خوف و رجاء و حسن ظن به خدا در آیات و روایات اسلامی

خوف و رجاء و حسن ظن به خدا در آیات و روایات اسلامی

آیات

1. يا بَني إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ [1]

اى فرزندان اسرائيل! نعمتهايى را كه به شما ارزانى داشتم به ياد آوريد! و به پيمانى كه با من بسته ايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم. (و در راه انجام وظيفه، و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد!

2. وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتي ثَمَناً قَليلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ [2]

و به آنچه نازل كرده ام [قرآن ] ايمان بياوريد! كه نشانه هاى آن، با آنچه در كتابهاى شماست، مطابقت دارد و نخستين كافر به آن نباشيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانه هاى قرآن و پيامبر اسلام را، كه در كتب شما موجود است، پنهان نكنيد!) و تنها از من (و مخالفت دستورهايم) بترسيد (نه از مردم)

3. لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ في شَيْ ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصيرُ [3]

افراد باايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنين كند، هيچ رابطه اى با خدا ندارد (و پيوند او بكلّى از خدا گسسته مى شود) مگر اينكه از آنها بپرهيزيد (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقيّه كنيد). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، بر حذر مى دارد و بازگشت (شما) به سوى خداست .

4. إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ [4]

اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بى اساس،) مى ترساند. از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد!

5. قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ [5]

(ولى) دو نفر از مردانى كه از خدا مى ترسيدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ايمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامى كه وارد شديد، پيروز خواهيد شد. و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد!

6. لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ [6]

اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمى گشايم، چون از پروردگار جهانيان مى ترسم!

7. إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتي ثَمَناً قَليلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ [7]

ما تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن، هدايت و نور بود و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مى كردند و (همچنين) علما و دانشمندان به اين كتاب كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مى نمودند. بنا بر اين، (بخاطر داورى بر طبق آيات الهى،) از مردم نهراسيد! و از من بترسيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى كنند، كافرند.

8. قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ [8]

بگو: من (نيز) اگر نافرمانى پروردگارم كنم، از عذاب روزى بزرگ [روز رستاخيز] مى ترسم .

9. وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ [9]

و به وسيله آن (قرآن)، كسانى را كه از روز حشر و رستاخيز مى ترسند، بيم ده! (روزى كه در آن،) ياور و سرپرست و شفاعت كننده اى جز او [خدا] ندارند شايد پرهيزگارى پيشه كنند.

10. وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ [10]

چگونه من از بتهاى شما بترسم؟! در حالى كه شما از اين نمى ترسيد كه براى خدا، همتايى قرار داده ايد كه هيچ گونه دليلى درباره آن، بر شما نازل نكرده است! (راست بگوييد) كدام يك از اين دو دسته (بت پرستان و خداپرستان)، شايسته تر به ايمنى (از مجازات) هستند اگر مى دانيد؟

11. أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ [11]

آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند كه عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟!

12. وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ في نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ [12]

هنگامى كه خشم موسى فرو نشست الواح (تورات) را برگرفت و در نوشته هاى آن، هدايت و رحمت براى كسانى بود كه از پروردگار خويش مى ترسند (و از مخالفت فرمانش بيم دارند).

13. أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ [13]

آيا با گروهى كه پيمانهاى خود را شكستند، و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند، پيكار نمى كنيد؟! در حالى كه آنها نخستين بار (پيكار با شما را) آغاز كردند آيا از آنها مى ترسيد؟! با اينكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن هستيد!

14. إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدينَ [14]

مساجد خدا را تنها كسى آباد مى كند كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زكات را بپردازد، و جز از خدا نترسد اميد است چنين گروهى از هدايت يافتگان باشند.

15. وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامي وَ خافَ وَعيدِ [15]

و شما را بعد از آنان در زمين سكوت خواهيم داد، اين (موفقيّت)، براى كسى است كه از مقام (عدالت) من بترسد و از عذاب (من) بيمناك باشد!

16. وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ [16]

و آنها كه پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار ميدارند و از پروردگارشان مى ترسند و از بدى حساب (روز قيامت) بيم دارند ...

17. وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ يخََافُونَ رَبهَُّم مِّن فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُون [17]

(نه تنها سايه ها، بلكه) تمام آنچه در آسمانها و زمين از جنبندگان وجود دارد، و همچنين فرشتگان، براى خدا سجده مى كنند و تكبّر نمى ورزند. آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، كه حاكم بر آنهاست، مى ترسند و آنچه را مأموريت دارند انجام مى دهند

18. وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ [18]

خداوند فرمان داده: دو معبود (براى خود) انتخاب نكنيد معبود (شما) همان خداى يگانه است تنها از (كيفر) من بترسيد!

19. وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتينَ [19]

براى هر امّتى قربانگاهى قرار داديم، تا نام خدا را (به هنگام قربانى) بر چهارپايانى كه به آنان روزى داده ايم ببرند، و خداى شما معبود واحدى است در برابر (فرمان) او تسليم شويد و بشارت ده متواضعان و تسليم شوندگان را.

20. يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً [20]

آنها به نذر خود وفا مى كنند، و از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند.

21. يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ [21]

اى مردم! تقواى الهى پيشه كنيد و بترسيد از روزى كه نه پدر كيفر اعمال فرزندش را تحمّل مى كند، و نه فرزند چيزى از كيفر (اعمال) پدرش را به يقين وعده الهى حقّ است پس مبادا زندگانى دنيا شما را بفريبد، و مبادا (شيطان) فريبكار شما را (به كرم) خدا مغرور سازد!

22. يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً [22]

آنها به نذر خود وفا مى كنند، و از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند.

23. إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً [23]

ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و سخت است .

24. وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ [24]

و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتى است .

25. وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى [25]

و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد.

26. نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعيدِ [26]

ما به آنچه آنها مى گويند آگاهتريم، و تو مأمور به اجبار آنها (به ايمان) نيستى پس بوسيله قرآن، كسانى را كه از عذاب من مى ترسند متذكّر ساز (وظيفه تو همين است).

27. وَ الَّذينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ [27]

و آنها كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند.

28. إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ[28]

كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

29. وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً [29]

و در راه تعقيب دشمن، (هرگز) سست نشويد! (زيرا) اگر شما درد و رنج مى بينيد، آنها نيز همانند شما درد و رنج مى بينند ولى شما اميدى از خدا داريد كه آنها ندارند و خداوند، دانا و حكيم است.

30. وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحينَ [30]

چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسيده است، ايمان نياوريم، در حالى كه آرزو داريم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!

31. وَ اكْتُبْ لَنا في هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابي أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ [31]

و براى ما، در اين دنيا و سراى ديگر، نيكى مقرّر فرما چه اينكه ما به سوى تو بازگشت كرده ايم! (خداوند در برابر اين تقاضا، به موسى) گفت: مجازاتم را به هر كس بخواهم مى رسانم و رحمتم همه چيز را فراگرفته و آن را براى آنها كه تقوا پيشه كنند، و زكات را بپردازند، و آنها كه به آيات ما ايمان مى آورند، مقرّر خواهم داشت!

32. وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَديدُ الْعِقابِ [32]

آنها پيش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضاى شتاب در سيّئه (و عذاب) مى كنند با اينكه پيش از آنها بلاهاى عبرت انگيز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم- با اينكه ظلم مى كنند- داراى مغفرت است و (در عين حال،) پروردگارت داراى عذاب شديد است!

33. نَبِّئْ عِبادي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحيمُ [33]

بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم!

34. إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً [34]

اين قرآن، به راهى كه استوارترين راه هاست، هدايت مى كند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مى دهند، بشارت مى دهد كه براى آنها پاداش بزرگى است.

35. وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً [35]

و هر گاه از آنان [مستمندان ] روى برتابى، و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشى (تا گشايشى در كارت پديد آيد و به آنها كمك كنى)، با گفتار نرم و آميخته با لطف با آنها سخن بگو!

36. أُولئِكَ الَّذينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً [36]

كسانى را كه آنان مى خوانند، خودشان وسيله اى (براى تقرب) به پروردگارشان مى جويند، وسيله اى هر چه نزديكتر و به رحمت او اميدوارند و از عذاب او مى ترسند چرا كه عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهيز و وحشت است!

37. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً [37]

بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما (امتيازم اين است كه) به من وحى مى شود كه تنها معبودتان معبود يگانه است پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند!

38. إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنينَ [38]

ما اميدواريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا كه ما نخستين ايمان آورندگان بوديم!

39. وَ الَّذي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لي خَطيئَتي يَوْمَ الدِّينِ [39]

و كسى كه اميد دارم گناهم را در روز جزا ببخشد!

40. مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ [40]

كسى كه اميد به لقاء اللَّه (و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او بكوشد!) زيرا سرآمدى را كه خدا تعيين كرده فرامى رسد و او شنوا و داناست!

41. وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ [41]

كسانى كه به آيات خدا و ديدار او كافر شدند، از رحمت من مأيوسند و براى آنها عذاب دردناكى است!

42. وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ [42]

و ما بسوى مدين ، برادرشان شعيب را فرستاديم گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، و به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نكنيد!

43. لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً [43]

مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى كنند.

44. إِنَّ الَّذينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ [44]

كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مى كنند و نماز را برپا مى دارند و از آنچه به آنان روزى داده ايم پنهان و آشكار انفاق مى كنند، تجارتى (پرسود و) بى زيان و خالى از كساد را اميد دارند.

45. أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ [45]

(آيا چنين كسى با ارزش است) يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مى ترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مى شوند!

46. ما يُقالُ لَكَ إِلاَّ ما قَدْ قيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَليمٍ [46]

آنچه به ناروا درباره تو مى گويند همان است كه درباره پيامبران قبل از تو نيز گفته شده پروردگار تو داراى مغفرت و (هم) داراى مجازات دردناكى است!

47. لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ[47]

(آرى) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه (و سرمشق نيكويى) بود، براى كسانى كه اميد به خدا و روز قيامت دارند و هر كس سرپيچى كند به خويشتن ضرر زده است، زيرا خداوند بى نياز و شايسته ستايش است!

روايات

كافی

1. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيْك [48]

اسحاق بن عمار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: اى اسحاق! چنان از خدا بترس كه گويا ترا ميبيند، و اگر تو او را نبينى، او ترا ميبيند، و اگر معتقد باشى او ترا نمى بيند، كافر شوى و اگر بدانى او ترا ميبيند و سپس نافرمانى او آشكار كنى [با گناهكارى بمبارزه او روى ] او را پست ترين بينندگان خود دانسته ئى (زيرا هيچ بندئى در برابر چشم آقاى خويش چنين نافرمانى نكند).

2. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْ ء [49]

امام صادق عليه السّلام ميفرمود: هر كه از خدا بترسد، خدا همه چيز را از او بترساند و هر كه از خدا نترسد، خدا او را از همه چيز بترساند.

3. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَ اللَّهَ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنْيَا[50]

و فرمود: هر كه خدا را شناخت، از او بترسد و هر كه از خدا بترسد دل از دنيا بركند.

4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ مِنَ الْعِبَادَةِ شِدَّةَ الْخَوْفِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ اللَّهُ- إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ وَ قَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ- فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ حُبَّ الشَّرَفِ وَ الذِّكْرِ لَا يَكُونَانِ فِي قَلْبِ الْخَائِفِ الرَّاهِب [51]

امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا قسمتى از عبادت ترس از خداى عز و جل است، خدا ميفرمايد تنها بندگان دانشمند خدا از او ميترسند، 28 سوره 35 و نيز خداى- جل ثناؤه- فرمايد: از مردم نترسيد و از من بترسيد، 44 سوره 5 و باز خداى تبارك و تعالى- فرمايد: هر كه از خدا پروا كند، برايش راه نجاتى مقرر دارد، 2 سوره 65 و امام صادق عليه السّلام فرمود: حب جاه و شهرت در دل ترسان و بيمناك نباشد (پس كسى كه از خدا ترسد، حب رياست و شهرت ندارد).

5. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْمُكَارِي عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ص [قَالَ ] قَالَ إِنَّ رَجُلًا رَكِبَ الْبَحْرَ بِأَهْلِهِ فَكُسِرَ بِهِمْ فَلَمْ يَنْجُ مِمَّنْ كَانَ فِي السَّفِينَةِ إِلَّا امْرَأَةُ الرَّجُلِ فَإِنَّهَا نَجَتْ عَلَى لَوْحٍ مِنْ أَلْوَاحِ السَّفِينَةِ حَتَّى أَلْجَأَتْ عَلَى جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ وَ كَانَ فِي تِلْكَ الْجَزِيرَةِ رَجُلٌ يَقْطَعُ الطَّرِيقَ وَ لَمْ يَدَعْ لِلَّهِ حُرْمَةً إِلَّا انْتَهَكَهَا فَلَمْ يَعْلَمْ إِلَّا وَ الْمَرْأَةُ قَائِمَةٌ عَلَى رَأْسِهِ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْهَا فَقَالَ إِنْسِيَّةٌ أَمْ جِنِّيَّةٌ فَقَالَتْ إِنْسِيَّةٌ فَلَمْ يُكَلِّمْهَا كَلِمَةً حَتَّى جَلَسَ مِنْهَا مَجْلِسَ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِهِ فَلَمَّا أَنْ هَمَّ بِهَا اضْطَرَبَتْ فَقَالَ لَهَا مَا لَكِ تَضْطَرِبِينَ فَقَالَتْ أَفْرَقُ مِنْ هَذَا وَ أَوْمَأَتْ بِيَدِهَا إِلَى السَّمَاءِ قَالَ فَصَنَعْتِ مِنْ هَذَا شَيْئاً قَالَتْ لَا وَ عِزَّتِهِ قَالَ فَأَنْتِ تَفْرَقِينَ مِنْهُ هَذَا الْفَرَقَ وَ لَمْ تَصْنَعِي مِنْ هَذَا شَيْئاً وَ إِنَّمَا أَسْتَكْرِهُكِ اسْتِكْرَاهاً فَأَنَا وَ اللَّهِ أَوْلَى بِهَذَا الْفَرَقِ وَ الْخَوْفِ وَ أَحَقُّ مِنْكِ قَالَ فَقَامَ وَ لَمْ يُحْدِثْ شَيْئاً وَ رَجَعَ إِلَى أَهْلِهِ وَ لَيْسَتْ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا التَّوْبَةُ وَ الْمُرَاجَعَةُ فَبَيْنَا هُوَ يَمْشِي إِذْ صَادَفَهُ رَاهِبٌ يَمْشِي فِي الطَّرِيقِ فَحَمِيَتْ عَلَيْهِمَا الشَّمْسُ فَقَالَ الرَّاهِبُ لِلشَّابِّ ادْعُ اللَّهَ يُظِلَّنَا بِغَمَامَةٍ فَقَدْ حَمِيَتْ عَلَيْنَا الشَّمْسُ فَقَالَ الشَّابُّ مَا أَعْلَمُ أَنَّ لِي عِنْدَ رَبِّي حَسَنَةً فَأَتَجَاسَرَ عَلَى أَنْ أَسْأَلَهُ شَيْئاً قَالَ فَأَدْعُو أَنَا وَ تُؤَمِّنُ أَنْتَ قَالَ نَعَمْ فَأَقْبَلَ الرَّاهِبُ يَدْعُو وَ الشَّابُّ يُؤَمِّنُ فَمَا كَانَ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ أَظَلَّتْهُمَا غَمَامَةٌ فَمَشَيَا تَحْتَهَا مَلِيّاً مِنَ النَّهَارِ ثُمَّ تَفَرَّقَتِ الْجَادَّةُ جَادَّتَيْنِ فَأَخَذَ الشَّابُّ فِي وَاحِدَةٍ وَ أَخَذَ الرَّاهِبُ فِي وَاحِدَةٍ فَإِذَا السَّحَابَةُ مَعَ الشَّابِّ فَقَالَ الرَّاهِبُ أَنْتَ خَيْرٌ مِنِّي لَكَ اسْتُجِيبَ وَ لَمْ يُسْتَجَبْ لِي فَأَخْبِرْنِي مَا قِصَّتُكَ فَأَخْبَرَهُ بِخَبَرِ الْمَرْأَةِ فَقَالَ غُفِرَ لَكَ مَا مَضَى حَيْثُ دَخَلَكَ الْخَوْفُ فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ فِيمَا تَسْتَقْبِل [52]

على بن الحسين صلوات اللَّه عليهما فرمود: مردى با خانواده اش مسافرت دريا كرد، كشتى آنها شكست و از كسانى كه در كشتى بودند، جز زن آن مرد نجات نيافت، او بر تخته پاره ئى از الواح كشتى نشست تا بيكى از جزيره هاى آن دريا پناهنده شد، در آن جزيره مردى راهزن بود كه همه پرده هاى حرمت خدا را دريده بود، ناگاه ديد آن زن بالاى سرش ايستاده است، سر بسوى او بلند كرد و گفت: تو انسانى يا جنى؟ گفت: انسانم، بى آنكه با او سخنى گويد، با او چنان نشست كه مرد با همسرش مينشيند، چون آماده نزديكى با او شد، زن لرزان و پريشان گشت، باو گفت: چرا پريشان گشتى؟ زن گفت: از اين ميترسم- و با دست اشاره بآسمان كرد- مرد گفت: مگر چنين كارى كرده ئى؟ (زنا داده ئى؟) زن گفت: نه، بعزت خدا سوگند. مرد گفت: تو از خدا چنين ميترسى، در صورتى كه چنين كارى نكرده ئى و من ترا مجبور ميكنم، بخدا كه من بپريشانى و ترس از تو سزاوارترم، سپس كارى نكرده برخاست و بسوى خانواده اش رفت و همواره بفكر توبه و بازگشت بود. روزى در اثناء راه براهبى برخورد و آفتاب داغ بر سر آنها ميتابيد، راهب بجوان گفت: دعا كن تا خدا ابرى بر سر ما آرد كه آفتاب ما را ميسوزاند، جوان گفت: من براى خود نزد خدا كار نيكى نمى بينم تا جرأت كنم. چيزى از او بخواهم. راهب گفت: پس من دعا ميكنم و تو آمين بگو. گفت: آرى خوبست، راهب دعا ميكرد و جوان آمين ميگفت بزودى ابرى بر سر آنها سايه انداخت. هر دو پاره ئى از روز را زيرش راه رفتند تا سر دو راهى رسيدند جوان از يك راه و راهب از راه ديگر رفت، و ابر همراه جوان شد. راهب گفت: تو بهتر از منى. دعا بخاطر تو مستجاب شد نه بخاطر من، گزارش خود را بمن بگو، جوان داستان آن زن را بيان كرد. راهب گفت چون ترس از خدا ترا گرفت، گناهان گذشته ات آمرزيده شد، اكنون مواظب باش كه در آينده چگونه باشى.

6. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ مِمَّا حُفِظَ مِنْ خُطَبِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لَكُمْ مَعَالِمَ فَانْتَهُوا إِلَى مَعَالِمِكُمْ وَ إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ أَلَا إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَعْمَلُ بَيْنَ مَخَافَتَيْنِ بَيْنَ أَجَلٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا اللَّهُ صَانِعٌ فِيهِ وَ بَيْنَ أَجَلٍ قَدْ بَقِيَ لَا يَدْرِي مَا اللَّهُ قَاضٍ فِيهِ فَلْيَأْخُذِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ وَ مِنْ دُنْيَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ فِي الشَّبِيبَةِ قَبْلَ الْكِبَرِ وَ فِي الْحَيَاةِ قَبْلَ الْمَمَاتِ فَوَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ مَا بَعْدَ الدُّنْيَا مِنْ مُسْتَعْتَبٍ وَ مَا بَعْدَهَا مِنْ دَارٍ إِلَّا الْجَنَّةُ أَوِ النَّار [53]

- شنيدم ابو عبد اللَّه صادق علیه السلام مى گفت: از خطبه هاى رسول خدا كه در حفظ مانده اين است: اى مردم! براى شما نشانه هائى نصب شده است، از نشانه ها رهياب شويد. براى اين راه، پايانى مقرر است، تا پايان به راه مقرر ادامه دهيد. بدانيد كه مؤمن از گذشته و آينده خود در بيم است: از كردار گذشته خود در بيم است كه نمى داند خداوند در باره آن چه تصميمى خواهد گرفت. و از كردار آينده خود در بيم است كه نمى داند داورى خدا در باره بد و خوب آن چه خواهد بود. پس چه بهتر كه مؤمن از تاب و توان بدن به سود جان كامياب شود و از دنياى خود به نفع آخرت بهره گيرد. در جوانى قبل از پيرى و در زندگى قبل از مرگ زاد سفر را تهيه بيند. سوگند به آن خدائى كه جان محمد در دست او است، با رسيدن مرگ، فرصت معذرت خواهى از دست مى رود. بعد از مرگ، تنها دو راه در پيش داريد: يا راه بهشت و يا راه دوزخ.

7. عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ وَ يَعْلَمُ مَا يَعْمَلُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ الْقَبِيحِ مِنَ الْأَعْمَال فَذَلِكَ الَّذِي خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى [54]

امام صادق عليه السّلام در باره قول خداى عز و جل: و براى آنكه از مقام پروردگارش ترسد دو بهشت است، فرمود: كسى كه بداند خدا او را مى بيند و آنچه گويد ميشنود و هر كار نيك و بدى كه كند ميداند، و همين دانستن او را از كارهاى زشت باز دارد، كسى است كه از مقام پروردگارش ترسيده و ضمير خويش از هوس باز داشته است.

8. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الْمُؤْمِنُ بَيْنَ مَخَافَتَيْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا صَنَعَ اللَّهُ فِيهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِيَ لَا يَدْرِي مَا يَكْتَسِبُ فِيهِ مِنَ الْمَهَالِكِ فَهُوَ لَا يُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْف [55]

امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن ميان دو ترس قرار دارد: 1- گناهى كه انجام داده و نميداند خدا در باره او چه ميكند 2- عمرى كه باقى مانده و نميداند چه مهالكى (گناهانى كه مايه هلاك او است) مرتكب مى شود، پس هر صبح (و هر دم) ترسانست و جز ترس اصلاحش نكند. (زيرا ترس موجب شود كه از گناهان گذشته توبه كند و در آينده بيشتر بطاعت و عبادت پردازد).

9- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ أَوْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا كَانَ فِي وَصِيَّةِ لُقْمَانَ قَالَ كَانَ فِيهَا الْأَعَاجِيبُ وَ كَانَ أَعْجَبَ مَا كَانَ فِيهَا أَنْ قَالَ لِابْنِهِ خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَانَ أَبِي يَقُولُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا [56]

حارث يا پدرش مغيره بامام صادق عليه السّلام عرض كرد: وصيت لقمان بپسرش چه بود؟ فرمود در آن وصيت مطالب شگفتى بود و شگفت تر از همه اين بود كه بپسرش گفت: از خداى عز و جل چنان بترس كه اگر نيكى جن و انس را بياورى ترا عذاب كند، و بخدا چنان اميدوار باش كه اگر گناه جن و انس را بياورى بتو ترحم كند. سپس امام صادق عليه السّلام فرمود: پدرم ميفرمود: هيچ بنده مؤمنى نيست، جز آنكه در دلش دو نور است: نور خوف و نور رجاء كه اگر اين وزن شود از آن بيش نباشد و اگر آن وزن شود، از اين بيش نباشد.

10- عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْمٌ يَعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِي وَ يَقُولُونَ نَرْجُو فَلَا يَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى يَأْتِيَهُمُ الْمَوْتُ فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ يَتَرَجَّحُونَ فِي الْأَمَانِيِّ كَذَبُوا لَيْسُوا بِرَاجِينَ إِنَّ مَنْ رَجَا شَيْئاً طَلَبَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْ ءٍ هَرَبَ مِنْهُ [57]

يكى از اصحاب گويد: بامام صادق عليه السّلام عرضكردم: مردمى هستند كه گناه ميكنند و ميگويند ما اميدواريم (برحمت خدا) و همواره چنينند تا مرگشان فرا ميرسد (يعنى توبه هم نميكنند) فرمود:

اينها مردمى باشند كه در ميان آرزوها ميلولند، دروغ گويند، اينها اميدوار نيستند، هر كه بچيزى اميدوار باشد آن را طلب كند، و هر كه از چيزى بترسد از آن بگريزد (اينها ميگويند: بخدا اميدوار و

از عذابش ميترسيم، ولى بخدا پشت كرده و بموجبات عذابش كه گناهانست رو مى آورند).

11- وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ يُلِمُّونَ بِالْمَعَاصِي وَ يَقُولُونَ نَرْجُو فَقَالَ كَذَبُوا لَيْسُوا لَنَا بِمَوَالٍ أُولَئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمُ الْأَمَانِيُّ مَنْ رَجَا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْ ءٍ هَرَبَ مِنْهُ [58]

مردى گويد بامام صادق عليه السّلام عرضكردم: گروهى از دوستان شما مرتكب گناهان ميشوند و ميگويند- ما اميدواريم، فرمود: دروغ گويند. دوست ما نيستند، آنها مردمى باشند كه آرزوها ايشان را باين سو و آن سو برد، هر كه بچيزى اميدوار باشد، در راه رسيدن بآن كار كند، و هر كه از چيزى ترسد از آن بگريزد.

12- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي سَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَكُونَ عَامِلًا لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو [59]

امام صادق عليه السّلام ميفرمود: مؤمن مؤمن نباشد تا آنكه ترسان و اميدوار باشد، و ترسان و

اميدوار نباشد تا براى آنچه ميترسد و اميدوار است عمل كند.

13- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ كَانَ أَبِي علیه السلام يَقُولُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا [60]

امام صادق عليه السّلام فرمود: پدرم ميفرمود: هيچ بنده مؤمنى نيست، جز آنكه در دلش دو نور است: نور ترس و نور اميد، اگر اين وزن شود از آن افزون نباشد و اگر آن وزن شود از اين افزون نباشد.

14- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يَتَّكِلِ الْعَامِلُونَ عَلَى أَعْمَالِهِمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِي فَإِنَّهُمْ لَوِ اجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ أَعْمَارَهُمْ فِي عِبَادَتِي كَانُوا مُقَصِّرِينَ غَيْرَ بَالِغِينَ فِي عِبَادَتِهِمْ كُنْهَ عِبَادَتِي فِيمَا يَطْلُبُونَ عِنْدِي مِنْ كَرَامَتِي وَ النَّعِيمِ فِي جَنَّاتِي وَ رَفِيعِ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى فِي جِوَارِي وَ لَكِنْ بِرَحْمَتِي فَلْيَثِقُوا وَ فَضْلِي فَلْيَرْجُوا وَ إِلَى حُسْنِ الظَّنِّ بِي فَلْيَطْمَئِنُّوا فَإِنَّ رَحْمَتِي عِنْدَ ذَلِكَ تُدْرِكُهُمْ وَ مَنِّي يُبَلِّغُهُمْ رِضْوَانِي وَ مَغْفِرَتِي تُلْبِسُهُمْ عَفْوِي فَإِنِّي أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ بِذَلِكَ تَسَمَّيْتُ [61]

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: خداى تبارك و تعالى فرمايد: آنها كه براى ثواب من

عملى ميكنند، نبايد باعمالى كه انجام ميدهند تكيه كنند، زيرا ايشان اگر در تمام عمر خويش كوشش كنند و در راه عبادتم خود را بزحمت اندازند، باز مقصر باشند و در عبادت خود بكنه بندگيم نرسند نسبت بآنچه از من طلب ميكنند، كه كرامت و نعمت در بهشت و رفعت بدرجات عالى در جوارم باشد، ولى تنها برحمتم بايد اعتماد كنند و بفضلم اميدوار باشند و بحسن ظن بمن اطمينان كنند. آنگاه است كه رحمتم ايشان را دريابد و رضوانم بآنها برسد، و آمرزشم بر آنها لباس گذشت پوشاند، زيرا من خداى رحمان و رحيمم و بدين ناميده شده ام.

15- ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ وَجَدْنَا فِي كِتَابِ عَلِيٍّ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ وَ هُوَ عَلَى مِنْبَرِهِ وَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِيَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْكَفِّ عَنِ اغْتِيَابِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا يُعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِيرِهِ مِنْ رَجَائِهِ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِيَابِهِ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا يَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ بِيَدِهِ الْخَيْرَاتُ يَسْتَحْيِي أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ يُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ [62]

امام باقر عليه السّلام فرمود: در كتاب على عليه السّلام ديديم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بالاى منبر خويش فرموده: سوگند بخدائى كه جز او شايسته پرستشى نيست، بهيچ مؤمنى هرگز خير دنيا و آخرت داده نشد، جز بسبب خوشبينيش بخدا واميداريش باو و حسن خلقش و باز ايستادن از غيبت مؤمنين و بخدائى كه جز او شايان پرستشى نيست، خدا هيچ مؤمنى را بعد از توبه و استغفار عذاب نكند، مگر بسبب بدگمانيش بخدا و كوتاهى كردن نسبت باميدوارى باو و بدخلقيش و غيبت نمودنش مؤمنين را، و بخدائى كه جز او شايان پرستشى نيست، گمان هيچ بنده ئى نسبت بخدا نيكو نشود، جز اينكه خدا همراه گمان بنده مؤمن خود باشد (هر گونه باو گمان برد، خدا با او رفتار كند) زيرا خدا كريم است و همه خيرات بدست اوست، او حيا ميكند از اينكه بنده مؤمنش بدو گمان نيك برد و او خلاف گمان و اميد بنده رفتار كند، پس بخدا خوشبين باشيد و بسويش رغبت كنيد.

16- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً [63]

امام رضا عليه السّلام فرمود: بخدا خوش گمان باشيد. زيرا خداى عز و جل ميفرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويشم، اگر گمان او خوبست، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد.

17- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَكَ [64]

سفيان بن عيينه گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام فرمود: حسن ظن بخدا اينست كه: بغير خدا اميدوار نباشى و جز از گناهت نترسى.

بحار الانوار

1- الْفَقِيهُ، فِي مَنَاهِي النَّبِيِّ ص مَنْ عُرِضَتْ لَهُ فَاحِشَةٌ أَوْ شَهْوَةٌ فَاجْتَنَبَهَا مِنْ مَخَافَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَ آمَنَهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ وَ أَنْجَزَ لَهُ مَا وَعَدَهُ فِي كِتَابِهِ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ [65]

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: كسى كه برايش فحشاء و شهوتى پيش آيد و بخاطر ترس از خدا از آنها پرهيز كند خداوند آتش را بر او حرام كرده و از فاجعه بزرگ (عذاب قيامت) ايمن مى داردش، و وعده اى كه براى او در كتاب خود داده تحقق مى بخشد و آن وعده عبارت است از: و بر آنكه از پيشگاه پروردگارش بهراسد دو بهشت است. (سوره رحمان/ 44)

2- لي، [الأمالي للصدوق ] أَبِي عَنْ سَعْدٍ وَ الْحِمْيَرِيِّ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْبَطَائِنِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلٌ يَنْبُشُ الْقُبُورَ فَاعْتَلَّ جَارٌ لَهُ فَخَافَ الْمَوْتَ فَبَعَثَ إِلَى النَّبَّاشِ فَقَالَ كَيْفَ كَانَ جِوَارِي لَكَ قَالَ أَحْسَنَ جِوَارٍ قَالَ فَإِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً قَالَ قُضِيَتْ حَاجَتُكَ قَالَ فَأَخْرَجَ إِلَيْهِ كَفَنَيْنِ فَقَالَ أُحِبُّ أَنْ تَأْخُذَ أَحَبَّهُمَا إِلَيْكَ وَ إِذَا دُفِنْتُ فَلَا تَنْبُشْنِي فَامْتَنَعَ النَّبَّاشُ مِنْ ذَلِكَ وَ أَبَى أَنْ يَأْخُذَهُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ أُحِبُّ أَنْ تَأْخُذَهُ فَلَمْ يَزَلْ بِهِ حَتَّى أَخَذَ أَحَبَّهُمَا وَ مَاتَ الرَّجُلُ فَلَمَّا دُفِنَ قَالَ النَّبَّاشُ هَذَا قَدْ دُفِنَ فَمَا عِلْمُهُ بِأَنِّي تَرَكْتُ كَفَنَهُ أَوْ أَخَذْتُهُ لَآخُذَنَّهُ فَأَتَى قَبْرَهُ فَنَبَشَهُ فَسَمِعَ صَائِحاً يَقُولُ وَ يَصِيحُ بِهِ لَا تَفْعَلْ فَفَزِعَ النَّبَّاشُ مِنْ ذَلِكَ فَتَرَكَهُ وَ تَرَكَ مَا كَانَ عَلَيْهِ وَ قَالَ لِوُلْدِهِ أَيَّ أَبٍ كُنْتُ لَكُمْ قَالُوا نِعْمَ الْأَبُ كُنْتَ لَنَا قَالَ فَإِنَّ لِي إِلَيْكُمْ حَاجَةً قَالُوا قُلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّا سَنَصِيرُ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَأُحِبُّ إِذَا أَنَا مِتُّ أَنْ تَأْخُذُونِي فَتُحْرِقُونِي بِالنَّارِ فَإِذَا صِرْتُ رَمَاداً فَدِفُّونِي ثُمَّ تَعَمَّدُوا بِي رِيحاً عَاصِفاً فَذُرُّوا نِصْفِي فِي الْبَرِّ وَ نِصْفِي فِي الْبَحْرِ قَالُوا نَفْعَلُ فَلَمَّا مَاتَ فَعَلَ بَعْضُ وُلْدِهِ مَا أَوْصَاهُمْ بِهِ فَلَمَّا ذَرُّوهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْبَرِّ اجْمَعْ مَا فِيكَ وَ قَالَ لِلْبَحْرِ اجْمَعْ مَا فِيكَ فَإِذَا الرَّجُلُ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا حَمَلَكَ عَلَى مَا أَوْصَيْتَ وُلْدَكَ أَنْ يَفْعَلُوهُ بِكَ قَالَ حَمَلَنِي عَلَى ذَلِكَ وَ عِزَّتِكَ خَوْفُكَ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَإِنِّي سَأُرْضِي خُصُومَكَ وَ قَدْ آمَنْتُ خَوْفَكَ وَ غَفَرْتُ لَكَ [66]

ابو حمزه ثمالى گويد: امام سجاد عليه السّلام فرمود: در بنى اسرائيل مردى بود كه قبرها را مى شكافت و كفن ها را از تن مردگان بيرون مى آورد، يكى از همسايگان او بيمار شد و ترسيد درگذرد او دنبال نباش فرستاد و او را به خانه اش دعوت كرد. هنگامى كه نباش نزد او آمد گفت: من چگونه همسايه اى برايت بودم، گفت بسيار خوب گفت: اكنون حاجتى به تو دارم جواب داد هر چه بخواهى انجام مى دهم، او در اينجا دو كفن را بيرون آورد و گفت: دوست دارم هر كدام از آنها را مى خواهيد برداريد و گور مرا نبش نكنيد.

نباش پيشنهاد او را قبول نكرد و از گرفتن كفن خوددارى نمود، آن مرد گفت من دوست دارم شما آن را بگيريد، او هم چنان اصرار مى كرد تا وى كفن را برداشت، بعد از اينكه آن مرد درگذشت و او را دفن كردند نباش به طمع افتاد و گفت: او اكنون مرده و كسى از جريان خبر ندارد. او بطرف گورستان رفت تا قبر آن مرد همسايه را بشكافد، در اين هنگام فريادى شنيد كه به او مى گفت اين كار را نكن، نباش دست از آن برداشت و او را هم چنان با كفن رها كرد و به طرف خانه خود بازگشت. او به فرزندان خود گفت: من چگونه پدرى براى شما بودم، گفتند براى ما پدر خوبى بودى گفت: من اكنون حاجتى به شما دارم، گفتند بگوئيد ما خواسته شما را انجام مى دهيم، گفت: من دوست دارم هر گاه مردم مرا بسوزانيد تا خاكستر شوم. هنگامى كه خاكستر شدم آن را جمع كنيد، و بعد نصف آن را وسيله باد در بيابان رها كنيد، و نصف آن را در دريا پراكنده نمائيد. هنگامى كه او درگذشت يكى از فرزندانش به وصيت او عمل كرد و خاكسترش را به بيابان ها و دريا پراكنده ساخت. در اين هنگام خداوند متعال به بيابان و دريا امر كرد همه خاكسترها را جمع كنند، و بعد از پيوست همه آنها بار ديگر آن مرد در مقابل خداوند ظاهر شد، خداوند فرمود: چرا به فرزندانت اين گونه وصيت كردى تا آنها بدنت را اين چنين كنند. آن مرد گفت: بار خدايا سوگند به عزّت تو ترس از تو مرا واداشت تا اين چنين وصيت كنم، خداوند عز و جل فرمود: من بزودى طرف مقابل شما را راضى خواهم كرد، و تو را از ترس آسوده مى كنم و گناهت را مى آمرزم.

3- لي، [الأمالي للصدوق ] أَبِي عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُثَنًّى عَنْ لَيْثِ بْنِ أَبِي سُلَيْمٍ قَالَ سَمِعْتُ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ يَقُولُ بَيْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ص مُسْتَظِلٌّ بِظِلِّ شَجَرَةٍ فِي يَوْمٍ شَدِيدِ الْحَرِّ إِذْ جَاءَ رَجُلٌ فَنَزَعَ ثِيَابَهُ ثُمَّ جَعَلَ يَتَمَرَّغُ فِي الرَّمْضَاءِ يَكْوِي ظَهْرَهُ مَرَّةً وَ بَطْنَهُ مَرَّةً وَ جَبْهَتَهُ مَرَّةً وَ يَقُولُ يَا نَفْسُ ذُوقِي فَمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْظَمُ مِمَّا صَنَعْتُ بِكِ وَ رَسُولُ اللَّهِ يَنْظُرُ إِلَى مَا يَصْنَعُ ثُمَّ إِنَّ الرَّجُلَ لَبِسَ ثِيَابَهُ ثُمَّ أَقْبَلَ فَأَوْمَأَ إِلَيْهِ النَّبِيُّ ص بِيَدِهِ وَ دَعَاهُ فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُكَ صَنَعْتَ شَيْئاً مَا رَأَيْتُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ صَنَعَهُ فَمَا حَمَلَكَ عَلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ الرَّجُلُ حَمَلَنِي عَلَى ذَلِكَ مَخَافَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلْتُ لِنَفْسِي يَا نَفْسُ ذُوقِي فَمَا عِنْدَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِمَّا صَنَعْتُ بِكِ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لَقَدْ خِفْتَ رَبَّكَ حَقَّ مَخَافَتِهِ فَإِنَّ رَبَّكَ لَيُبَاهِي بِكَ أَهْلَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِهِ يَا مَعَاشِرَ مَنْ حَضَرَ ادْنُوا مِنْ صَاحِبِكُمْ حَتَّى يَدْعُوَ لَكُمْ فَدَنَوْا مِنْهُ فَدَعَا لَهُمْ وَ قَالَ لَهُمْ اللَّهُمَّ اجْمَعْ أَمْرَنَا عَلَى الْهُدَى وَ اجْعَلِ التَّقْوَى زَادَنَا وَ الْجَنَّةَ مَآبَنَا [67]

