1.صله رحم
از دیگر آداب معاشرت صله رحم است، یعنى سرکشى به خویشان و اقوام.اینکه در جامعه ماشینى امروز، عواطف انسانى بخشکد، و رفت و آمدهاى خانوادگى تحت الشعاع کارهاى روزانه قرار گیرد؛ عملى سخت مورد انتقاد است. در جامعه اسلامى صله رحم و سرکشى به خویشان عملى است پسندیده که مورد تأکید اسلام واقع شده است.
وجود انسان را علاقهها و پیوندها در بر گرفتهاند، از یک طرف پیوند به خالق که اگر قطع شود مایه نابودى انسان است، و از طرفى پیوند با جامعه انسانى بطور عام و پدر و مادر و سایر بستگان بطور خاص. برقرارى این پیوند، مصداق آیه « یصلون ما امر الله به ان یوصل » [رعد: 21.] است؛ که مى فرماید: وصل مىکنند آنچه را که خداوند دستور داده تا وصل باشد و در مقابل قطع هر یک از پیوندها مصداقى است از آیه« ویقطعون ما امر الله به ان یوصل. » [رعد: 25، بقره: 27.]
و قطع مىکنند آنچه را که خدا دستور وصل داده.
که خداوند این بیان را در توصیف انسانهاى فاسق آورده است.
امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید: با خویشاوندان خود صله کنید و لو به سلام باشد. [بحار الانوار، ج 74، ص 191.]
2. همکارى و تعاون
روشن است که انسان بدلیل اینکه موجودى است اجتماعى نیاز دارد که بسیار از کارها را بشکل جمعى انجام دهد؛ رسیدگى به مسجد، وضعیت مدرسه و کیفیت فضاى آموزشى، خیابان، آپارتمان و شهر...مسائلى است که همکارى همگان را طلب مىکند. همکارى تا جائى که جنبه سازندگى و خیر دارد مورد تأکید اسلام است.چنانکه قرآن مجید مى فرماید:
تعاونوا على البر و التقوى
یکدیگر را در خیر و تقوى یارى نمائید.
و لا تعاونوا على الاثم و العدوان
و در گناه و ستم همدیگر را کمک ننمائید. [مائده: 2.]
کمک براى ازدواج یک جوان، کمک براى اداى قرض مؤمن، حضور فعال در انجمن اولیاء و مربیان، یارى رساندن به یک جوان بیکار و دادن سرمایه به وى از مصادیق بارز تعاون بر نیکى است که از آداب یک معاشرت اسلامى بشمار مىآید.
امام على (ع) مى فرماید: از واجبترین حقوق خداوند متعال بر بندگانش نصیحت به اندازه توان و همکارى بر اقامه حق است. [بحار الانوار، ج 41، ص 152، حدیث 46.]
3. نصیحت و خیر خواهى مردم
در جامعه اسلامى، مسلمان هرگز به ضرر، مصیبت و گرفتارى دیگران راضى نیست و براى مردم همان اندازه طالب خیر است که براى خودش خیر و خوبى مطالبه مىکند.
منفعت طلبى در ذات انسان وجود دارد. ولى این منفعت طلبى نباید باعث تضییع حقوق دیگران گردد و بقولى انسان بخواهد فقط به هدفش برسد و لو به ضرر دیگران. امام صادق (ع) مى فرماید: براى مردم چیزى را دوست بدارید که براى خود دوست مىدارید. [کافى، ج 4، ص 448.]
پیامبر اکرم (ص) مى فرماید: آنچه دوست دارى مردم با تو کنند، با مردم همان کن و آنچه را خوش ندارى مردم درباره تو کنند، درباره آنها وامدار. [
معارف و معاریف، ج 4، ص 1635.]
در حدیث آمده است که خدا به حضرت آدم (ع) وحى کرد، تمام سخن را در چهار کلمه براى تو جمع مىکنیم:...و آنچه میان تو و مردم است این است که آنچه براى خود مىپسندى براى مردم بپسندى و آنچه را براى خود نمىخواهى براى آنها نخواهى. [کافى، ج 3، ص 317.]
4. عفو و گذشت
گذشت و عفو در وقتى که انسان مىتواند انتقام بگیرد، عملى بسیار پسندیده و نشان مردانگى است.
