزيد)! و(به هنگام نبرد) با مشركان، دسته جمعى پيكار كنيد، همان گونه كه آنها دسته جمعى با شما پيكار مى كنند؛ و بدانيد خداوند با پرهيزگاران است!
31- لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ [31]
هرگز در آن(مسجد به عبادت) نايست! آن مسجدى كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده، شايسته تر است كه در آن(به عبادت) بايستى؛ در آن، مردانى هستند كه دوست مى دارند پاكيزه باشند؛ و خداوند پاكيزگان را دوست دارد!
32- أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ [32]
آيا كسى كه شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا كرده بهتر است،يا كسى كه اساس آن را بر كنار پرتگاه سستى بنا نموده كه ناگهان در آتش دوزخ فرومى ريزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدايت نمى كند!
33- قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ[33]
گفتند: آيا تو همان يوسفى؟! گفت: (آرى،) من يوسفم، و اين برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر كس تقوا پيشه كند، و شكيبايى و استقامت نمايد، (سرانجام پيروز مى شود؛) چرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى كند!
34- مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرينَ النَّارُ [34]
توصيف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده، (اين است كه) نهرهاى آب از زير درختانش جارى است، ميوه آن هميشگى، و سايه اش دائمى است؛ اين سرانجام كسانى است كه پرهيزگارى پيشه كردند؛ و سرانجام كافران، آتش است!
35- إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ [35]
به يقين، پرهيزگاران در باغها(ى سرسبز بهشت) و در كنار چشمه ها هستند.
36- جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ [36]
باغهايى از بهشت جاويدان است كه همگى وارد آن مى شوند؛ نهرها از زير درختانش مى گذرد؛ هر چه بخواهند در آنجا هست؛ خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مى دهد!
37- إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ [37]
خداوند با كسانى است كه تقوا پيشه كرده اند، و كسانى كه نيكوكارند.
38- تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا [38]
اين همان بهشتى است كه به بندگان پرهيزگار خود، به ارث مى دهيم.
39- يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً [39]
در آن روز كه پرهيزگاران را دسته جمعى بسوى خداوند رحمان(و پاداشهاى او) محشور مى كنيم...
40- وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقينَ [40]
ما به موسى و هارون، فرقان [ وسيله جدا كردن حق از باطل ] و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم.
41- ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ [41]
اين است(مناسك حج)! و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست.
42- لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ كَذلِكَ سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنينَ [42]
نه گوشتها و نه خونهاى آنها، هرگز به خدا نمى رسد. آنچه به او مى رسد، تقوا و پرهيزگارى شماست. اين گونه خداوند آنها را مسخّر شما ساخته، تا او را بخاطر آنكه شما را هدايت كرده است بزرگ بشمريد؛ و بشارت ده نيكوكاران را!
43- وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقينَ [43]
(در آن روز،) بهشت براى پرهيزكاران نزديك مى شود،
44- هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقينَ لَحُسْنَ مَآبٍ [44]
اين يك يادآورى است، و براى پرهيزكاران فرجام نيكويى است:
45- لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْميعادَ [45]
ولى آنها كه تقواى الهى پيشه كردند، غرفه هايى در بهشت دارند كه بر فراز آنها غرفه هاى ديگرى بنا شده و از زير آنها نهرها جارى است اين وعده الهى است، و خداوند در وعده خود تخلّف نمى كند!
46- وَ الَّذي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ [46]
امّا كسى كه سخن راست بياورد و كسى كه آن را تصديق كند، آنان پرهيزگارانند!
47- الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ [47]
دوستان در آن روز دشمن يكديگرند، مگر پرهيزگاران!
48- إِنَّ الْمُتَّقينَ في مَقامٍ أَمينٍ [48]
(ولى) پرهيزگاران در جايگاه امنى قرار دارند،
49- إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقينَ [49]
آنها هرگز نمى توانند تو را در برابر خداوند بى نياز كنند(و از عذابش برهانند)؛ و ظالمان يار و ياور يكديگرند، امّا خداوند يار و ياور پرهيزگاران است!
50- مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ [50]
توصيف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده، چنين است: در آن نهرهايى از آب صاف و خالص كه بدبو نشده، و نهرهايى از شير كه طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهايى از شراب(طهور) كه مايه لذّت نوشندگان است، و نهرهايى از عسل مصفّاست، و براى آنها در آن از همه انواع ميوه ها وجود دارد؛ و(از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان! آيا اينها همانند كسانى هستند كه هميشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مى شوند كه اندرونشان را از هم متلاشى مى كند؟!
51- إِذْ جَعَلَ الَّذينَ كَفَرُوا في قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليماً [51]
(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه كافران در دلهاى خود خشم و نخوت جاهليّت داشتند؛ و(در مقابل،) خداوند آرامش و سكينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر كس شايسته تر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چيز دانا است.
52- إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ [52]
آنها كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه مى كنند همان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص نموده، و براى آنان آمرزش و پاداش عظيمى است!
53- يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ [53]
اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
54- إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ [54]
به يقين، پرهيزگاران در باغهاى بهشت و در ميان چشمه ها قرار دارند،
55- فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً[55]
و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شايسته اى نگه داريد يا بطرز شايسته اى از آنان جدا شويد؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد؛ و شهادت را براى خدا برپا داريد؛ اين چيزى است كه مؤمنان به خدا و روز قيامت به آن اندرز داده مى شوند! و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى كند.
56- وَ اللاَّئي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً [56]
و از زنانتان، آنان كه از عادت ماهانه مأيوسند، اگر در وضع آنها(از نظر باردارى) شك كنيد، عده آنان سه ماه است، و همچنين آنها كه عادت ماهانه نديده اند؛ و عده زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند كار را بر او آسان مى سازد!
57- ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً [57]
اين فرمان خداست كه بر شما نازل كرده؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند گناهانش را مى بخشد و پاداش او را بزرگ مى دارد!
58- وَ ما يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ [58]
و هيچ كس پند نمى گيرد مگر اينكه خدا بخواهد؛ او اهل تقوا و اهل آمرزش است!
روايات
كافی
بَابُ الطَّاعَةِ وَ التَّقْوَى
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ أَخِي عُرَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ لَا تَذْهَبْ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ[59]
امام باقر عليه السّلام فرمود: هر مذهبى شما را براهى نبرد، بخدا كه شيعه ما نيست، جز آنكه خداى عز و جل را اطاعت كند.
2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ عليه السلام فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ وَ اللَّهِ مَا مِنْ شَيْ ءٍ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُبَاعِدُكُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُكُمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَيْ ءٍ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ النَّارِ وَ يُبَاعِدُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَيْتُكُمْ عَنْهُ أَلَا وَ إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِينَ نَفَثَ فِي رُوعِي أَنَّهُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَكْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَجْمِلُوا فِي الطَّلَبِ وَ لَا يَحْمِلْ أَحَدَكُمْ اسْتِبْطَاءُ شَيْ ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ يَطْلُبَهُ بِغَيْرِ حِلِّهِ فَإِنَّهُ لَا يُدْرَكُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ[60]
امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در حجة الوداع سخنرانى كرد و فرمود: اى مردم! بخدا چيزى نبود كه شما را بدوزخ نزديك و از دوزخ دور كند، جز آنكه بدان دستورتان دادم، و چيزى نبود كه شما را ببهشت نزديك و از بهشت دور كند، جز آنكه از آن نهيتان كردم. همانا جبرئيل در دلم افكند كه هيچ كس نميرد تا روزيش را كامل گيرد، از خدا بپرهيزيد و در طلب روزى آرام باشيد (حريص نباشيد و خود را بزحمت نيفكنيد) و دير رسيدن روزى شما را وادار نكند كه آن را از راه حرام جوئيد، زيرا آنچه نزد خداست جز بوسيله اطاعتش بدست نيايد.
3- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ قَالَ لِي يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي الْأَشْيَاءِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا نَعْرِفُ الْيَوْمَ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ يَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا يَكُونَ مَعَ ذَلِكَ فَعَّالًا فَلَوْ قَالَ إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ فَرَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم خَيْرٌ مِنْ عَلِيٍّ عليه السلام ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ مَا يُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ [61]
جابر گويد: امام باقر عليه السّلام بمن فرمود: اى جابر! آيا كسى كه ادعاء تشيع ميكند، او را بس است كه از محبت ما خانواده دم زند؟ بخدا شيعه ما نيست، جز آنكه از خدا پروا كند و او را اطاعت نمايد، اى جابر! ايشان شناخته نشوند، جز با فروتنى و خشوع و امانت و بسيارى ياد خدا و روزه و نماز و نيكى بپدر و مادر و مراعات همسايگان فقير و مستمند و قرضداران و يتيمان و راستى گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از مردم، جز از نيكى آنها، و آنها امانت نگهدار فاميل خويش باشند.
جابر گويد عرضكردم: يا ابن رسول اللَّه! ما امروز كسى را داراى اين صفات نميشناسيم، فرمود: اى جابر! براههاى مختلف مرو، آيا براى مرد كافى است كه بگويد، من على را دوست دارم و از او پيروى ميكنم، و با وجود اين فعاليت دينى نكند؟! پس اگر بگويد: من رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را دوست دارم- رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه بهتر از على عليه السّلام است- سپس از رفتار او پيروى نكند و بسنتش عمل ننمايد، محبتش بپيغمبر باو هيچ سودى ندهد، پس از خدا پروا كنيد و براى آنچه نزد خداست عمل كنيد، خدا با هيچكس خويشى ندارد، دوست ترين بندگان خداى عز و جل [و گراميترينشان نزد او] با تقواترين و مطيع ترين آنهاست.
اى جابر! بخدا جز با اطاعت بخداى تبارك و تعالى تقرب نميتوان جست. و همراه ما برات آزادى از دوزخ نيست و هيچ كس بر خدا حجت ندارد، هر كه مطيع خدا باشد دوست ما و هر كه نافرمانى خدا كند دشمن ماست، ولايت ما جز با عمل كردن بورع بدست نيايد.
4- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَيَأْتُونَ بَابَ الْجَنَّةِ فَيَضْرِبُونَهُ فَيُقَالُ لَهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَيَقُولُونَ نَحْنُ أَهْلُ الصَّبْرِ فَيُقَالُ لَهُمْ عَلَى مَا صَبَرْتُمْ فَيَقُولُونَ كُنَّا نَصْبِرُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ نَصْبِرُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقُوا أَدْخِلُوهُمُ الْجَنَّةَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ [62]
امام صادق عليه السّلام فرمود: چون روز قيامت شود، دسته ئى از مردم برخيزند و بيايند و در بهشت را بكوبند، بآنها گويند: شما كيستيد؟ گويند: ما اهل صبريم، بآنها گويند: بر چه صبر كرديد؟ گويند:
بر اطاعت خدا و از نافرمانى او صبر كرديم، خداى عز و جل فرمايد: راست گويند: ايشان را ببهشت در آوريد و همين است قول خداى عز و جل: همانا صابران اجر خود را بدون حساب بدست آورند، .
5- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَصلی الله علیه وآله وسلم يَقُولُ لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ [63]
امام باقر عليه السّلام فرمود: امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه ميفرمود: علمى كه با تقوى همراه باشد كم نيست، چگونه عمل پذيرفته كم است؟ (با آنكه خداى تعالى فرمايد: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ يعنى خدا فقط عمل مردم با تقوا را ميپذيرد).
6- حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ كُونُوا النُّمْرُقَةَ الْوُسْطَى يَرْجِعُ إِلَيْكُمُ الْغَالِي وَ يَلْحَقُ بِكُمُ التَّالِي فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ يُقَالُ لَهُ سَعْدٌ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْغَالِي قَالَ قَوْمٌ يَقُولُونَ فِينَا مَا لَا نَقُولُهُ فِي أَنْفُسِنَا فَلَيْسَ أُولَئِكَ مِنَّا وَ لَسْنَا مِنْهُمْ قَالَ فَمَا التَّالِي قَالَ الْمُرْتَادُ يُرِيدُ الْخَيْرَ يُبَلِّغُهُ الْخَيْرَ يُؤْجَرُ عَلَيْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْنَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا مَعَنَا مِنَ اللَّهِ بَرَاءَةٌ وَ لَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ قَرَابَةٌ وَ لَا لَنَا عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ وَ لَا نَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مُطِيعاً لِلَّهِ تَنْفَعُهُ وَلَايَتُنَا وَ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ عَاصِياً لِلَّهِ لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَايَتُنَا وَيْحَكُمْ لَا تَغْتَرُّوا وَيْحَكُمْ لَا تَغْتَرُّوا [64]
امام باقر عليه السّلام فرمود: اى گروه شيعه- شيعه آل محمد! شما تكيه گاه ميانه باشيد (يعنى روشى داشته باشيد خارج از حد افراط و تفريط تا ديگران بشما تكيه كنند) و آنكه غلو كرده (و از حد وسط خارج شده) بسوى شما برگردد و آنكه عقب مانده خود را بشما رساند.
مردى از انصار بنام سعد عرضكرد: قربانت، غلوّكننده كدامست؟ فرمود: مردمى كه در باره ما گويند آنچه در باره خود نگوئيم، اينها از ما نيستند و ما از آنها نباشيم.
گفت: عقب مانده كدامست؟ فرمود: كسى كه طالب خير (دين حق يا عمل صالح) است: خير باو ميرسد (زيرا عاقبت جوينده يابنده بود) و بهمان مقدار نيتش پاداش دارد.
سپس رو بما كرد و فرمود: بخدا ما از جانب خدا براتى نداريم، و ميان ما و خدا قرابتى نيست و بر خدا حجتى نداريم و جز با اطاعت بسوى خدا تقرب نجوئيم، پس هر كس از شما كه مطيع خدا باشد دوستى ما سودش دهد و هر كس از شما نافرمانى خدا كند دوستى ما سودش ندهد، واى بر شما! مبادا فريفته شويد. واى بر شما مبادا فريفته شويد.
7- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَذَكَرْنَا الْأَعْمَالَ فَقُلْتُ أَنَا مَا أَضْعَفَ عَمَلِي فَقَالَ مَهْ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لِي إِنَّ قَلِيلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوَى خَيْرٌ مِنْ كَثِيرِ الْعَمَلِ بِلَا تَقْوَى قُلْتُ كَيْفَ يَكُونُ كَثِيرٌ بِلَا تَقْوَى قَالَ نَعَمْ مِثْلُ الرَّجُلِ يُطْعِمُ طَعَامَهُ وَ يَرْفُقُ جِيرَانَهُ وَ يُوَطِّئُ رَحْلَهُ فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ دَخَلَ فِيهِ فَهَذَا الْعَمَلُ بِلَا تَقْوَى وَ يَكُونُ الْآخَرُ لَيْسَ عِنْدَهُ فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ لَمْ يَدْخُلْ فِيهِ [65]
مفضل بن عمر گويد: خدمت امام صادق عليه السّلام بودم كه موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عمل من چه اندازه كم و ضعيف است؟! حضرت فرمود: خاموش باش، از خدا آمرزش بخواه، آنگاه فرمود: عمل كم با تقوى بهتر از عمل بسيار بى تقوى است.
عرضكردم: چگونه عمل بسيار، بى تقوى ميباشد؟ فرمود: آرى مانند مرديكه از غذاى خود بمردم ميخوراند و با همسايگانش مهربانى ميكند و در خانه اش باز است، ولى چون دردى از حرام بنظرش رسد بدان درآيد، اينست عمل بدون تقوى، و ديگرى هست كه اينها را ندارد، ولى چون در حرامى بنظرش رسد، بدان وارد نشود.
8- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ مُحَسِّنٍ الْمِيثَمِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ مَا نَقَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْداً مِنْ ذُلِّ الْمَعَاصِي إِلَى عِزِّ التَّقْوَى إِلَّا أَغْنَاهُ مِنْ غَيْرِ مَالٍ وَ أَعَزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَةٍ وَ آنَسَهُ مِنْ غَيْرِ بَشَرٍ [66]
يعقوب بن شعيب گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام ميفرمود: خداى عز و جل بنده اى را از خوارى گناه بعزت تقوى نبرد، جز آنكه بى نيازش كند، بدون مال و عزيزش كند بدون فاميل و مأنوسش كند بدون آدمى زاد (يعنى با خود مأنوسش سازد)
.....................
9- يَا بُنَيَّ إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ قَدْ غَرِقَ فِيهَا عَالَمٌ كَثِيرٌ فَلْتَكُنْ سَفِينَتُكَ فِيهَا تَقْوَى اللَّه [67]
پسر عزيزم دنيا درياى ژرفى است كه خلقى بسيار در آن غرقه شدند (اگر از اين دريا نجات ميخواهى) بايد كشتيت در اين دريا تقواى الهى باشذ.
10- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم أَكْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِيَ الْجَنَّةَ تَقْوَى اللَّهِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ[68]
رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله فرمود: بيشتر چيزى كه امتم را ببهشت ميبرد، تقواى خدا و حسن خلق است.
11- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْغِنَى [69]
دارایی چه خوب یاوری است بر تقوای خدا!
12- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْإِيمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ مَا قُسِمَ فِي النَّاسِ شَيْ ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ [70]
وشاء گويد: شنيدم حضرت ابى الحسن عليه السلام ميفرمود: ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوى يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است، و ميان مردم چيزى كمتر از يقين داده نشد.
13- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْإِسْلَامُ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ الْإِيمَانُ عَلَى الْإِسْلَامِ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ التَّقْوَى عَلَى الْإِيمَانِ دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ الْيَقِينُ عَلَى التَّقْوَى دَرَجَةٌ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَا أُوتِيَ النَّاسُ أَقَلَّ مِنَ الْيَقِينِ وَ إِنَّمَا تَمَسَّكْتُمْ بِأَدْنَى الْإِسْلَامِ فَإِيَّاكُمْ أَنْ يَنْفَلِتَ مِنْ أَيْدِيكُمْ [71]
ابو بصير گويد، امام صادق عليه السّلام بمن فرمود: اى ابا محمد! اسلام يكدرجه است؟ گفتم آرى، فرمود: و ايمان يكدرجه بالاى اسلامست؟ گفتم: آرى، فرمود: و تقوى يك درجه بالاى ايمانست؟ گفتم:
آرى، فرمود: و يقين يكدرجه بالاى تقوى است؟ گفتم آرى، فرمود بمردم چيزى كمتر از يقين داده نشد، و شما بپائين ترين [نزديكترين ] درجه اسلام چسبيده ايد، مبادا از چنگتان بپرد .
14- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام عَنِ الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامِ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام إِنَّمَا هُوَ الْإِسْلَامُ وَ الْإِيمَانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْ ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْ ءٍ الْيَقِينُ قَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ قُلْتُ فَمَا تَفْسِيرُ ذَلِكَ قَالَ هَكَذَا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام [72]
يونس گويد: از امام رضا عليه السّلام راجع بايمان و اسلام پرسيدم، فرمود: امام باقر عليه السّلام فرموده است: همانا دين فقط اسلامست، و ايمان يك درجه بالاتر از آنست و تقوى يكدرجه بالاتر از ايمانست و يقين يك درجه بالاتر از تقوى است و ميان مردم چيزى كمتر از يقين تقسيم نشده است، عرضكردم يقين چيست؟ فرمود: توكل بر خدا و تسليم خدا شدن و راضى بودن بقضاء خدا و واگذاشتن كار بخدا، عرضكردم: تفسير اين چيست؟ فرمود: امام باقر عليه السّلام چنين فرموده است .
15- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا عليه السلام قَالَ الْإِيمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ الْعِبَادِ شَيْ ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ [73]
امام رضا عليه السّلام فرمود: ايمان يكدرجه بالاتر از اسلامست و تقوى يك درجه بالاتر از ايمان و يقين يكدرجه بالاتر از تقوى و ميان بندگان چيزى كمتر از يقين تقسيم نشده.
16- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تَرْضَى بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِسِ وَ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَى مَنْ تَلْقَى وَ أَنْ تَتْرُكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحِقّاً وَ أَنْ لَا تُحِبَّ أَنْ تُحْمَدَ عَلَى التَّقْوَى [74]
امام صادق عليه السلام فرمود: از تواضع است كه در نشستن بپائين مجلس راضى باشى و بهر كه برخورى سلام كنى و مجادله را ترك كنى، اگر چه حق با تو باشد، و دوست نداشته باشى كه ترا بتقوى بستايند.
17- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فَقَالَ يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَمَحْزُونٌ وَ إِنِّي لَمَشْغُولُ الْقَلْبِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا شُغُلُكَ وَ مَا حُزْنُ قَلْبِكَ فَقَالَ يَا جَابِرُ إِنَّهُ مَنْ دَخَلَ قَلْبَهُ صَافِي خَالِصِ دِينِ اللَّهِ شَغَلَ قَلْبَهُ عَمَّا سِوَاهُ يَا جَابِرُ مَا الدُّنْيَا وَ مَا عَسَى أَنْ تَكُونَ الدُّنْيَا هَلْ هِيَ إِلَّا طَعَامٌ أَكَلْتَهُ أَوْ ثَوْبٌ لَبِسْتَهُ أَوِ امْرَأَةٌ أَصَبْتَهَا يَا جَابِرُ إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يَطْمَئِنُّوا إِلَى الدُّنْيَا بِبَقَائِهِمْ فِيهَا وَ لَمْ يَأْمَنُوا قُدُومَهُمُ الْآخِرَةَ يَا جَابِرُ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ وَ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ زَوَالٍ وَ لَكِنْ أَهْلُ الدُّنْيَا أَهْلُ غَفْلَةٍ وَ كَأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ هُمُ الْفُقَهَاءُ أَهْلُ فِكْرَةٍ وَ عِبْرَةٍ لَمْ يُصِمَّهُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ مَا سَمِعُوا بِآذَانِهِمْ وَ لَمْ يُعْمِهِمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ مَا رَأَوْا مِنَ الزِّينَةِ بِأَعْيُنِهِمْ فَفَازُوا بِثَوَابِ الْآخِرَةِ كَمَا فَازُوا بِذَلِكَ الْعِلْمِ وَ اعْلَمْ يَا جَابِرُ أَنَّ أَهْلَ التَّقْوَى أَيْسَرُ أَهْلِ الدُّنْيَا مَئُونَة[75]
جابر گويد: خدمت امام باقر عليه السلام، رسيدم، حضرت فرمود: اى جابر بخدا كه من غمگين و دلگرفته ام، عرضكردم: قربانت، گرفتارى و غم دل شما چيست؟ فرمود: اى جابر! همانا خالص و صافى دين خدا بدل هر كه در آيد، دلش از غير او بگردد، اى جابر! دنيا چيست و اميد دارى چه باشد؟ مگر دنيا غير از خوراكى است كه خوردى يا جامه ئى كه پوشيدى يا زنى كه باو رسيدى؟
اى جابر! همانا مؤمنين بماندن در دنيا اطمينان نكردند، و از رسيدن بآخرت ايمن نگشتند.
اى جابر! آخرت خانه ثباتست و دنيا خانه نابودى و زوال، ولى أهل دنيا غافلند و گويا مؤمنانند كه فقيه و اهل تفكر و عبرتند: آنچه با گوشهاى خود شنوند، ايشان را از ياد خداى- جل اسمه- كر نكند و هر زينتى كه چشمشان بيند از ياد خدا كورشان ندارد، پس بثواب آخرت رسيدند، چنان كه باين دانش رسيدند.
و بدان اى جابر كه اهل تقوى كم هزينه ترين اهل دنيايند .
18- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَسْجِدِ الَّذِي أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى قَالَ مَسْجِدُ قُبَا [76]
از امام صادق درباره مسجدی که بر اساس تقوا بنا شد (که در قرآن آمده) پرسیدم. فرمود: مسجد قبا
19- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْكُوفِيُّ وَ هُوَ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ الصَّوَّافِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عليه السلام قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يُوصِي أَصْحَابَهُ وَ يَقُولُ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا غِبْطَةُ الطَّالِبِ الرَّاجِي وَ ثِقَةُ الْهَارِبِ اللَّاجِي وَ اسْتَشْعِرُوا التَّقْوَى شِعَارا [77]
امام كاظم عليه السّلام مى فرمايد: امير المؤمنين عليه السّلام به ياران خود چنين سفارش مى فرمود: شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم كه موجب غبطه جوينده اميدوار، و اعتماد گريزنده پناهنده است، و تقوى را شعار درونى خويش قرار دهيد.
خطبة لأمير المؤمنين
20- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُكَايَةَ التَّمِيمِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ النَّضْرِ الْفِهْرِيِّ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الْأَوْزَاعِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَ.... لَا كَرَمَ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى [78]
كرامتى عزيزتر از تقوى نیست.
21- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَرْوِي عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ كَانَ سَلْمَانُ جَالِساً مَعَ نَفَرٍ مِنْ قُرَيْشٍ فِي الْمَسْجِدِ فَأَقْبَلُوا يَنْتَسِبُونَ وَ يَرْفَعُونَ فِي أَنْسَابِهِمْ حَتَّى بَلَغُوا سَلْمَانَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَخْبِرْنِي مَنْ أَنْتَ وَ مَنْ أَبُوكَ وَ مَا أَصْلُكَ فَقَالَ أَنَا سَلْمَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ كُنْتُ ضَالًّا فَهَدَانِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم وَ كُنْتُ عَائِلًا فَأَغْنَانِي اللَّهُ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم وَ كُنْتُ مَمْلُوكاً فَأَعْتَقَنِي اللَّهُ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم هَذَا نَسَبِي وَ هَذَا حَسَبِي قَالَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم وَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يُكَلِّمُهُمْ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَقِيتُ مِنْ هَؤُلَاءِ جَلَسْتُ مَعَهُمْ فَأَخَذُوا يَنْتَسِبُونَ وَ يَرْفَعُونَ فِي أَنْسَابِهِمْ حَتَّى إِذَا بَلَغُوا إِلَيَّ قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْ أَنْتَ وَ مَا أَصْلُكَ وَ مَا حَسَبُكَ فَقَالَ النَّبِيُّصلی الله علیه وآله وسلم فَمَا قُلْتَ لَهُ يَا سَلْمَانُ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَنَا سَلْمَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ كُنْتُ ضَالًّا فَهَدَانِي اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم وَ كُنْتُ عَائِلًا فَأَغْنَانِي اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم وَ كُنْتُ مَمْلُوكاً فَأَعْتَقَنِي اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم هَذَا نَسَبِي وَ هَذَا حَسَبِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ إِنَّ حَسَبَ الرَّجُلِ دِينُهُ وَ مُرُوءَتَهُ خُلُقُهُ وَ أَصْلَهُ عَقْلُهُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّصلی الله علیه وآله وسلم لِسَلْمَانَ لَيْسَ لِأَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ عَلَيْكَ فَضْلٌ إِلَّا بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ كَانَ التَّقْوَى لَكَ عَلَيْهِمْ فَأَنْتَ أَفْضَلُ [79]
حنان مى گويد: شنيدم پدرم از امام باقر عليه السّلام روايت مى كرد كه فرمود: سلمان با چند تن از قريشيان در مسجد نشسته بود. آنان سخن گفتن پيرامون نسب و نژاد خود را آغاز كردند و هر يك نسب خويش را بالا مى برد تا نوبت به سلمان رسيد. عمر بن خطّاب به او گفت: بگو تو كيستى و پدرت كيست و اصل و نسبت چيست؟ سلمان گفت: من سلمان، فرزند بنده خدايم كه گمراه بودم و خداى عزّ و جل در پرتو وجود محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هدايتم نمود، و بينوا بودم و خداوند به كمك محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا توانگر ساخت. برده اى بودم كه خداوند به بركت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آزادم كرد. اين بود نسب و حسب من.
امام باقر عليه السّلام مى فرمايد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در حالى كه سلمان هنوز مشغول گفتگو با آنها بود به نزدشان آمد. سلمان به حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عرض كرد: يا رسول اللَّه! من از دست اينان چه كشيدم! با آنها همنشين شدم و هر يك نژاد خود را بيان مى كرد و نژاد خود را بالا مى برد تا نوبت به من رسيد و عمر بن خطّاب به من گفت: تو كيستى و اصل و نسبت كدام است؟ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: تو در پاسخ چه گفتى؟ سليمان عرض كرد: گفتم: من سلمان پسر بنده خدايم كه گمراه بودم و خداى عزّ و جل در پرتو وجود محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هدايتم نمود، و بينوا بودم و خداوند به كمك محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا توانگر ساخت. برده اى بودم كه خداوند به بركت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آزادم كرد، و اين بود حسب و نسب من. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اى قريشيان! حسب مرد، دين اوست و جوانمردى او اخلاق اوست و ريشه اش خرد اوست و خداوند مى فرمايد: .. إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ .... سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به سلمان فرمود: هيچ يك از اينها جز به تقوا بر تو برترى ندارند، و اگر تقواى تو بيش از آنها باشد تو از آنها برترى.
بحار الأنوار
1- فِي الْإِحْتِجَاجِ عَنِ النَّبِيِّصلی الله علیه وآله وسلم مَعَاشِرَ النَّاسِ التَّقْوَى التَّقْوَى احْذَرُوا السَّاعَةَ كَمَا قَالَ اللَّهُ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْ ءٌ عَظِيمٌ [80]
پیامبر خدا فرمود: ای مردم! تقوی تقوی! از قیامت بترسید که خداوند فرمود: زلزله قیامت امری عظیم است.
2- كا، [الكافي ] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُعَلَّى عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ مُحَسِّنٍ الْمِيثَمِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ مَا نَقَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْداً مِنْ ذُلِّ الْمَعَاصِي إِلَى عِزِّ التَّقْوَى إِلَّا أَغْنَاهُ مِنْ غَيْرِ مَالٍ وَ أَعَزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَةٍ وَ آنَسَهُ مِنْ غَيْرِ بَشَرٍ[81]
امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ هيچ بنده اى را از ذلّت گناهان به عزّت تقوا منتقل نكرد، مگر اينكه او را بدون مال توانگر ساخت و بى ايل و عشيره قدرتمند نمود و بى آنكه كسى با او باشد، او را از تنهايى به در آورد.