يك نفر از انصار گويد: يكى از روزها رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در سايه درختى استراحت كرده بودند و اين روز بسيار گرم بود، در اين هنگام مردى آمد و جامه هايش را كند و در شن ها و خاك هاى داغ غلطيد، گاهى كمر و گاهى شكم خود را داغ مى كرد، و گاهى هم پيشانى خود را بر زمين مى نهاد. او با خود مى گفت: اى نفس بچش، آنچه در نزد خداوند است سخت تر از اين خواهد بود رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله هم به اين جريان نگاه مى كرد، بعد از اين آن مرد لباسهاى خود را در بر كرد و آماده رفتن شد. در اين هنگام رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه متوجه اعمال او بود وى را بطرف خود دعوت فرمود و گفت: اى بنده خدا امروز كارى كردى كه من تاكنون نظير آن را در مردم نديده ام، شما چرا اين كارها را كردى و در خاك گرم و داغ خود را ماليدى. آن مرد گفت: من از ترس خداوند اين كارها را كردم، و به نفس خود گفتم اين ناراحتى ها را تحمل كن و در نزد خداوند بزرگتر از اينها مى باشد، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: تو از خداوند آن طور كه شايسته است ترسيدى و اينك پروردگار با عمل تو به اهل آسمان مباهات مى كند. بعد از اين رسول اكرم متوجه ياران خود شد و به آنها فرمود: اى گروه مردم كه در اينجا حضور داريد اينك به رفيق خود مراجعه كنيد و خود را به آن نزديك نمائيد تا براى شما دعا كند، اصحاب نزد او رفتند و او هم براى آنها دعا كرد و گفت: بار خدايا ما را از اهل هدايت قرار بده، و به ما تقوى عطا كن و در بهشت ما را جاى ده.

4- لي، [الأمالي للصدوق ] سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَيُّ النَّاسِ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَعْمَلُهُمْ بِالتَّقْوَى وَ أَزْهَدُهُمْ فِي الدُّنْيَا [68]

امام على عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش كه : بهترين مردمان نزد خداوند عزّ و جلّ كيانند؟ ـ فرمود: خدا ترس ترين آنها ، پايبندترين آنها به تقوى ، و بى اعتناترينشان به دنيا .

5- لي، [الأمالي للصدوق ] فِي خَبَرِ مَنَاهِي النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله وسلم قَالَ مَنْ عَرَضَتْ لَهُ فَاحِشَةٌ أَوْ شَهْوَةٌ فَاجْتَنَبَهَا مِنْ مَخَافَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَ آمَنَهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ وَ أَنْجَزَ لَهُ مَا وَعَدَهُ فِي كِتَابِهِ فِي قَوْلِهِ وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ [69]

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: كسى كه برايش فحشاء و شهوتى پيش آيد و بخاطر ترس از خدا از آنها پرهيز كند خداوند آتش را بر او حرام كرده و از فاجعه بزرگ (عذاب قيامت) ايمن مى داردش، و وعده اى كه براى او در كتاب خود داده تحقق مى بخشد و آن وعده عبارت است از: و بر آنكه از پيشگاه پروردگارش بهراسد دو بهشت است. (سوره رحمان/ 44)

6- فس، [تفسير القمي ] قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام كَفَى بِخَشْيَةِ اللَّهِ عِلْماً وَ كَفَى بِالِاغْتِرَارِ بِاللَّهِ جَهْلًا [70]

امام صادق عليه السّلام فرمود: علم را همين بس كه آدمى را از خدا بترساند، و جهل را همين بس كه انسانى را گول بزند.

7- فس، [تفسير القمي ] وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى قَالَ هُوَ الْعَبْدُ إِذَا وَقَفَ عَلَى مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ قَدَرَ عَلَيْهَا ثُمَّ يَتْرُكُهَا مَخَافَةَ اللَّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنْهَا فَمُكَافَاتُهُ الْجَنَّةُ [71]

امام عليه السّلام در تفسير آيه شريفه وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى فرمود: آن بنده اى است كه هر گاه توانائى بر معصيت پيدا كرد و از ترس خداوند او را ترك گويد و نفس خود را از آن باز دارد در اين هنگام پاداش او بهشت خواهد بود.

8- ل، [الخصال ] الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ الْمُعَاذِ عَنِ الْحُسَيْنِ الْمَرْوَزِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَوْفٍ عَنِ الْحَسَنِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أَجْمَعُ عَلَى عَبْدِي خَوْفَيْنِ وَ لَا أَجْمَعُ لَهُ أَمْنَيْنِ فَإِذَا أَمِنَنِي فِي الدُّنْيَا أَخَفْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ إِذَا خَافَنِي فِي الدُّنْيَا آمَنْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ [72]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى تبارك و تعالى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند كه براى بنده ام دو ترس و دو امنيت فراهم نمى آورم : اگر در دنيا خود را از من ايمن بداند در روز رستاخيز او را هراسان كنم و اگر در دنيا از من بترسد در روز قيامت او را ايمن گردانم .

9- ل، [الخصال ] أَنْوَاعُ الْخَوْفِ خَمْسَةٌ خَوْفٌ وَ خَشْيَةٌ وَ وَجَلٌ وَ رَهْبَةٌ وَ هَيْبَةٌ فَالْخَوْفُ لِلْعَاصِينَ وَ الْخَشْيَةُ لِلْعَالِمِينَ وَ الْوَجَلُ لِلْمُخْبِتِينَ وَ الرَّهْبَةُ لِلْعَابِدِينَ وَ الْهَيْبَةُ لِلْعَارِفِينَ أَمَّا الْخَوْفُ فَلِأَجْلِ الذُّنُوبِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ وَ الْخَشْيَةُ لِأَجْلِ رُؤْيَةِ التَّقْصِيرِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ وَ أَمَّا الْوَجَلُ فَلِأَجْلِ تَرْكِ الْخِدْمَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الرَّهْبَةُ لِرُؤْيَةِ التَّقْصِيرِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ يُشِيرُ إِلَى هَذَا الْمَعْنَى [73]

انواع ترس ها بر پنج نوع مى باشند: خوف، خشيت، وجل، رهبت، و هيبت، خوف براى معصيت كاران است، خشيت براى علماء و اهل دانش مى باشد، وجل براى خاضعان و رهبت براى عابدان و هيبت براى عارفان هستند. اما خوفى كه براى گناهان مى باشد خداوند متعال در اينجا فرموده: هر كس از مقام خداى خود ترسيد او دو باغ خواهد داشت، خشيت براى تقصير و كوتاهى در عمل مى باشد كه خداوند در اين باره مى فرمايد: از ميان بندگان فقط علماء از خداوند مى ترسند. اما وجل براى كسانى است كه از خدمت خوددارى كرده اند خداوند مى فرمايد: كسانى كه هر گاه ذكر خداوند بر زبان ها جارى گردد دلهاى آنها ترسان مى گردند، و رهبت هم براى تقصير در عمل است، خداوند مى فرمايد: وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ* و به اين معنى اشاره مى كند.

10- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ حَمْزَةَ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ علیه السلام قَالَ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَا ابْنَ آدَمَ كَيْفَ تَتَكَلَّمُ بِالْهُدَى وَ أَنْتَ لَا تُفِيقُ عَنِ الرَّدَى يَا ابْنَ آدَمَ أَصْبَحَ قَلْبُكَ قَاسِياً وَ أَنْتَ لِعَظَمَةِ اللَّهِ نَاسِياً فَلَوْ كُنْتَ بِاللَّهِ عَالِماً وَ بِعَظَمَتِهِ عَارِفاً لَمْ تَزَلْ مِنْهُ خَائِفاً وَ لمن وعده [لِوَعْدِهِ ] رَاجِياً وَيْحَكَ كَيْفَ لَا تَذْكُرُ لَحْدَكَ وَ انْفِرَادَكَ فِيهِ وَحْدَكَ [74]

امام صادق و او از پدرش عليهم السّلام روايت مى كند كه فرمود: در حكمت آل داود آمده است اى فرزند آدم چگونه از هدايت سخن مى گوئى در حالى كه هنوز در هلاكت هستى و بيدارى برايت حاصل نشده است. اى فرزند آدم دلت قساوت پيدا كرده و عظمت خداوند را فراموش كرده اى، اگر تو خدا را مى شناختى و عظمت او را درك مى كردى همواره از آن خائف بودى، و به وعده هاى او اميدوار مى شدى، واى بر تو چگونه از قبرت ياد نمى كنى و از تنهائى خود در ميان گورت وحشت ندارى.

11- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَمِّ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ إِنْ كَانَ مُحْسِناً وَ لَا يُمْسِي إِلَّا خَائِفاً وَ إِنْ كَانَ مُحْسِناً لِأَنَّهُ بَيْنَ أَمْرَيْنِ بَيْنَ وَقْتٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا اللَّهُ صَانِعٌ بِهِ وَ بَيْنَ أَجَلٍ قَدِ اقْتَرَبَ لَا يَدْرِي مَا يُصِيبُهُ مِنَ الْهَلَكَاتِ [75]

امام على عليه السلام : مؤمن ، هرچند نيكوكار باشد، شب و روز را در بيم و هراس به پايان مى برد؛ زيرا او ميان دو حالت قرار دارد: زمانى كه گذشته است، و نمى داند خدا با او چه كرده است و اجلى كه نزديك گشته، و نمى داند چه خطراتى گريبان گيرش خواهد شد .

12- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الثُّمَالِيِّ قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام يَقُولُ ابْنَ آدَمَ لَا تَزَالُ بِخَيْرٍ مَا كَانَ لَكَ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ وَ مَا كَانَتِ الْمُحَاسَبَةُ مِنْ هَمِّكَ وَ مَا كَانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعَاراً وَ الْحُزْنُ لَكَ دِثَاراً ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَسْئُولٌ فَأَعِدَّ جَوَاباً [76]

امام زين العابدين عليه السلام ـ بارها ـ مى فرمود: اى فرزند آدم! تا زمانى كه واعظى درونى دارى و به محاسبه نفْس اهتمام مى ورزى و ترسْ جامه زيرين تو باشد و اندوهْ بالاپوشَت ، پيوسته در خير و صلاح خواهى بود. اى فرزند آدم! تو مى ميرى و برانگيخته مى شوى؛ و نيز در برابر خداوند عزّ و جلّ نگه داشته مى شوى و بازخواست مى شوى؛ پس جوابى آماده كن.

13- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] بِالْإِسْنَادِ إِلَى أَبِي قَتَادَةَ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام لِلْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ يَا مُعَلَّى اعْتَزِزْ بِاللَّهِ يُعْزِزْكَ اللَّهُ قَالَ بِمَا ذَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ يَا مُعَلَّى خَفِ اللَّهَ يُخِفْ مِنْكَ كُلَّ شَيْ ءٍ الْخَبَرَ [77]

امام صادق عليه السّلام به معلى بن خنيس گفتند: اى معلى از خداوند عزّت بخواه تا تو را عزّت دهد، معلى گفت چگونه يا ابن رسول اللَّه عزّت بخواهم، فرمودند: از خداوند بترس تا همگان از تو بترسند.

14- ع، [علل الشرائع ] أَبِي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ قَوْماً أَصَابُوا ذُنُوباً فَخَافُوا مِنْهَا وَ أَشْفَقُوا فَجَاءَهُمْ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَالُوا لَهُمْ مَا لَكُمْ فَقَالُوا إِنَّا أَصَبْنَا ذُنُوباً فَخِفْنَا مِنْهَا وَ أَشْفَقْنَا فَقَالُوا لَهُمْ نَحْنُ نَحْمِلُهَا عَنْكُمْ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَخَافُونَ وَ تَجْتَرِءُونَ عَلَيَّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ [78]

امام صادق عليه السّلام فرمود: گروهى مرتكب گناهى شدند و از آن ترسيدند و ناراحت شدند جماعتى نزد آنها آمدند و گفتند: شما را چه شده است گفتند: ما مبتلا به گناه شده ايم و از اين جهت ترس ما را فرا گرفته است، گفتند ما عقاب آن گناهان را قبول مى كنيم، خداوند فرمود: از من مى ترسند ولى بر من جرأت پيدا مى كنند، در اينجا براى آنها عذاب آمد.

15- مع، [معاني الأخبار] أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْقَاشَانِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْخَائِفُ مَنْ لَمْ يَدَعْ لَهُ الرَّهْبَةُ لِسَاناً يَنْطِقُ بِهِ [79]

امام صادق عليه السلام : خائف [از خدا] كسى است كه هراس، زبانى برايش نگذاشته كه با آن سخن بگويد.

16- ثو، [ثواب الأعمال ] أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ قَوْماً أَذْنَبُوا ذُنُوباً كَثِيرَةً فَأَشْفَقُوا مِنْهَا وَ خَافُوا خَوْفاً شَدِيداً وَ جَاءَ آخَرُونَ فَقَالُوا ذُنُوبُكُمْ عَلَيْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ ثُمَّ قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَافُونِي وَ اجْتَرَأْتُمْ [80]

امام صادق عليه السّلام فرمود: گروهى گناهان زيادى انجام دادند و از آن همه گناه ناراحت شدند و سخت ترسيدند، گروهى ديگر آمدند و گفتند: گناهان شما را ما به عهده مى گيريم، خداوند بر آنها عذاب نازل كرد و فرمود: آنها از من ترسيدند ولى شما جرأت پيدا كرديد.

17- ص، [قصص الأنبياء عليهم السلام ] عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ عَابِداً كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَضَافَ امْرَأَةً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَهَمَّ بِهَا فَأَقْبَلَ كُلَّمَا هَمَّ بِهَا قَرَّبَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِهِ إِلَى النَّارِ فَلَمْ يَزَلْ ذَلِكَ دَأْبَهُ حَتَّى أَصْبَحَ فَقَالَ اخْرُجِي لَبِئْسَ الضَّيْفُ كُنْتِ لِي [81]

امام صادق عليه السّلام فرمود: عابدى در بنى اسرائيل زندگى مى كرد، او زنى را به مهمانى دعوت كرد و به او اظهار تمايل نمود، او هر گاه مى خواست خود را به آن زن نزديك كند يكى از انگشتان خود را در آتش فرو مى برد و همين طور عمل كرد تا صبح شد، در هنگام صبح گفت از خانه ام بيرون شويد كه مهمان بدى بوديد.

18. وَ رُوِيَ فِي نَهْجِ الْبَلَاغَةِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ قَالَ بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ لِمُدَّعٍ كَاذِبٍ أَنَّهُ يَرْجُو اللَّهَ يَدَّعِي أَنَّهُ يَرْجُو اللَّهَ كَذَبَ وَ اللَّهِ الْعَظِيمِ مَا بَالُهُ لَا يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ وَ كُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ إِلَّا رَجَاءَ اللَّهِ فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ وَ كُلُّ خَوْفٍ مُحَقَّقٌ إِلَّا خَوْفَ اللَّهِ فَإِنَّهُ مَعْلُولٌ يَرْجُو اللَّهَ فِي الْكَبِيرِ وَ يَرْجُو الْعِبَادَ فِي الصَّغِيرِ فَيُعْطِي الْعَبْدَ مَا لَا يُعْطِي الرَّبَّ فَمَا بَالُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يُقَصَّرُ بِهِ عَمَّا يَصْنَعُ لِعِبَادِهِ أَ لَا تَخَافُ أَنْ تَكُونَ فِي رَجَائِكَ لَهُ كَاذِباً أَوْ تَكُونَ لَا تَرَاهُ لِلرَّجَاءِ مَوْضِعاً وَ كَذَلِكَ إِنْ هُوَ خَافَ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْطَاهُ مِنْ خَوْفِهِ مَا لَا يُعْطِي رَبَّهُ فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ الْعِبَادِ نَقْداً وَ خَوْفَهُ مِنْ خَالِقِهِ ضِمَاراً وَ وَعْداً [82]

امام علیه السلام سپس بعد از سخنى طولانى كه با مدعى دروغين كه دم از اميدوارى برحمت حق مى زند ولى به برنامه الهى عمل نمى كند چنين خطاب مى كند: بخدا دروغ مى گويد و گر نه چرا آثار اميد در عملش آشكار نمى گردد، كه هر كس بچيزى اميد داشته باشد بدنبال آن مى شتابد، مگر اميدوار بخدا و آن كس كه دعوى اميد برحمت حق مى كند و آثار اميد او در عملش ظاهر نميگردد و كوشش در وظيفه دينى ندارد، و هر ترس و بيمى محقق و معلوم است مگر ترس از خداوند كه اگر ترس بنده از خداوند مسلم و معلوم بود هرگز گرد گناهان نمى گشت، و نيز بنده اى كه از آفريده و بنده اى ميترسد به اين ترس خود چندان ترتيب اثر ميدهد كه به ترس از خداى نميدهد، و بيم او از مردم نقد و حاضر است، و در باره خداوند آفريدگار خود به تسويف و وعده برگزار ميكند.

19- سن، [المحاسن ] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ قَالَ يَعْمَلُونَ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ يُثَابُونَ عَلَيْهِ [83]

امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ فرمود: آنها مى دانند چه كارى انجام مى دهند، و مى دانند كه به آنها در برابر آن اعمال پاداش خواهند داد.

20- سن، [المحاسن ] عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ يَعْمَلُونَ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ سَيُثَابُونَ عَلَيْهِ [84]

21- لي، [الأمالي للصدوق ] ابْنُ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَا يُجَرِّئُكَ عَلَى مَعَاصِيهِ وَ خَفِ اللَّهَ خَوْفاً لَا يُؤْيِسُكَ مِنْ رَحْمَتِهِ [85]

امام صادق عليه السلام : به خداوند چنان اميدوار باش كه تو را بر انجام گناهان بى پروا نكند و از خدا چنان بترس كه تو را از رحمت او نوميد نسازد .

22- لي، [الأمالي للصدوق ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْقَاشَانِيِّ عَنِ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ كَانَ فِيمَا أَوْصَى بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ يَا بُنَيَّ خَفِ اللَّهَ خَوْفاً لَوْ وَافَيْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ خِفْتَ أَنْ يُعَذِّبَكَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ وَافَيْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ رَجَوْتَ أَنْ يَغْفِرَ لَكَ [86]

امام صادق عليه السلام : از سفارشهاى لقمان به فرزندش اين بود: از خداوند عزّ و جلّ چنان بترس كه اگر نيكىِ جنّ و انس را نزدش آورى [باز گمان كنى كه] تو را عذاب كند و به او چنان اميدوار باش كه اگر گناهان جنّ و انس را نزدش ببرى، تو را خواهد بخشيد.