چنانکه پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: بر شما باد گذشت و بخشش؛ زیرا گذشت جز عزت چیزى بر شما نیافزاید. [کافى، ج 2، ص 108.] و امام سجاد (ع) به فرزند خود مى فرماید: اگر مردى از طرف راستت به تو بد گفت پس از طرف چپ تو عذرخواهى کرد، پس عذر او را بپذیر. [وسائل الشیعه، ج 8، ص 553.]
اگر انسان توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است خودش محتاج بخشش دیگران باشد، آن وقت به ارزش عفو و گذشت پى مىبرد.
انتقام اگر چه حق فرد مورد ستم است، ولى همیشه عملى پسندیده نیست و در مواردى مىتواند باعث از هم گسیختگى جامعه گردد.توان عفو و گذاز آن موارد مىتوان عفو و گذشت در مسائل خانوادگى را متذکر شد که در این موارد عفو و بخشش بسیار پسندیدهتر است، از انتقامى که مایه تخریب محیط خانواده است.
5. کظم غیظ
غضب و خشم از ذاتیات یک انسان است و خداوند آنرا در وجود انسان قرار داده است. کما اینکه مودت و رحم و محبت را در وجود او قرار داده.
از وصیتهاى امام على(ع) به فرزندش امام حسن مجتبى(ع) این است که: خشم خود را فرو ببر بخاطر اینکه من جرعهاى شیرینتر از فرو بردن خشم ندیدم. [بحار الانوار، ج 71، ص 168.]ضب سرچشمه بسیارى از گناهان است، و خطرناکترین حالات روحى انسان در حال غضب از او بروز مىنماید، قاتلى که در حالت غضب کسى را کشته است، اگر اسیر جنون نمىگشت و غیظ خود را فرو برده بود، مرتکب چنین خطائى نمىشد.
خداوند متعال در مقام تمجید و توصیف متقین مى فرماید:
و الکاظمین الغیظ و العافین عو الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس، و الله یحب المحسنین.
متقین، کسانى هستند که خشم خود را فرو مىبرند و مردم را مىبخشایند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. [آل عمران: 134.] و در توصیف مؤمنین مى فرماید:
و اذا ما غضبوا هم یغفرون
و وقتى غضبناک مى شوند، مى بخشایند [شورى: 37]دق (ع) مىخوانیم: یکى از بستگان امام صادق(ع) به خاطر موضوعى در غیاب ایشان نزد مردم، از آن بزرگوار بدگوئى مىکرد. امام صادق(ع) توسط شخصى از بدگوئى او باخبر شد.
امام همین که این خبر را شنید بى آنکه عکسالعمل شدیدى نشان دهد، با کمال نرمش و آرامش برخاست. وضو گرفت و مشغول نماز شد. یکى از حاضران بنام حماد مىگوید:
من گمان کردم که آن حضرت مىخواهد نفرینش کند ولى دیدم آن بزرگوار بعد از نمازش چنین دعا کرد:
خدایا من حقم را به او بخشودم تو از من بزرگوارتر و سخىتر هستى او را به من ببخشاى و کیفرش مکن. [مشکاة الانوار، به نقل از فرامشکاة الانوار، به نقل از فرازهاى برجسته، ج 2، ص 181.] و حضرت صادق (ع) مى فرماید: آنکس که خشم خود را فرو برد در حالیکه مىتواند آنرا اعمال کند خداوند قلب او را در قیامت، از رضایت خود پر مىکند. [تفسیر نور الثقلین، ص 390.]
6. مهماننوازى
از آداب ارزشمند معاشرت اسلامى، مهمان نوازى است. نقل است که ابراهیم خلیل الرحمان آنقدر به مهمان نوازى علاقمند بوده که اگر مهمانى بر او وارد نمىشد خود به جستجوى مهمان بر مىآمد. [معارف و معاریف، ج 5، ص 2182.]
و نیز از امام على(ع) نقل است که او را نگران یافتند چون سبب را پرسیدند فرمود هفت روز است که مهمانى بر ما وارد نشده است. [همان.]ر فرهنگ اسلامى، مهمان حبیب خدا است، احترام به او مورد تأکید اسلام است؛ و یک ارزش محسوب مىگردد.
امام صادق (ع) مى فرماید: اسرائى را نزد پیامبر اکرم (ص) آوردند.