3- ضه، [روضة الواعظين ] شي، [تفسير العياشي ] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ لِأَهْلِ التَّقْوَى عَلَامَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقُ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ وَفَاءٌ بِالْعَهْدِ وَ قِلَّةُ الْعَجْزِ وَ الْبُخْلِ وَ صِلَةُ الْأَرْحَامِ وَ رَحْمَةُ الضُّعَفَاءِ وَ قِلَّةُ الْمُؤَاتَاةِ لِلنِّسَاءِ وَ بَذْلُ الْمَعْرُوفِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ سَعَةُ الْحِلْمِ وَ اتِّبَاعُ الْعِلْمِ فِيمَا يُقَرِّبُ إِلَى اللَّهِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ وَ طُوبَى شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِ رَسُولِ اللَّهِ فَلَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي دَارِهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا لَا يَنْوِي فِي قَلْبِهِ شَيْئاً إِلَّا آتَاهُ [أَتَاهُ ] ذَلِكَ الْغُصْنُ وَ لَوْ أَنَّ رَاكِباً مُجِدّاً سَارَ فِي ظِلِّهَا مِائَةَ عَامٍ مَا خَرَجَ مِنْهَا وَ لَوْ أَنَّ غُرَاباً طَارَ مِنْ أَصْلِهَا مَا بَلَغَ أَعْلَاهَا حَتَّى يَبْيَاضَّ هَرَماً أَلَا فَفِي هَذَا فَارْغَبُوا إِنَّ لِلْمُؤْمِنِ فِي نَفْسِهِ شُغُلًا وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ إِذَا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ فَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ بِمَكَارِمِ بَدَنِهِ يُنَاجِي الَّذِي خَلَقَهُ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِهِ أَلَا فَهَكَذَا فَكُونُوا[82]
امام باقر عليه السّلام فرمود امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمود كه پرهيزكاران را نشانه هائى است كه با آنها شناخته مى شوند: راستگوئى و امانت را پس دادن و پيمان را به پايان رساندن و كمتر فخر كردن و كمتر بخل ورزيدن و با خويشان پيوند نگسستن و بر ناتوان دلسوزى نمودن و از زنان كمتر فرمان بردن و در كار نيك دست باز بودن و خوش خلقى و بسيار حلم ورزيدن و از دانستن آنچه بخداى عز و جل نزديك ميكند پيروى كردن طوبى از آن آنها است و سرانجام كارشان به نيكى است و طوبى درختى است در بهشت كه ريشه اش در خانه رسول خدا است و هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه يك شاخه از شاخهاى آن در خانه او است هر چه از دلش بگذراند آن شاخه همان بر را باو ميدهد.
و چنانچه سوارى تندرو دو سال در سايه آن راه پيمايد از سايه اش بدر نخواهد رفت و چنانچه كلاغى از پايه او پرواز كند بر فراز آن نخواهد رسيد تا آنكه از پيرى سخت سفيد گردد هان كه بر چنين چيزى رغبت كنيد براستى كه مؤمن به خويشتن مشغول است و مردم از او در آسايش اند و چون تاريكى شب او را فرا گيرد روى خود بر زمين نهد و با عزيزترين اعضاى بدنش خداى تعالى ذكره را سجده كند و با آن كسى كه او را آفريده مناجات نمايد، تا مگر او را از آتش آزاد فرمايد هان كه اين چنين باشيد.
4- تَفْسِيرُ النُّعْمَانِيِّ، بِالْإِسْنَادِ الْمَسْطُورِ فِي كِتَابِ الْقُرْآنِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ نَسَخَ قَوْلُهُ تَعَالَى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ قَوْلَهُ تَعَالَى فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ [83]
امیر مومنان فرمود: این سخن خدای تعالی که فرمود: تقوا پیشه کنید آنقدر که می توانید کلام قبلی خدا را که فرموده بود: تقوای خدا پیشه کنید حق تقوای خدا را! , نسخ نمود.
5- كِتَابُ صِفَاتِ الشِّيعَةِ لِلصَّدُوقِ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَا عَلِيَّ بْنَ عَبْدِ الْعَزِيزِ لَا يَغُرَّنَّكَ بُكَاؤُهُمْ فَإِنَّ التَّقْوَى فِي الْقَلْبِ [84]
امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابش فرمود: گریه و خشوع ظاهری آنها (مخالفین اهل بیت) تو را گول نزند زیرا که تقوی در قلب است.
6- دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِيِّ، قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وسلم مَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَاشَ قَوِيّاً وَ سَارَ فِي بِلَادِ عَدُوِّهِ آمِناً [85]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه از خدا پروا دارد، نيرومند بزيد و در سرزمين دشمنش آسوده بگردد.
7- نهج، [نهج البلاغة] قَالَ عليه السلام كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ [86]
امیر مومنان علیه السلام: بسا روزه دار كه از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره نبرد، و بسا بر پا ايستاده كه از ايستادن جز بيدارى و رنج برى نخورد. خوشا خواب زيركان و خوشا روزه گشادن آنان.
8- وَ قَالَ عليه السلام اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ أَدْرَكَكُمْ وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ [87]
[و فرمود:] مردم! از خدايى بترسيد كه اگر گفتيد مى شنود و اگر در دل نهفتيد مى داند. و بر مرگى پيشى گيريد كه اگر از آن گريختيد به شما مى رسد، و اگر ايستاديد شما را مى گيرد، و اگر فراموشش كرديد شما را به ياد مى آرد.
9-قَالَ عليه السلام اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً وَ انْكَمَشَ [كَمَّشَ ] فِي مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ [88]
[و فرمود:] از خدا بترسيد، ترسيدن وارسته اى كه دامن به كمر زده و خود را آماده ساخته، و در فرصتى كه داشته كوشيده و ترسان به راه بندگى تاخته و نگريسته است در آنجا كه رخت بايدش كشيد و پايان كار و عاقبتى كه بدان خواهد رسيد.
10- قَالَ عليه السلام اتَّقُوا اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ [89]
[و فرمود:] از خدا بترس هر چند ترسى اندك بود، و ميان خود و خدا پرده اى بنه هر چند تنك بود.
11- قَالَ عليه السلام التُّقَى رَئِيسُ الْأَخْلَاقِ [90]
تقوی سرآمد اخلاق است.
12- قَالَ عليه السلام أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَكُمْ وَ إِلَيْهِ يَكُونُ مَعَادُكُمْ وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِكُمْ وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِكُمْ وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِيلِكُمْ وَ إِلَيْهِ مَرَامِي مَفْزَعِكُمْ فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طَهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ غِشَاءِ أَبْصَارِكُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ شِعَاراً دُونَ دِثَارِكُمْ وَ دَخِيلًا دُونَ شِعَارِكُمْ وَ لَطِيفاً بَيْنَ أَضْلَاعِكُمْ وَ أَمِيراً فَوْقَ أُمُورِكُمْ وَ مَنْهَلًا لِحِينِ وِرْدِكُمْ وَ شَفِيعاً لِدَرَكِ طَلِبَتِكُمْ وَ جُنَّةً لِيَوْمِ فَزَعِكُمْ وَ مَصَابِيحَ لِبُطُونِ قُبُورِكُمْ وَ سَكَناً لِطُولِ وَحْشَتِكُمْ وَ نَفَساً لِكَرْبِ مَوَاطِنِكُمْ فَإِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ حِرْزٌ مِنْ مَتَالِفَ مُكْتَنِفَةٍ وَ مَخَاوِفَ مُتَوَقَّعَةٍ وَ أُوَارِ نِيرَانٍ مُوقَدَةٍ فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاكُمِهَا وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ انْصِبَابِهَا [إِنْصَابِهَا] وَ هَطَلَتْ عَلَيْهِ الْكَرَامَةُ بَعْدَ قُحُوطِهَا وَ تَحَدَّبَتْ عَلَيْهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِهَا وَ تَفَجَّرَتْ عَلَيْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا وَ وَبَلَتْ عَلَيْهِ الْبَرَكَةُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي نَفَعَكُمْ بِمَوْعِظَتِهِ وَ وَعَظَكُمْ بِرِسَالَتِهِ وَ امْتَنَّ عَلَيْكُمْ بِنِعْمَتِهِ فَعَبِّدُوا أَنْفُسَكُمْ لِعِبَادَتِهِ وَ اخْرُجُوا إِلَيْهِ مِنْ حَقِّ طَاعَتِهِ إِلَى آخِرِ الْخُطْبَةِ [91]
سفارش مى كنم شما را به ترس از خدايى كه آفرينشتان را آغاز فرمود، و بازگشتنتان بدو خواهد بود. روايى حاجت شما از اوست، و نهايت رغبتتان به درگاه اوست. مقصد راه شما به پيشگاه او منتهى شود، و پناهگاهتان سايه رحمت او بود. داروى درد دلهاتان ترس از خداست، و ترس از خدا موجب بينايى درونهاى كور شماست، و درمان بيمارى كالبدهاتان و زداينده فساد سينه هاتان. پليديهاى جانهاتان را پاك كننده است، و تاريكى ديده هاتان را روشنى بخشنده. و بيم و نگرانى دلتان را ايمنى، و در تاريكى- نادانى- شما را روشنى. پس فرمانبردارى خدا را پوشش جان كنيد. نه رويه كار سازيد- كه براى ديدن مردمان كنيد-. و به درون فرمانبردار باشيد نه در برون، چنانكه فرمانبردارى ميان پهلوها و پشت شما بود- بسان پى و رگ و خون- و بر سر همه كارهاتان اميرش نماييد، و آبشخوريش- سازيد- براى روزى كه بد آن در مى آييد. و ميانجيى براى حاجت روا گرديدن، و سپرى براى روز ترسيدن، و درون گورها را چراغ روشنايى، و آرامشى به هنگام وحشت دراز و بيم تنهايى، و زداينده غم در منزلهاى اين جهانتان- و پس از مردن هم- كه همانا فرمانبردارى خدا پناه از مهلكه هاى نهان است، و از ترسگاهها كه بيم افتادن در آن است، و از گرمى آتشها كه سخت سوزان است. پس آن كه به تقوا كوشد سختيها از او روى پوشد از آن پس كه نزديك مى نمود، و كارها بر وى شيرين شود، از آن پس كه تلخ مى بود. و موجهاى انباشته- بلا- از او بگشايد، و آنچه سخت بود براى او آسان نمايد. باران پيوسته مكرمت از پس باز ايستادن بر او ببارد، و رحمت رويگردان بدو روى آرد. چشمه نعمت پس از فرو شدن آب براى وى روان گردد، و نم نم باران بركت، درشت قطره شود و بر او ريزان آ
13- كَنْزُ الْكَرَاجُكِيِّ، رُوِيَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم أَنَّهُ قَالَ خَصْلَةٌ مَنْ لَزِمَهَا أَطَاعَتْهُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ وَ رَبِحَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ التَّقْوَى مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ تَلَا وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ [92]
يك صفت در هر كه باشد دنيا و آخرت مطيع فرمان او شود، و در بهشت جاويد سعادت تقرب به حق يابد؛ گفتند: يا رسول اللّه چه صفتى است؟ فرمود: تقوا، هر كه خواهد از همه عزيزتر باشد از خدا بپرهيزد، سپس حضرت اين آيه را خواند: هر كه از خدا بترسد خدا براى او راهى بگشايد و از راه بى گمان روزيش دهد .