23- فس، [تفسير القمي ] أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام حَدِيثٌ تَرْوِيهِ النَّاسُ فِي مَنْ يُؤْمَرُ بِهِ آخِرَ النَّاسِ إِلَى النَّارِ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ آخِرَ عَبْدٍ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ فَإِذَا أُمِرَ بِهِ الْتَفَتَ فَيَقُولُ الْجَبَّارُ رُدُّوهُ فَيَرُدُّونَهُ فَيَقُولُ لَهُ لِمَ الْتَفَتَّ فَيَقُولُ يَا رَبِّ لَمْ يَكُنْ ظَنِّي بِكَ هَذَا فَيَقُولُ وَ مَا كَانَ ظَنُّكَ بِي فَيَقُولُ يَا رَبِّ كَانَ ظَنِّي بِكَ أَنْ تَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي وَ تُسْكِنَنِي جَنَّتَكَ قَالَ فَيَقُولُ الْجَبَّارُ يَا مَلَائِكَتِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ آلَائِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي مَا ظَنَّ بِي عَبْدِي هَذَا سَاعَةً مِنْ خَيْرٍ قَطُّ وَ لَوْ ظَنَّ بِي سَاعَةً مِنْ خَيْرٍ مَا رَوَّعْتُهُ بِالنَّارِ أَجِيزُوا لَهُ كَذِبَهُ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ يَظُنُّ بِاللَّهِ خَيْراً إِلَّا كَانَ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ [87]

به امام صادق عليه السّلام عرض كردم مردم حديثى روايت مى كنند در باره آخرين كسى كه او را بطرف آتش مى برند، امام فرمود: آن طور نيست كه مردم مى گويند رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: آخرين بنده اى كه بطرف دوزخ برده مى شود، او ناگهان متوجه خداوند مى گردد. خداوند متعال امر مى كند او را بر گردانيد، بعد از آن او را بر مى گردانند، خداوند مى فرمايد چرا بطرف من توجه كرديد، مى گويد بار خدايا من اين گونه گمانى به شما نداشتم، خداوند مى فرمايد گمانت چه بود، مى گويد گمان مى كردم مرا مى آمرزى و در بهشت جاى مى دهى. در اين هنگام خداوند به فرشتگان مى فرمايد: اى فرشتگان من سوگند به عزّت و جلال خودم و به نعمت هائى كه آفريده ام و به بلندى و مقام خودم سوگند كه اين بنده يك لحظه هم به من حسن ظن نداشت و اگر او به يك لحظه حسن ظن پيدا مى كرد او را از آتش نمى ترسانيدم، اكنون با اينكه دروغ مى گويد او را وارد بهشت كنيد. بعد از اين رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر بنده اى كه به خدا حسن ظن داشته باشد خداوند هم به حسن ظن او رفتار مى كند و اين است تفسير آيه شريفه وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِين .

24- ن، [عيون أخبار الرضا عليه السلام ] جَعْفَرُ بْنُ نُعَيْمٍ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ بَزِيعٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ أَحْسِنْ بِاللَّهِ الظَّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ حُسْنِ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْرٌ فَخَيْرٌ وَ إِنَّ شَرٌّ فَشَرٌّ [88]

ابن بزيع از امام رضا عليه السّلام روايت مى كند كه فرمود: به خداوند حسن ظن داشته باشيد زيرا كه خداوند با حسن ظن مؤمن با وى رفتار مى كند، اگر گمانش خير باشد به او خير خواهد رسيد و اگر شر باشد شر خواهد ديد.

25- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنِ الْكُلَيْنِيِّ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَتَّكِلِ الْعَامِلُونَ عَلَى أَعْمَالِهِمُ الَّتِي يَعْمَلُونَ بِهَا لِثَوَابِي فَإِنَّهُمْ لَوِ اجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ أَعْمَارَهُمْ فِي عِبَادَتِي كَانُوا مُقَصِّرِينَ غَيْرَ بَالِغِينَ فِي عِبَادَتِهِمْ كُنْهَ عِبَادَتِي فِيمَا يَطْلُبُونَ مِنْ كَرَامَتِي وَ النَّعِيمِ فِي جَنَّاتِي وَ رَفِيعِ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى فِي جِوَارِي وَ لَكِنْ بِرَحْمَتِي فَلْيَثِقُوا وَ فَضْلِي فَلْيَرْجُوا وَ إِلَى حُسْنِ الظَّنِّ بِي فَلْيَطْمَئِنُّوا فَإِنَّ رَحْمَتِي عِنْدَ ذَلِكَ تُدْرِكُهُمْ وَ بِمَنِّي أُبَلِّغُهُمْ رِضْوَانِي وَ أُلْبِسُهُمْ عَفْوِي فَإِنِّي أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ بِذَلِكَ تَسَمَّيْتُ [89]

امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند:

خداوند متعال مى فرمايد: عبادت كنندگان بايد به اعمال خود متكى نباشند و انتظار پاداشى نداشته باشند زيرا آنها هر چه كوشش كنند باز هم در عبادت مقصر خواهند بود.

آنها هر چه عبادت نمايند به حقيقت عبادت نخواهند رسيد، آنها با عبادت خود به كرامت هاى من و نعمت هاى بهشت و درجات عالى و يا اقامت در جوار من نمى رسند، بلكه آنها بايد به فضل و عنايت من توجه داشته باشند و اميدوارى حاصل كنند. آنها بايد بمن حسن ظن پيدا نمايند، و به من اطمينان پيدا كنند، در اين هنگام رحمت من شامل آنها مى گردد و آنها را به رحمت و رضوان خود خواهم رسانيد، آنان را مورد عفو قرار خواهم داد من خداى بخشنده و مهربان هستم و به همين نام گذارى شده ام .

26- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْحَفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ كَثِيرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ هَانِئٍ عَنْ هَانِئِ بْنِ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَةَ عَنْ يَزِيدَ الرَّقَاشِيِّ عَنْ أَنَسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحْسِنَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ ثَمَنُ الْجَنَّةِ [90]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مبادا احدى از شما بدون گمان نيك به خداوند عزّ و جلّ بميرد ؛ زيرا خوش گمانى به خداوند عزّ و جلّ بهاى بهشت است .

27- سن، [المحاسن ] أَبِي عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ يُوقَفُ عَبْدٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيَأْمُرُ بِهِ إِلَى النَّارِ فَيَقُولُ لَا وَ عِزَّتِكَ مَا كَانَ هَذَا ظَنِّي بِكَ فَيَقُولُ مَا كَانَ ظَنُّكَ بِي فَيَقُولُ كَانَ ظَنِّي بِكَ أَنْ تَغْفِرَ لِي فَيَقُولُ قَدْ غَفَرْتُ لَكَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام أَمَا وَ اللَّهِ مَا ظَنَّ بِهِ فِي الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَوْ كَانَ ظَنَّ بِهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ مَا أَوْقَفَهُ ذَلِكَ الْمَوْقِفَ لِمَا رَأَى مِنَ الْعَفْوِ [91]

حضرت صادق عليه السّلام فرمود:

روز قيامت بنده در برابر پروردگار احضار مى شود و فرمان بردن بدوزخ در حق او صادر ميگردد. در همين حال آن بنده ميگويد: نه. بعزتت سوگند كه گمان من اين چنين نبود خداوند باو ميفرمايد: گمان تو نسبت بمن چه بود؟ عرضه ميدارد گمانم اين بود كه تو مرا ميبخشى. خداوند فرمايد: تو را بخشيدم. حضرت باقر عليه السّلام فرمود: اين بنده گنه كار يك لحظه هم بخدا حسن ظن نداشت و اگر در دنيا داراى حسن ظن و اميد صحيح بود در چنين موقع ناراحت كننده اى نمى ايستاد و قبل از اين مشمول عفو الهى مى شد.

28- ضا، [فقه الرضا عليه السلام ] رُوِيَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى دَاوُدَ علیه السلام فُلَانَةُ بِنْتُ فُلَانَةَ مَعَكَ فِي الْجَنَّةِ فِي دَرَجَتِكَ فَسَارَ إِلَيْهَا فَسَأَلَهَا عَنْ عَمَلِهَا فَخَبَّرَتْهُ فَوَجَدَهُ مِثْلَ أَعْمَالِ سَائِرِ النَّاسِ فَسَأَلَهَا عَنْ نِيَّتِهَا فَقَالَتْ مَا كُنْتُ فِي حَالَةٍ فَنَقَلَنِي مِنْهَا إِلَى غَيْرِهَا إِلَّا كُنْتُ بِالْحَالَةِ الَّتِي نَقَلَنِي إِلَيْهَا أَسَرَّ مِنِّي بِالْحَالَةِ الَّتِي كُنْتُ فِيهَا فَقَالَ حَسُنَ ظَنُّكِ بِاللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ رُوِيَ أَنَّ دَاوُدَ علیه السلام قَالَ يَا رَبِّ مَا آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ فَلَمْ يُحْسِنِ الظَّنَّ بِكَ وَ رُوِيَ أَنَّ آخِرَ عَبْدٍ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ فَيَلْتَفِتُ فَيَقُولُ يَا رَبِّ لَمْ يَكُنْ هَذَا ظَنِّي بِكَ فَيَقُولُ مَا كَانَ ظَنُّكَ بِي قَالَ كَانَ ظَنِّي بِكَ أَنْ تَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي وَ تُسْكِنِّي جَنَّتَكَ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا مَلَائِكَتِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ جُودِي وَ كَرَمِي وَ ارْتِفَاعِي فِي عُلُوِّي مَا ظَنَّ بِي عَبْدِي خَيْراً سَاعَةً قَطُّ وَ لَوْ ظَنَّ بِي سَاعَةً خَيْراً مَا رَوَّعْتُهُ بِالنَّارِ أَجِيزُوا لَهُ كَذِبَهُ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ قَالَ الْعَالِمُ علیه السلام قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَلَا لَا يَتَّكِلِ الْعَامِلُونَ عَلَى أَعْمَالِهِمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِي فَإِنَّهُمْ لَوِ اجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ أَعْمَارَهُمْ فِي عِبَادَتِي كَانُوا مُقَصِّرِينَ غَيْرَ بَالِغِينَ فِي عِبَادَتِهِمْ كُنْهَ عِبَادَتِي فِيمَا يَظُنُّونَهُ عِنْدِي مِنْ كَرَامَتِي وَ لَكِنْ بِرَحْمَتِي فَلْيَثِقُوا وَ مِنْ فَضْلِي فَلْيَرْجُوا وَ إِلَى حُسْنِ الظَّنِّ بِي فَلْيَطْمَئِنُّوا فَإِنَّ رَحْمَتِي عِنْدَ ذَلِكَ تُدْرِكُهُمْ وَ مِنَّتِي تَبْلُغُهُمْ وَ رِضْوَانِي وَ مَغْفِرَتِي يَلْبَسُهُمْ [تَلْبَسُهُمْ ] فَإِنِّي أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ بِذَلِكَ سُمِّيتُ.