یکى از آنها را جلو آوردند که مجازات کنند. پس جبرئیل عرض کرد: یا محمد پروردگارت سلام رسانیده، مى فرماید: به درستى که اسیر تو اطعام و مهماننوازى مىکند و بر سختیها صبر و تحمل دارد.
سپس پیامبر اکرم (ص) به اسیر فرمود که جبرئیل من را از اوصاف تو خبر داد، من ترا آزاد کردم.
سپس آن اسیر به حضرت عرض کرد، که آیا خدا، این اوصاف را دوست دارد. حضرت فرمودند: آرى، سپس آن اسیر عرض کرد:
قسم به کسى که ترا به حق مبعوث کرد هرگز کسى را از مالم رد نکنم و مسلمان شد. [ بحار الانوار، ج 71، ص 149.]
رفع حاجت مؤمنین و همدردى با مردم از آداب معاشرت اسلامى، رفع حاجت، و کمک به سایرین است.این خصلت مورد ستایش اسلام، و از خصوصیات مؤمنان است. در سیره رسول الله مىخوانیم:
دختر حاتم اسیر اسلام بود، به پیامبر عرض کرد: اگر صلاح مىدانى مرا آزاد کن و از سرزنش قبیلههاى عرب دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد مىساخت، و در حوادث تلخ روزگار به مردم کمک مىکرد. حضرت به دختر حاتم فرمود این از اوصاف مؤمنین است. سپس به مسئولین امر فرمود که: به پاس احترام به ارزشهاى اخلاقى پدرش او را آزاد کنند. [زهر الربیع، ص 89، نقل از 25 اصل، ص 13 و 14.]
فرد مسلمان در جامعه اسلامى مکلف است تا جائى که مىتواند در صدد رفع حوائج مؤمنین باشد. و اگر نتوانست حاجت وى را بر طرف کند، تا حد امکان با او همدردى نماید و خود را شریک در غم و رنج وى نشان دهد.
امام صادق (ع) در این زمینه مامام صادق (ع) در این زمینه مى فرماید: هر کس در صدد رفع حاجت برادر مؤمنش باشد، خداوند در صدد رفع حاجت اوست تا مادامى که او در صدد رفع حاجت برادر خویش است. [معارف و معاریف، ج 2، ص 657.]
آن حضرت مىفرمایند: هر کس همراه برادر خویش برود، خواه کارش را انجام دهد خواه انجام ندهد، همچون کسى است که یک عمر خداى را پرستیده باشد. مردى پرسید: در پى حاجت برادر خود با وى برود و طواف را قطع کند، امام فرمود: آرى. [المصدر، ص 40.]
برترى رفع حاجت مؤمن، بر طواف کعبه را در سیره عملى آن حضرت(ع) از زبان ابانبن تغلب مىتوان فهمید.
ابان گوید: همراه امام صادق (ع) مشغول طواف کعبه بودم در گرماگرم طواف یکى از شیعیان با اشاره از من خواست تا همراه او براى برآوردن حاجت او بروم ولى من دوست نداشتم طوافم را قطع کنم، و امام را رها کنم...حضرت فهمید و به من فرمود: همراه او برو. گفتم آیا طوافم را بشکنم؟ فرمود: آرى. [اصول کافى، ج 2، ص 171 و 172.]اد (ع) مىخوانیم: زیدبن اسامه یکى از مسلمانان عصر امام سجاد (ع) بود، امام شنید که او بیمار شده و بسترى است، به عیادت او رفت؛ دید گریه مىکند فرمود: چرا گریه مىکنى؟
زید گفت: مبلغ پانزده هزار دینار قرض دارم و گریهام براى این مبلغ کلان بدهکارى است که بر گردنم هست و چیزى از مال دنیا بجا نگذاشتهام تا به اندازه این مبلغ باشد.
امام سجاد (ع) به او فرمود: گریه نکن آن قرض تو بر من، و تو از آن برى هستى.
آنگاه امام همه قرضهاى او را آنگاه امام همه قرضهاى او را ادا کرد. [ارشاد مفید، ص 375، نقل از فرازهاى برجسته، ج 2، ص 170.]
7. عذر پذیرى
انسان در جامعه انسانى زندگى مىکند چه بسا کسانى که به انسان بدى کنند و بعد پشیمان گشته و عذرخواهى نمایند، یکى از آداب معاشرت اسلامى، عذرپذیرى است چنانکه وقتى از انسان معذرت خواسته شد، سخت نگیرد و بپذیرد.