14- عُدَّةُ الدَّاعِي، رَوَى أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمِيثَمِيُّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ قَالَ قَرَأْتُ جَوَاباً مِنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ إِلَى مَا يُحِبُّ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يُخْدَعُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى[93]
امام صادق عليه السلام : تو را به تقواى خدا سفارش مى كنم؛ زيرا خداوند ضمانت كرده است كه هر كس از او پروا كند، وى را از وضعى كه خوش ندارد به وضعى كه خوش دارد درآورد و از جايى كه گمان نمى برد روزيش دهد.
15- رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ أَقْبَلَ قِبَلَ مَا يُحِبُّ اللَّهُ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ قِبَلَ كُلِّ مَا يُحِبُّ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ بِتَقْوَاهُ عَصَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَصَمَهُ لَمْ يُبَالِ لَوْ سَقَطَتِ السَّمَاءُ عَلَى الْأَرْضِ وَ إِنْ نَزَلَتْ نَازِلَةٌ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَشَمِلَهُمْ بَلِيَّةٌ كَانَ فِي حِرْزِ اللَّهِ بِالتَّقْوَى مِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ أَ لَيْسَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ [94]
امام صادق عليه السلام : هر مؤمنى كه به سوى آن چه خدا دوست دارد روى آورد، خداوند نيز به سوى هر چه او دوست دارد روى كند و هر كه با تقواى خدا به او پناه جويد، خداوند او را [از گناه ]نگاه دارد و هر كه خدا به او روى كند و نگهش دارد، اگر آسمان هم به زمين افتد، ديگر برايش اهميتى ندارد و اگر بلايى بر زمينيان فرود آيد و همه آنها را فرا گيرد، او به سبب تقوا از هر گونه بلايى در پناه خداست. مگر نه اين كه خداوند متعال مى فرمايد: همانا پرهيزگاران در جايگاهى امن هستند .
16-قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وسلم لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً عَلَى عَبْدٍ ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً[95]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر آسمان ها و زمين در برابر بنده اى سر به هم آورند و آن بنده تقواى خدا پيشه كند، حتماً خداوند از ميان آن دو، شكاف و راه خروجى برايش قرار خواهد داد.
17-سُئِلَ الصَّادِقُ عليه السلام عَنْ تَفْسِيرِ التَّقْوَى فَقَالَ أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاكَ [96]
از امام صادق علیه السلام از تفسیر تقوی پرسیده شد: پس آن حضرت فرمود: تقوی یعنی خداوند تو را هر جايى كه امر فرموده كه آنجا باشى، غايب (و نافرمان) نيابد، و ترا نبيند در مكانى كه بازداشته و نهى فرموده.
18- قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله وسلم أَصْلُ الدِّينِ الْوَرَعُ كُنْ وَرِعاً تَكُنْ أَعْبَدَ النَّاسِ وَ كُنْ بِالْعَمَلِ بِالتَّقْوَى أَشَدَّ اهْتِمَاماً مِنْكَ بِالْعَمَلِ بِغَيْرِهِ فَإِنَّهُ لَا يَقِلُّ عَمَلٌ بِالتَّقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ عَمَلٌ يُتَقَبَّلُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ وَ فِي الْوَحْيِ الْقَدِيمِ الْعَمَلُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَنَاقِلِ الْمَاءِ فِي الْمُنْخُلِ[97]
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اصل دين پرهيزگارى است، پرهيزگار باش تا از عابدترين مردم باشى، بايد سعى كنى كه در عمل به تقوى همت بيشترى داشته باشى تا در عمل به غير آن زيرا هر كارى كه با تقوى مقرون باشد كم نخواهد بود.
چگونه كم خواهد بود آن عملى كه مورد قبول قرار خواهد گرفت، زيرا خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: خداوند از متقين قبول مى كند و در يكى از كتابهاى قديم خداوند وحى فرمود: عملى كه توام با خوردن مال حرام باشد مانند كسى است كه بخواهد آب را در غربال بريزد.
19- عَنْهُمْ عليه السلام جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ إِنْ لَمْ تَعْمَلُوا فَلَا تَعْصُوا فَإِنَّ مَنْ يَبْنِي وَ لَا يَهْدِمُ يَرْتَفِعُ بِنَاؤُهُ وَ إِنْ كَانَ يَسِيراً وَ إِنَّ مَنْ يَبْنِي وَ يَهْدِمُ يُوشِكُ أَنْ لَا يَرْتَفِعَ بِنَاؤُهُ[98]
فرمودند: تلاش و كوشش كنيد و اگر عمل نمى كنيد معصيت نكنيد هر كس بنا مى كند و خراب نمى كند خانه اش بالا مى رود، گرچه بنايش كم باشد، ولى كسى كه بنا مى كند و خراب مى كند ممكن است اصلا بنايى برايش باقى نماند.
20- رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي حَمْزَةَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنِّي مُبْتَلًى بِالنِّسَاءِ فَأَزْنِي يَوْماً وَ أَصُومُ يَوْماً أَ فَيَكُونُ ذَا كَفَّارَةً لِذَا فَقَالَ لَهُ عليه السلام إِنَّهُ لَيْسَ شَيْ ءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ يُطَاعَ فَلَا يُعْصَى فَلَا تَزْنِ وَ لَا تَصُمْ فَاجْتَذَبَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام إِلَيْهِ فَأَخَذَ بِيَدِهِ وَ قَالَ لَهُ تَعْمَلُ عَمَلَ أَهْلِ النَّارِ وَ تَرْجُو أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ [99]
به نقل از ابو حمزه ـ : نزد امام زين العابدين عليه السلام بودم كه مردى آمد و به حضرت گفت : اى ابا محمّد! من زن باره هستم، از همين رو يك روز زنا مى كنم و يك روز روزه مى گيرم. آيا اين مى تواند كفّاره آن باشد؟ حضرت فرمود : هيچ چيز نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر از اين نيست كه اطاعت شود و نافرمانى نشود. پس، نه زنا كن و نه [براى كفّاره] روزه بگير. سپس ابو جعفر (امام باقر) عليه السلام آن مرد را به طرف خود كشيد و دستش را گرفت و فرمود: اى مسخره (٧) ! كار دوزخيان را مى كنى و اميد دارى به بهشت روى؟!
21- عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وسلم قَالَ لَيَجِيئَنَّ أَقْوَامٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَهُمْ مِنَ الْحَسَنَاتِ كَجِبَالِ تِهَامَةَ فَيُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى النَّارِ فَقِيلَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَ مُصَلُّونَ قَالَ كَانُوا يُصَلُّونَ وَ يَصُومُونَ وَ يَأْخُذُونَ وَهْناً مِنَ اللَّيْلِ لَكِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا لَاحَ لَهُمْ شَيْ ءٌ مِنَ الدُّنْيَا وَثَبُوا عَلَيْهِ[100]
رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: روز قيامت گروهى حاضر مى شوند كه به اندازه كوه هاى تهامه حسنات دارند، ولى امر مى شود آنها را بطرف دوزخ ببرند، گفته شد يا رسول اللَّه آيا آنها نماز مى خواندند فرمود: نماز هم مى خواندند و روزه هم مى گرفتند ولى هر گاه به دنيا دست پيدا مى كردند آن را مى گرفتند.
22- مِشْكَاةُ الْأَنْوَارِ، نَقْلًا مِنَ الْمَحَاسِنِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام التَّقْوَى سِنْخُ الْإِيمَانِ وَ قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام صِفْ لَنَا الدُّنْيَا فَقَالَ وَ مَا أَصِفُ لَكُمْ مِنْهَا لِحَلَالِهَا حِسَابٌ وَ لِحَرَامِهَا عَذَابٌ لَوْ رَأَيْتُمُ الْأَجَلَ وَ مَسِيرَهُ لَلُهِيتُمْ عَنِ الْأَمَلِ وَ غُرُورِهِ ثُمَّ قَالَ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أُنْساً بِلَا أَنِيسٍ وَ غَنَاءً بِلَا مَالٍ وَ عِزّاً بِلَا سُلْطَانٍ [101]
على عليه السّلام فرمود: تقوى و پرهيزگارى با ايمان قرين هستند. گفته شد: دنيا را براى ما وصف كنيد فرمودند: من دنيا را چگونه براى شما توصيف كنم در حالى كه در حلال آن حساب و در حرامش عذاب هست، اگر شما مى دانستيد كه مرگ شما را به كجا مى برد دست از آرزوها برمى داشتيد و گول زندگى را نمى خورديد.
سپس فرمود: هر كس واقعا تقوى پيشه كند و از خداوند بترسد پروردگار به او آرامش دل خواهد داد كه به يار و همدمى احتياج پيدا نخواهد كرد، و به او ثروتى حقيقى خواهد بخشيد كه به مال و منال دنيا نيازمند نخواهد بود و عزت پيدا خواهد كرد بدون اينكه نيازمند به وسائل و ابزارى باشد.
23- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام الْقِيَامَةُ عُرْسُ الْمُتَّقِينَ[102]
امام صادق عليه السلام : قيامت، عروسى تقوا پيشگان است.
24- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لَا يَغُرَّنَّكَ بُكَاؤُهُمْ إِنَّمَا التَّقْوَى فِي الْقَلْبِ [103]
امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابش فرمود: گریه و خشوع ظاهری آنها (مخالفین اهل بیت) تو را گول نزند زیرا که تقوی در قلب است.
25- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ قَالَ أَنَا أَهْلٌ أَنْ يَتَّقِيَنِي عَبْدِي فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَأَنَا أَهْلٌ أَنْ أَغْفِرَ لَهُ [104]
حضرت صادق سلام اللَّه عليه فرمود: معنى آيه شريفه هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ اين است كه من شايسته ام تا بندگان من از من تقوى داشته باشند، و من هم آماده ام آنها را بيامرزم.
26- وَ مِنْهُ رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم دَخَلَ الْبَيْتَ عَامَ الْفَتْحِ وَ مَعَهُ الْفَضْلُ بْنُ عَبَّاسٍ وَ أُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ ثُمَّ خَرَجَ فَأَخَذَ بِحَلْقَةِ الْبَابِ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَ عَبْدَهُ وَ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ غَلَبَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ إِنَّ اللَّهَ أَذْهَبَ نَخْوَةَ الْعَرَبِ وَ تَكَبُّرَهَا بِآبَائِهَا وَ كُلُّكُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ وَ أَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ [105]
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در سال فتح مكه وارد خانه شدند، فضل بن عباس و اسامه بن زيد هم با او بودند، بعد از اين از خانه خدا خارج شدند و دست به حلقه در گذاشتند و فرمودند.
سپاس خداوندى را سزاست كه وعده اش درست آمد، و به وعده اش وفا كرد، و به تنهائى احزاب را شكست داد، خداوند نخوت عرب را از بين برد و خودخواهى آنها و افتخارات به پدران را از آنها گرفت، همه شما از آدم هستيد و آدم هم از خاك مى باشد و گرامى ترين شما پرهيزكارترين شما مى باشد.
27- وَ مِنْهُ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ الْعُلَمَاءُ أُمَنَاءُ وَ الْأَتْقِيَاءُ حُصُونٌ وَ الْعُمَّالُ سَادَةٌ [106]
امام صادق عليه السلام : علما، امانتدارند و پرهيزگاران، دژ و كارگزاران مهتر.
28- شي، [تفسير العياشي ] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ قَالَ مَنْسُوخَةٌ قُلْتُ وَ مَا نَسَخَتْهَا قَالَ قَوْلُ اللَّهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ [107]
بحار الأنوار ـ به نقل از ابو بصير ـ : از امام صادق عليه السلام درباره آيه اتقوا اللّه حقّ تقاته پرسيدم، فرمود: اين آيه منسوخ شده است. عرض كردم: ناسخ آن چيست؟ فرمود: آيه اتّقوا اللّه ما استطعتم .
29- شي، [تفسير العياشي ] عَنْ زَيْدِ بْنِ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ قَالَ هُوَ الذَّنْبُ يَهُمُّ بِهِ الْعَبْدُ فَيَتَذَكَّرُ فَيَدَعُهُ[108]
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از آيه در حقيقت ، كسانى كه [از خدا ]پروا دارند ، چون وسوسه اى از شيطان بديشان رسد ـ فرمود : مقصود گناه است كه كسى قصد انجام آن را مى كند، اما خدا را به ياد مى آورد، و آن را رها مى كند.
30- شي، [تفسير العياشي ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا مَا ذَلِكَ الطَّائِفُ قَالَ هُوَ السَّيِّئُ يَهُمُّ الْعَبْدُ بِهِ ثُمَّ يَذْكُرُ اللَّهَ فَيُبْصِرُ وَ يُقْصِرُ [109]
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از آيه در حقيقت ، كسانى كه [از خدا ]پروا دارند ، چون وسوسه اى از شيطان بديشان رسد ـ فرمود : مقصود گناه است كه كسى قصد انجام آن را مى كند، اما خدا را به ياد مى آورد پس صبر می کند و دست نگاه دارد.
31- صح، [صحيفة الرضا عليه السلام ] لي، [الأمالي للصدوق ] عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وسلم قَالَ أَتْقَى النَّاسِ مَنْ قَالَ الْحَقَّ فِيمَا لَهُ وَ عَلَيْهِ [110]
با تقواترین مردم کسی است که حق را بگوید در آنچه به نفعش است یا به ضررش.
32- لي، [الأمالي للصدوق ] عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لَا كَرَمَ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى وَ سُئِلَ عليه السلام أَيُّ عَمَلٍ أَفْضَلُ قَالَ التَّقْوَى[111]
امیرمومنان فرمود: هیچ کرامتی عزیزتر از تقوا نیست. و از آن حضرت سوال شد کدامین عمل افضل است فرمود: تقوا.
33- فس، [تفسير القمي ] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْعَرَبِيَّةَ لَيْسَتْ بِأَبٍ وَالِدٍ وَ إِنَّمَا هُوَ لِسَانٌ نَاطِقٌ فَمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ فَهُوَ عَرَبِيٌّ أَلَا إِنَّكُمْ وُلْدُ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ وَ أَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ [112]
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى مردم عربيت به پدرى كه فرزندى به وجود آورده نيست، بلكه عربيت زبان گويا هست، هر كس به عربى فصيح سخن گويد او عرب مى باشد و گرامى ترين شما نزد خداوند كسى است كه تقواى او بيشتر باشد.
34- ل، [الخصال ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْقَاشَانِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ الْقِيَامَةُ عُرْسُ الْمُتَّقِينَ[113]
امام صادق عليه السلام : قيامت، عروسى تقوا پيشگان است.
35- ل، [الخصال ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام لَا حَسَبَ لِقُرَشِيٍّ وَ لَا عَرَبِيٍّ إِلَّا بِتَوَاضُعٍ وَ لَا كَرَمَ إِلَّا بِتَقْوَى[114]
امام زين العابدين عليه السلام : هيچ افتخارى براى فرد قرشى و يا عرب نيست، مگر به فروتنى و هيچ كرامتى نيست مگر به تقوا.
36- ل، [الخصال ] الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُعَاذٍ عَنِ الْحُسَيْنِ الْمَرْوَزِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ دَاوُدَ الْأَوْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وسلم قَالَ أَوَّلُ مَا يَدْخُلُ النَّارَ مِنْ أُمَّتِيَ الْأَجْوَفَانِ قَالُوا وَ مَا الْأَجْوَفَانِ قَالَ الْفَرْجُ وَ الْفَمُ وَ أَكْثَرُ مَا يُدْخَلُ بِهِ الْجَنَّةُ تَقْوَى اللَّهِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ [115]
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: نخستين چيزى كه امت مرا جهنمى ميكند دو چيز ميان تهى است عرض كردند: يا رسول اللَّه آن دو چيز ميان تهى چيست؟ فرمود: فرج و شكم و بيشتر آنچه آنان را بهشتى ميكند پرهيزكارى و خوش خلقى است.
37- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وسلم لِأَبِي ذَرٍّ عَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهُ رَأْسُ الْأَمْرِ كُلِّهِ [116]
رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفارش به ابی ذر فرمود: بر تو باد به تقوای خداوند که آن رأس هر کاری است.
38- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْكِنْدِيِّ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ مَنْ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ ذُلِّ الْمَعْصِيَةِ إِلَى عِزِّ التَّقْوَى أَغْنَاهُ اللَّهُ بِلَا مَالٍ وَ أَعَزَّهُ بِلَا عَشِيرَةٍ وَ آنَسَهُ بِلَا بَشَرٍ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ [117]
امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر خداوند كسى را از خوارى معصيت به عزت تقوى برساند، او را بدون مال بى نياز مى كند، و بدون خويشاوند عزت مى دهد، و بدون انسانى او را آرامش مى بخشد، هر كس از خداوند بترسد همه از او خواهند ترسيد و هر كس از خداوند نترسد خداوند او را از همگان مى ترساند.
39- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنِ الْكُلَيْنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ جَلَسَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم يَنْتَسِبُونَ وَ يَفْتَخِرُونَ وَ فِيهِمْ سَلْمَانُ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَالَ عُمَرُ مَا نَسَبُكَ أَنْتَ يَا سَلْمَانُ وَ مَا أَصْلُكَ فَقَالَ أَنَا سَلْمَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ كُنْتُ ضَالًّا فَهَدَانِيَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ عليه السلام وَ كُنْتُ عَائِلًا فَأَغْنَانِيَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم وَ كُنْتُ مَمْلُوكاً فَأَعْتَقَنِيَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله وسلم فَهَذَا حَسَبِي وَ نَسَبِي يَا عُمَرُ ثُمَّ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم فَذَكَرَ لَهُ سَلْمَانُ مَا قَالَ عُمَرُ وَ مَا أَجَابَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ إِنَّ حَسَبَ الْمَرْءِ دِينُهُ وَ مُرُوَّتَهُ خُلُقُهُ وَ أَصْلَهُ عَقْلُهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى سَلْمَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ يَا سَلْمَانُ إِنَّهُ لَيْسَ لِأَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ عَلَيْكَ فَضْلٌ إِلَّا بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ كُنْتَ أَتْقَى مِنْهُ فَأَنْتَ أَفْضَلُ مِنْهُ [118]
حنان بن سدير از پدرش از امام باقر عليه السّلام روايت مى كند كه فرمود:
گروهى از ياران رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله پيرامون هم نشسته بودند و به نسب و حسب يك ديگر افتخار مى كردند در ميان آنها سلمان هم شركت كرده بودند.
عمر گفت: اى سلمان نسبت شما چيست و اصلت از كدام قبيله مى باشد، گفت: من سلمان بن عبد اللَّه هستم، قبلا گمراه بودم و به وسيله محمد صلى اللَّه عليه و آله خداوند مرا هدايت كرد و من ناتوان و فقير بودم ولى خداوند مرا به سبب محمد بى نياز گردانيد.