وَ أَرْوِي عَنِ الْعَالِمِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ علیه السلام أَنِ اجْعَلْ فِي الْحَبْسِ رَجُلَيْنِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَحَبَسَهُمَا ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِطْلَاقِهِمَا قَالَ فَنَظَرَ إِلَى أَحَدِهِمَا فَإِذَا هُوَ مِثْلُ الْهُدْبَةِ فَقَالَ لَهُ مَا الَّذِي بَلَغَ بِكَ مَا أَرَى مِنْكَ قَالَ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ وَ نَظَرَ إِلَى الْآخَرِ لَمْ يَتَشَعَّبْ مِنْهُ شَيْ ءٌ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ وَ صَاحِبُكَ كُنْتُمَا فِي أَمْرٍ وَاحِدٍ وَ قَدْ رَأَيْتُ بَلَغَ الْأَمْرُ بِصَاحِبِكَ وَ أَنْتَ لَمْ يَتَغَيَّرْ [تَتَغَيَّرْ] فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ إِنَّهُ كَانَ ظَنِّي بِاللَّهِ جَمِيلًا حَسَناً فَقَالَ يَا رَبِّ قَدْ سَمِعْتَ مَقَالَةَ عَبْدَيْكَ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ صَاحِبُ الظَّنِّ الْحَسَنِ أَفْضَلُ

وَ أَرْوِي عَنِ الْعَالِمِ علیه السلام أَنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ علیه السلام يَا مُوسَى قُلْ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي فَلْيَظُنَّ بِي مَا شَاءَ يَجِدُنِي عِنْدَهُ [92]

روايت شده كه عالم عليه السّلام فرمود: به خداوند سوگند هر مؤمنى كه به خير دنيا و آخرت رسيد فقط به خاطر حسن ظن به خداوند بود، و با اميدوارى و حسن خلق به آن مقام رسيد و از مردم غيبت نكرد و زبان به بدگوئى كسى نگشود.

به خداوند سوگند پروردگار مؤمنى را عذاب نمى كند در حالى كه توبه و استغفار كرده باشد مگر به سوء ظن به خداوند و اميدوار نبودن او به خدا و غيبت كردن از مؤمنان، به خداوند سوگند هر مؤمنى كه به خدا حسن ظن داشته باشد خدا به حسن ظن او عمل مى كند.

خداوند حياء مى كند از اينكه حسن ظن و اميد بنده مؤمن خود را بر نياورد و او را نااميد كند، اينك به خداوند حسن ظن داشته باشيد و بطرف او برويد خداوند خود در قرآن فرموده: كسانى كه به خداوند سوء ظن دارند در ميان سوء گرفتار خواهند شد.

روايت شده داود عليه السّلام مى گفت: بار خدايا هر كس تو را شناخت و به تو حسن ظن پيدا نكرد در حقيقت به تو ايمان نياورده است.

روايت شده آخرين نفرى كه بطرف آتش برده مى شود، بر مى گردد و مى گويد: بار خدايا من اين چنين گمانى به تو نداشتم، خداوند مى فرمايد: تو چه گمانى داشتى، گويد گمان مى كردم تو گناهان مرا مى آمرزى و از آن در مى گذرى و در بهشت جاى مى دهى. خداوند مى فرمايد: اى فرشتگان من به عزّت و جلال و شرافت و بلندى مقام خود سوگند ياد مى كنم، اين بنده يك لحظه هم به من حسن ظن نداشت و اگر او لحظه اى حسن ظن پيدا مى كرد او را به آتش نمى ترسانيدم دروغ او را قبول كنيد و وى را داخل بهشت سازيد.

عالم عليه السّلام فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: صاحبان اعمال نبايد به كارهاى خود متكى باشند و براى رسيدن به ثواب در نزد من كار كنند، زيرا آنها هر چه كوشش كنند و خودشان را به زحمت بياندازند باز هم در عبادت مقصر خواهند بود و به كنه عبادت نخواهند رسيد. آنها بايد به رحمت من اطمينان پيدا كنند و به فضل من اميدوار باشند، و به حسن ظن به من اطمينان حاصل نمايند، در اين هنگام رحمت من آنها را فرا خواهد گرفت و به آرزوهاى خود خواهند رسيد رحمت و رضوان من آنها را در بر مى گيرد و من خداى بخشنده و مهربان هستم و به اين صفت ناميده شدم.

از عالم عليه السّلام روايت شده كه فرمود: خداوند متعال به موسى بن عمران عليه السّلام وحى فرستاد كه دو نفر از بنى اسرائيل را در زندان كن، او هم آنها را حبس كرد، بعد از آن دستور داد آنان را آزاد گردان، راوى گويد: موسى به يكى از آنها نگاه كرد ديد لاغر و باريك شده است. موسى گفت: چرا اين گونه شده اى گفت: خوف خدا مرا اين چنين كرده، و به ديگرى نگاه كرد ديد او مانند اول است، موسى به او گفت: شما و رفيقت هر دو در حبس بوديد پس چرا او لاغر شده و شما تغييرى نكرده ايد. آن مرد گفت: من به خداوند حسن ظن داشتم و مى دانستم خداوند همواره نيكى مى كند، موسى گفت: بار خدايا گفته هاى هر دو بنده ات را شنيدى كدام يك از آن بهتر شد، خداوند فرمود: صاحب حسن ظن بهتر است.

از عالم عليه السّلام روايت شده كه فرمود: خداوند به موسى بن عمران عليه السّلام وحى فرستاد اى موسى به بنى اسرائيل بگو من به ظن بنده ام عمل مى كنم، او هر طور مى خواهد در باره من گمان كند كه به آن خواهد رسيد.

29- جا، [المجالس للمفيد] بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيٍّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ قَالَ مِنْ شَفَقَتِهِمْ وَ رَجَائِهِمْ يَخَافُونَ أَنْ تُرَدَّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالُهُمْ إِذَا لَمْ يُطِيعُوا وَ هُمْ يَرْجُونَ أَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْهُمْ [93]

از امام صادق عليه السّلام از تفسير آيه شريفه وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ پرسيدم، فرمودند: آنها از ترس و اميدى كه دارند بيم دارند كه اعمال آنها بطرف آنان بر گردد زيرا امكان دارد از خداوند اطاعت نكرده باشند، و نيز اميدوارند كه مورد پذيرش واقع شوند.


[1] . البقرة : 40

[2] . البقرة : 41

[3] . آل عمران : 28

[4] . آل عمران : 175

[5] . المائدة : 23

[6] . المائدة : 28

[7] . المائدة : 44

[8] . الأنعام : 15

[9] . الأنعام : 51

[10]. الأنعام : 81

[11]. الأعراف : 98

[12]. الأعراف : 154

[13]. التوبة : 13

[14] . التوبة : 18

[15] . ابراهیم: 14

[16] . الرعد : 21

[17] . النحل : 49و50

[18] . النحل : 51

[19] . الحج : 34

[20] . الإنسان : 7

[21] . لقمان : 33

[22] . الإنسان : 7

[23] . الإنسان : 10

[24] . الرحمن : 46

[25] . النازعات : 40

[26] . ق : 45

[27] . المعارج : 27

[28] . البقرة : 218

[29] . النساء : 104

[30] . المائدة : 84

[31] . الأعراف : 156

[32] . الرعد : 6

[33] . الحجر : 49

[34] . الإسراء : 9

[35] . الإسراء : 28

[36] . الإسراء : 57

[37] . الكهف : 110

[38] . الشعراء : 51

[39] . الشعراء : 82

[40] . العنكبوت : 5

[41] . العنكبوت : 23

[42] . العنكبوت : 36

[43] . الأحزاب : 21

[44] . فاطر : 29

[45] . الزمر : 9

[46] . فصلت : 43

[47] . الممتحنة : 6

[48] . الكافي, ج 2, ص 67

[49] . همان, ص68

[50] . همان

[51] . همان, ص69

[52] . همان, ص70

[53] . همان

[54] . همان

[55] . همان, ص71

[56] . الکافی ج2ص67

[57] . همان ص68

[58] . همان ص69

[59] . همان ص71

[60] . همان ص71

[61] . همان

[62] . همان, ص72

[63] . همان

[64] . همان

[65] . همان, ص365

[66] . همان, ص378

[67] . همان

[68] . همان, ص379

[69] . همان

[70] . همان

[71] . همان

[72] . همان

[73] . همان, ص380

[74] . همان, ص381

[75] . همان

[76] . همان

[77] . همان

[78] . همان, ص383

[79] . همان, ص384

[80] . همان, ص386

[81] . همان, ص388

[82] . همان ص358

[83] . همان

[84] . همان

[85] . همان, ص384

[86] . همان

[87] . همان, ص385

[88] . همان

[89] . همان

[90] . همان, ص386

[91] . همان, ص387

[92] . همان,ص 388

[93] . همان, ص392

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

اسلام در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد اسلام بیان شده است آورده شده.
No image

اخلاص در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد اخلاص بیان شده است آورده شده.
No image

خوف و رجاء و حسن ظن به خدا در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد خوف و رجاء و حسن ظن به خدا بیان شده است آورده شده.
No image

تقوا در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد تقوا بیان شده است آورده شده.
No image

انجام واجبات در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد انجام واجبات بیان شده است آورده شده.

پر بازدیدترین ها

No image

اجتناب از محرمات در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد اجتناب بیان شده است آورده شده.
No image

ورع در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد ورع بیان شده است آورده شده.
No image

ايمان در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد ايمان بیان شده است آورده شده.
No image

اسلام در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد اسلام بیان شده است آورده شده.
No image

اخلاص در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد اخلاص بیان شده است آورده شده.
Powered by TayaCMS