امام سجاد(ع) در نصیحت فرزند خود مى فرماید: اگر مردى از سمت راست تو به تو بد کرد سپس از طرف چپ تو از تو عذر خواست، پس عذر او را بپذیر. [وسائل، ج 8، ص 553.]
8. تواضع و فروتنى
تواضع از آداب پسندیده اجتماعى است و در اسلام تأکیدات فراوانى بر آن شده است.شخص متواضع، مورد احترام مردم است. ولى متکبر در تنهائى موحش خود، گرفتار است و در میان مردم جائى ندارد.
اگر انسان توجه داشته باشد، او هم بندهاى است از بندگان خدا با همه خصائص و خصوصیات بندگى؛ یعنى ناتوان است، در معرض بیمارى است و اجل در پى او است...آنگاه مشى آمیخته با تواضع اختیار مىنماید: این زمینه مىامام على (ع) در این زمینه مى فرماید:
ذلیل و بیچاره فرزند آدم، اجلش پنهان است، بیماریهایش پوشیده، عملش نگهدارى مىشود پشه او را دردناک مىسازد، آب در گلو بگیرد، او را مىکشد، عرق او را بدبو مىکند. [نهج البلاغه، فیض حکمیت 411، ص 1283.]
آیا انسانى با این همه ضعف، سزاوار است گردنکشى نماید. در اهمیت و نقش تواضع در معاشرت مى فرماید:
هر کس درختش نرم باشد، (یعنى متواضع باشد) شاخههاى او (دوستانش) فراوان است. [نهج البلاغه، فیض حکمت 205، ص 1183.] خداوند بندگان خود را با تواضع توصیف مىکند.
عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا. [ فرقان: 63.]
بندگان خدا کسانى هستند که در روى زمین به آرامى راه مىروند.
اگر چه تواضع صفت پسندیدهاى است ولى در مقابل متکبرین که تواضع دیگران را در مقابل خود وظیفه آنها مىدانند، پسندیده نیست. چنانچه پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: هر گاه افراد متواضع از امت مرا دیدید، در برابر آنها تواضع کنید، هر گاه افراد متکبر را دیدید در برابر آنها تکبر نمائید. [جامع السعاده، ص 443.]
9. دفاع از حقوق مؤمنین
دوستى انسان با دیگران ایجاب مىکند، که از حقوق معاشرین خود دفاع نماید. و این از اولین آداب دوستى است. امام على (ع) مى فرماید: دوست در حقیقت دوست نیست مگر اینکه رعایت نماید دوست خود را در سه وقت؛ در رنج و گرفتارى او، در نبودن او، در وفات او. [نهج البلاغه فیض، صفحه 1150، حکمت 129.]
در سفرى که امام کاظم (ع) به عراق نمود، علىبن یقطین از وضع خود به امام شکوه کرد و گفت: آیا وضع و حال مرا مىبینى که در چه دستگاهى قرار گرفته، با چه مردمى سر و کار دارم. امام فرمود: خداوند، در میان ستمگران مردانى دارد محبوب، که بوسیله آنان از بندگان خوب خود حمایت مىکند و تو از آن مردان محبوب خدائى. [سیره پیشوایان، ص 456.]
یکى از جاهائى که مىبایست از حق مؤمنان دفاع کرد، پشت سر آنهاست؛ یعنى وقتى که مؤمن غایب است، از حق او دفاع کرد، و شأن او را حفظ نمود:
پیامبر اکرم (ص) مى فرماید: کسى که در حضورش مسلمانى را غیبت نمایند و او بتواند دفاع کند، و نکند؛ خداوند او را در دنیا وآخرت به ذلت کشاند. [معارف و معاریف، ص 2405.]
10. تذکر و امر به معروف
امر به معروف و نهى از منکر از آداب مهم معاشرت اسلامى است.
تذکر و نصیحت از عوامل مهم رسیدن به کمال است. و مایه پیرایش جامعه از زشتىها و احیاى سنن و آداب نیکو مىباشد.کى از معیارهاى انتخاب دوست، این است که داراى وصف تذکر باشد. یعنى دوست خوب، دوستى است که خوبیها را به انسان متذکر شود و عیوب انسان را به او گوشزد نماید.