من برده بودم محمد صلى اللَّه عليه و آله مرا آزاد ساخت، اين است حسب و نسب من اى عمر بعد از اين جريان رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نزد آنها آمد و سلمان جريان خود و عمر را به آن حضرت عرضه داشت.
رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى گروه قريش حسب مرد دين او مى باشد، و اخلاقش مردانگى و شخصيت او هست، عقلش ريشه او به حساب مى آيد، خداوند متعال مى فرمايد ما شما را از يك مرد و زن خلق كرديم و شما را در قبائل متفرق قرار داديم تا شناخته شويد گراميترين شما در نزد خداوند آن كسى است كه از همگان متقى تر است.
بعد از اين رسول گرامى صلى اللَّه عليه و آله متوجه سلمان شد و به او فرمود: اى سلمان هيچ يك از اين افراد بر شما فضيلتى ندارند، فضيلت تنها به تقوى و پرهيزگارى است، هر كس از شما متقى تر است، فضيلت او هم بيشتر مى باشد.
40- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْكَاتِبِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرٍ الْمَالِكِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ عَنْ سُفْيَانَ عَنْ حَبِيبٍ عَنْ مَيْمُونِ بْنِ أَبِي شَبِيبٍ عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم اتَّقِ اللَّهَ حَيْثُ كُنْتَ وَ خَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ وَ إِذَا عَمِلْتَ سَيِّئَةً فَاعْمَلْ حَسَنَةً يَمْحُوهَا [119]
از ابى ذر عليه الرحمه كه گفت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود از خدا بترس هر جا كه هستى و با مردم خوشرفتار و خوش برخورد باش و اگر گناهى مرتكب شدى دنبال آن عمل نيكى انجام ده تا آن گناه را محو و نابود نمايد.
41- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ طَاهِرٍ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُوسَى عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم الْمُتَّقُونَ سَادَةٌ وَ الْفُقَهَاءُ قَادَةٌ وَ الْجُلُوسُ إِلَيْهِمْ عِبَادَةٌ [120]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تقوا پيشگان مهترند و فقيهان رهبرند و همنشينى با آنان عبادت است.
42- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] ابْنُ مَخْلَدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَيْرٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْمُحَبَّرِ عَنْ عَبَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنِ ابْنِ عِمْرَانَ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وسلم قَالَ كَمْ مِنْ عَاقِلٍ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهُ وَ هُوَ حَقِيرٌ عِنْدَ النَّاسِ دَمِيمُ الْمَنْظَرِ يَنْجُو غَداً وَ كَمْ مِنْ طَرِيفِ اللِّسَانِ جَمِيلِ الْمَنْظَرِ عِنْدَ النَّاسِ يَهْلِكُ غَداً فِي الْقِيَامَةِ [121]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: بسى خردمند كه وظيفه خويش را از خدا فرا مى گيرد، اما در نظر مردم حقير است و از زيبايى ظاهرى بى بهره و فردا[ى قيامت ]نجات مى يابد و چه بسيار آدم هاى خوش صحبتِ زيباروىِ بلند مرتبه كه فرداى قيامت به هلاكت در مى افتند.
43- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِشْكَابٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَفْصٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُنْكَدِرِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ أَقْبَلَ الْعَبَّاسُ ذَاتَ يَوْمٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم وَ كَانَ الْعَبَّاسُ طُوَالًا حَسَنَ الْجِسْمِ فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّصلی الله علیه وآله وسلم تَبَسَّمَ إِلَيْهِ وَ قَالَ إِنَّكَ يَا عَمِّ لَجَمِيلٌ فَقَالَ الْعَبَّاسُ مَا الْجَمَالُ بِالرَّجُلِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ بِصَوَابِ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ قَالَ فَمَا الْكَمَالُ قَالَ تَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ [122]
از جابر بن عبد اللَّه انصارى نقل نموده كه روزى عباس بن عبد المطلب عموى پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله محضر آن حضرت شرفياب شد و عباس مردى بلندقامت و خوش اندام بود حضرت كه نگاهش بعباس افتاد تبسمى كرد و فرمود عمو جان تو خيلى زيبا و خوش اندام هستى. عباس عرض كرد جمال و زيبائى مرد به چيست؟ فرمود حق و حقيقت را درست گفتن، عرضه داشت كمال انسان بچيست؟ فرمود به تقواى الهى و پرهيزگارى و داراى اخلاق نيك بودن.
44- مع، [معاني الأخبار] ع، [علل الشرائع ] مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ وَقَعَ بَيْنَ سَلْمَانَ وَ بَيْنَ رَجُلٍ كَلَامٌ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ وَ مَا أَنْتَ فَقَالَ سَلْمَانُ أَمَّا أُولَايَ وَ أُولَاكَ فَنُطْفَةٌ قَذِرَةٌ وَ أَمَّا أُخْرَايَ وَ أُخْرَاكَ فَجِيفَةٌ مُنْتِنَةٌ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ نُصِبَتِ الْمَوَازِينُ فَمَنْ خَفَّ مِيزَانُهُ فَهُوَ اللَّئِيمُ وَ مَنْ ثَقُلَ مِيزَانُهُ فَهُوَ الْكَرِيمُ [123]
مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السّلام نقل كند كه فرمود مشاجره و گفتگوئى بين سلمان و شخص ديگرى رخ داد آن شخص باعتراض بسلمان گفت تو كيستى؟ سلمان گفت اما من و تو هر دو در ابتداء، نطفه متعفن و آلوده اى بوديم و آخر كار من و تو هر دو مردار بد بوئى خواهيم بود. چون روز قيامت شود و ميزان حساب و عدل پر بار گردد آن كس كه سبك وزن و در ميزان و سنجش حقيقت كم وزن باشد پست و لئيم است و آنكه سنگين و پر وزن باشد آقا و بزرگ است.
45- ع، [علل الشرائع ] ابْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْهَمْدَانِيِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ دِينَارٍ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ افْتَخَرَ رَجُلَانِ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فَقَالَ أَ تَفْتَخِرَانِ بِأَجْسَادٍ بَالِيَةٍ وَ أَرْوَاحٍ فِي النَّارِ إِنْ يَكُنْ لَكَ عَقْلٌ فَإِنَّ لَكَ خُلُقاً وَ إِنْ يَكُنْ لَكَ تَقْوَى فَإِنَّ لَكَ كَرَماً وَ إِلَّا فَالْحِمَارُ خَيْرٌ مِنْكَ وَ لَسْتَ بِخَيْرٍ مِنْ أَحَدٍ [124]
امام على عليه السلام ـ وقتى دو نفر در حضور ايشان بر يكديگر فخر فروشى كردند ـ فرمود : آيا به پيكرهايى پوسيده و روحهايى كه در آتشند به يكديگر فخر مى فروشيد؟ اگر عقل و خرد داشته باشى، از خوى و خصلتى برخوردارى و اگر با تقوا باشى، كرامت و بزرگوارى دارى و گرنه الاغ از تو بهتر است و تو از هيچ كس بهتر نيستى.
46- مع، [معاني الأخبار] الْوَرَّاقُ عَنْ سَعْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَمْدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَكْرَمَ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ الْخَبَرَ [125]
پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود هر كس ميخواهد عظمت و احترام داشته باشد بايد تقوى داشته و از خدا بترسد و هر كس دوست دارد كه با تقوى ترين مردم باشد بايد اتكال و اعتمادش فقط بر خدا باشد.
47- مع، [معاني الأخبار] ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّصْرِ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ قَالَ يُطَاعُ فَلَا يُعْصَى وَ يُذْكَرُ فَلَا يُنْسَى وَ يُشْكَرُ فَلَا يُكْفَرُ [126]
ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السّلام از تفسير آيه شريفه اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ سؤال كردم فرمودند: بايد خداوند را اطاعت كرد و از وى نافرمانى ننمود، خدا را بايد به ياد آورد و فراموش نكرد، او را بايد سپاس گفت: و كفران ننمود.
48- مع، [معاني الأخبار] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ الْحَسَبُ الْفِعَالُ وَ الشَّرَفُ الْمَالُ وَ الْكَرَمُ التَّقْوَى [127]
امام صادق عليه السلام : افتخار به اعمال است، و شرف و بزرگى به مال، و كرامت و ارجمندى به تقوا.
49- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عِيسَى بْنِ أَبِي الْوَرْدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لَا يَقِلُّ مَعَ التَّقْوَى عَمَلٌ وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ[128]
امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: عملى كه توأم با تقوى باشد كم و اندك شمرده نميشود چگونه مى شود عملى را كه مورد قبول و پذيرش خدا شده, كم و اندك شمرد.
50- فس، [تفسير القمي ] إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ قَالَ مَنْ لَمْ يَنْهَهُ الصَّلَاةُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً [129]
درباره آیه شریفه " همانا نماز از فحشاء و منکر بازدارد " فرمود: کسی که نماز او را از فحشا و منکر بازندارد جز بر دوریش از خدا افزوده نگردد!
51- فس، [تفسير القمي ] أَبِي عَنِ النَّضْرِ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ يَبْعَثُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَوْماً بَيْنَ أَيْدِيهِمْ نُورٌ كَالْقَبَاطِيِّ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ كُنْ هَبَاءً مَنْثُوراً ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّهُمْ كَانُوا يَصُومُونَ وَ يُصَلُّونَ وَ لَكِنْ كَانُوا إِذَا عَرَضَ لَهُمْ شَيْ ءٌ مِنَ الْحَرَامِ أَخَذُوهُ وَ إِذَا ذُكِرَ لَهُمْ شَيْ ءٌ مِنْ فَضْلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنْكَرُوهُ وَ قَالَ وَ الْهَبَاءُ الْمَنْثُورُ هُوَ الَّذِي تَرَاهُ يَدْخُلُ الْبَيْتَ فِي الْكُوَّةِ مِنْ شُعَاعِ الشَّمْسِ[130]
ثمالى از امام باقر عليه السّلام روايت مى كند كه فرمود: خداوند روز قيامت گروهى را مبعوث مى كند كه در مقابل آنها نورى مى درخشد، و بعد آن نور به امر خداوند خاموش مى گردد، امام عليه السّلام فرمود: اى ابو حمزه به خداوند سوگند آنها نماز مى خواندند و روزه مى گرفتند.اما آنها هنگامى كه يك حرام براى آنها پيش مى آمد مرتكب فعل حرام مى شدند، و هر گاه در باره امير المؤمنين عليه السّلام فضيلتى نقل مى شد او را منكر مى شدند، فرمودند هباء منثور آن چيزى است كه از پنجره منزل و يا سوراخ اتاق با نور آفتاب داخل مى گردد.
52- ص، [قصص الأنبياء عليهم السلام ] بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ الْوَشَّاءِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ قَالَ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلٌ يُكْثِرُ أَنْ يَقُولَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ فَغَاظَ إِبْلِيسَ ذَلِكَ فَبَعَثَ إِلَيْهِ شَيْطَاناً فَقَالَ قُلِ الْعَاقِبَةُ لِلْأَغْنِيَاءِ فَجَاءَهُ فَقَالَ ذَلِكَ فَتَحَاكَمَا إِلَى أَوَّلِ مَنْ يَطْلُعُ عَلَيْهِمَا عَلَى قَطْعِ يَدِ الَّذِي يَحْكُمُ عَلَيْهِ فَلَقِيَا شَخْصاً فَأَخْبَرَاهُ بِحَالِهِمَا فَقَالَ الْعَاقِبَةُ لِلْأَغْنِيَاءِ فَرَجَعَ وَ هُوَ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يَقُولُ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ فَقَالَ لَهُ تَعُودُ أَيْضاً فَقَالَ نَعَمْ عَلَى يَدِيَ الْأُخْرَى فَخَرَجَا فَطَلَعَ الْآخَرُ فَحَكَمَ عَلَيْهِ أَيْضاً فَقُطِعَتْ يَدُهُ الْأُخْرَى وَ عَادَ أَيْضاً يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يَقُولُ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ فَقَالَ لَهُ تُحَاكِمُنِي عَلَى ضَرْبِ الْعُنُقِ فَقَالَ نَعَمْ فَخَرَجَا فَرَأَيَا مِثَالًا فَوَقَفَا عَلَيْهِ فَقَالَ إِنِّي كُنْتُ حَاكَمْتُ هَذَا وَ قَصَّا عَلَيْهِ قِصَّتَهُمَا قَالَ فَمَسَحَ يَدَيْهِ فَعَاَدَتَا ثُمَّ ضَرَبَ عُنُقَ ذَلِكَ الْخَبِيثِ وَ قَالَ هَكَذَا الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ [131]
يكى از راويان از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه فرمود: در بنى اسرائيل مردى بود كه زياد الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ* مى گفت، شيطان از عمل اين مرد در غضب آمد و شيطانى را بطرف او فرستاد و گفت شما بگوئيد و العاقبة للاغنياء .
شيطان آمد و در برابر آن مرد قرار گرفت و گفت: العاقبة للاغنياء آنها با هم نزاع كردند و بعد قرار گذاشتند اين موضوع را با اولين شخصى كه ظاهر خواهد شد در ميان بگذارند و او بر ضرر هر كس كه نظر داد بايد دست محكوم قطع گردد.آنها بعد از چندى با شخصى برخورد كردند و موضوع را به او گفتند او هم گفت: العاقبة للاغنياء آنها مراجعت كردند ولى مرد بنى اسرائيلى هم چنان گفت الحمد للَّه و العاقبة للمتقين، شيطان به او گفت باز مى گوئى العاقبة للمتقين گفت:آرى.آنها بار ديگر شرط كردند با اولين شخصى كه برخورد مى كنند موضوع را مطرح سازند او هم هر كدام را تاييد كرد دست محكوم را قطع كنند، بعد از اين شخصى ظاهر شد و جريان را به او گفتند او هم گفت: العاقبة للاغنياء در اين جا دست دومى او را هم قطع كردند.آن مرد باز آمد و گفت الْحَمْدُ لِلَّهِ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ* شيطان گفت اين دفعه شرط مى كنيم اگر كسى با هر كدام موافقت كرد گردن او زده شود، آنها بيرون شدند و شخصى را مشاهده كردند و جريان را به او گفتند او هنگامى كه قصه را شنيد دست هاى بريده آن مرد را بار ديگر مانند اول كرد و گردن آن شيطان خبيث را قطع كرد و گفت: اين است وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
53- سن، [المحاسن ] أَبِي عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَحْيَى عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ عَلِيٍّ عليه السلام قَالَ إِنَّ وَلِيّاً لِلَّهِ وَ عَدُوّاً لِلَّهِ اجْتَمَعَا فَقَالَ وَلِيُّ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ وَ قَالَ الْآخَرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْأَغْنِيَاءِ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُلُوكِ فَقَالَ وَلِيُّ اللَّهِ ارْضَ بَيْنَنَا بِأَوَّلِ طَالِعٍ يَطْلُعُ مِنَ الْوَادِي قَالَ فَاطَّلَعَ إِبْلِيسُ فِي أَحْسَنِ هَيْئَةٍ فَقَالَ وَلِيُّ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ فَقَالَ الْآخَرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُلُوكِ فَقَالَ إِبْلِيسُ كَذَا [132]
يكى از اصحاب على عليه السّلام روايت مى كند كه آن جناب فرمودند: يكى از دوستان خدا با يكى از دشمنان او اجتماع كردند، دوست خداوند گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ*، ديگرى گفت: الحمد للَّه و العاقبة للاغنياء و در روايت ديگرى آمده كه گفت و العاقبة للملوك. دوست خدا گفت: اينك بنگريد نخستين كسى كه بر ما ظاهر شود در اين مورد چه مى گويد، در اين وقت شيطان در قيافه زيبائى نمايان شد ولىّ خداوند گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ* و الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ*، ديگرى گفت الحمد للَّه و العاقبة للملوك، در اين جا شيطان او را تصديق كرد.
54- سن، [المحاسن ] عَلِيُّ بْنُ السِّنْدِيِّ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ صَاحِبِ الْحَجَّالِ قَالَ قُلْتُ لِجَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم إِذَا أَتَاكُمْ شَرِيفُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ قَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ فَمَا الْحَسَبُ فَقَالَ الَّذِي يَفْعَلُ الْأَفْعَالَ الْحَسَنَةَ بِمَالِهِ وَ غَيْرِ مَالِهِ فَقُلْتُ فَمَا الْكَرَمُ فَقَالَ التُّقَى[133]
از جميل بن دراج سؤال كردم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده هر گاه بزرگ قومى نزد شما آمد از او احترام كنيد، گفت: آرى اين حديث درست است، پرسيدم حسب كدام است فرمود: كسى كه با مال خود و يا مال ديگرى كارهاى خوب انجام دهد، گفتم كرم چيست، فرمود: تقوى و پرهيزگارى .
55- ضا، [فقه الرضا عليه السلام ] أَرْوِي مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِي سِرِّهِ وَ عَلَانِيَتِهِ[134]
امام رضا علیه السلام: هر کس می خواهد عزیزترین مردم باشد پس باید در نهان و آشکارش از خدا پروا کند.
56- أَرْوِي عَنِ الْعَالِمِ عليه السلام فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ قَالَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً فِي دِينِهِ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ فِي دُنْيَاهُ [135]
عالم عليه السّلام فرمود: معنى آيه شريفه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ آن است كه براى خروج در مسائل دينى راهى باز مى كند، و او را چنان روزى مى دهد كه از دنياى خود گمان آن را ندارد.
57- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْبَصِيرِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نَصْرِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام قَالَ لَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم مَنَاسِكَهُ مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ رَكِبَ رَاحِلَتَهُ وَ أَنْشَأَ يَقُولُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ مُسْلِماً فَقَامَ إِلَيْهِ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْإِسْلَامُ فَقَالَصلی الله علیه وآله وسلم الْإِسْلَامُ عُرْيَانٌ وَ لِبَاسُهُ التَّقْوَى [136]
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بعد از پايان مراسم حج در حجه الوداع، بر مركبش سوار شده و ميفرمود به بهشت نميرود مگر مسلمان، ابو ذر از جا برخاسته و عرضكرد اى رسول خدا، اسلام چيست؟ حضرت فرمود، اسلام برهنه است و پوشش آن تقوى است.
58- لي، [الأمالي للصدوق ] أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنِ ابْنِ حُمَيْدٍ عَنِ ابْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام بِالْكُوفَةِ إِذَا صَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ يُنَادِي النَّاسَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى يُسْمِعَ أَهْلَ الْمَسْجِدِ أَيُّهَا النَّاسُ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ فَمَا التَّعَرُّجُ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَ نِدَاءٍ فِيهَا بِالرَّحِيلِ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ وَ انْتَقِلُوا بِأَفْضَلِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ هُوَ التَّقْوَى[137]
شيوه امير المؤمنين در كوفه اين بود كه چون نماز عشاء را ميخواند سه بار بمردم فرياد ميكرد كه همه ميشنيدند ميفرمود اى مردم بار ببنديد خدا شما را رحمت كند بر شما جار كوچ كشيدند اين چه روئى است كه بدنيا داريد پس از جار كوچ از آن بار ببنديد خدايتان رحمت كناد و بهترين توشه كه داريد با خود برداريد كه آن تقوى است .
59- فس، [تفسير القمي ] فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً... فَأَمَّا اللِّبَاسُ فَالثِّيَابُ الَّتِي يَلْبَسُونَ وَ أَمَّا الرِّيَاشُ فَالْمَتَاعُ وَ الْمَالُ وَ أَمَّا لِبَاسُ التَّقْوَى فَالْعَفَاف [138]
امام باقر عليه السلام ـ در تفسير آيه " و بر شما لباسی نازل کردیم که بدیهایتان را بپوشاند و نیز زینت نازل کردیم و لباس تقوی بهتر است " ـ فرمود : لباس همان جامه هايى است كه مى پوشند و رياش كالا و دارايى است و لباسِ تقوا، عفاف و پاكدامنى است.
60- لي، [الأمالي للصدوق ] الْعَطَّارُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عليه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام ...أَحْبِبِ الْإِخْوَانَ عَلَى قَدْرِ التَّقْوَى [139]
امیرمومنان فرمود: دوستان را به اندازه تقوایشان دوست بدار.