امام صادق (ع) مى فرماید: بهترین دوستم کسى است که عیوبم را به من هدیه دهد. [تحف العقول، ص 273.]
و اگر کسى چنین نکند در حقیقت به دوست خود خیانت کرده است.
امام صادق (ع): کسى که برادرش را در حین کار زشتى ببیند ولى او را منع نکند، پس به او خیانت کرده است. [بحار الانوار، ج 72، ص 65.]
و باز آنحضرت در مقام تهدید مى فرماید: کسى که برادر مؤمنش را در انجام حاجت ناپسندى یارى کند و او را از آن کار باز ندارد، مانند کسى است که به خدا و رسولش خیانت کرده است و خداوند خصم و دشمن اوست. [بحار الانوار، ج 72، ص 583.]
حارثبن مغیره گوید: در کوچهحارثبن مغیره گوید: در کوچههاى مدینه به امام صادق (ع) رسیدم. حضرت چون مرا دید فرمود: اى حارث این را بدان که داناهایتان مسئول نادانهایتان خواهند بود. این بفرمود و دیگر توقفى ننمود و برفت. در اولین وقت مناسب به خانهاش شتافتم پس از کسب اجازه به خدمتش رفتم و عرض کردم: این فرموده شما مرا منقلب کرد. ممکن است در این باره بیشتر توضیح دهید.
فرمود: چه چیزى شما را مانع است که چون بشنوید یکى از خودتان (جماعت شیعه) مرتکب اعمالى شده که مایه اذیت و آزار و موجب ننگ ماست. به نزد وى رفته و او را متذکر نموده و نصیحتش کنید و با سخن نرم و حکیمانه او را از کارش باز دارید؟ عرض کردم آخر آنها از ما نمىشنوند. فرمود پس وظیفه دارید از آنها جدا شده و با آنان همنشینى نکنید؟. [معارف و معاریف، ج 1، ص 263.] در اهمیت این ادب از آداب معاشرت مىباید گفت که امر به معروف در شریعت اسلام جایگاه ویژهاى دارد؛ تا آنجا که امیر المؤمنین على(ع) در مقایسهاى بین امر به معروف و اعمال نیک دیگر، آنرا مثل دریا و سایر اعمال را مثل آب دهان مىشمرد.
همه اعمال حتى جهاد، در مقابل امر بمعروف مثل آب دهان است در مقابل دریا. [نهج البلاغه، حکمت 374.] امر به معروف، اگر جنبه عملى پیدا کند تأثیرى بمراتب بیشتر از زبان دارد.
امر به معروف با عمل، اثرش بیشتر است از تذکرى که فقط با زبان باشد.
ابن ابى یعقوب گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: شما (شیعیان) با رفتار و کردارتان مردم را به مذهبتان دعوت کنید، نه با زبانتان، تا کوشش در عبادت و پرهیز از گناه و صداقت و راستگوئى را در رفتار شما مشاهده کنند، (و بدین روش مىتوانید مردم را به سوى دین بکشانید). [وسائل، ج 8، ص 513، بحار الانوار، ج 70، ص 303.]ینکه انسان دیگران را به معروف امر کند و خود انجام دهنده آن نباشد، تأثیرى نخواهد داشت و به باران بر سنگ تشبیه شده است.
خداوند در مقام اعتراض به چنین افرادى مى فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون .
اى کسانى که ایمان آوردهاید چرا به آنچه مىگوئید عمل نمى کنید. [صف: 2.]
اگر چه نماز ستون دین و سیماىاگر چه نماز ستون دین و سیماى مکتب است ولى مىبایست گفت که همه اعمال حتى نماز، قوامشان در جامعه بسته به اجراى این فرضیه الهى است. با انجام امر به معروف و نهى از منکر جامعه اسلامى شکل اسلامى به خود مىگیرد. و احکام اسلامى در جامعه پیاده مى شوند.
11. حیا
حیا مترادف عفت و بعضاً صفتى است نفسانى که شهوت را کنترل مىنماید و یا اینکه حالتى است درانسان که او را از انجام کارهاى غیر جائز، باز مىدارد. [قاموس اللغه، مفردات راغب.]
حیا نیرویى است که تمام اعمال انسان را کنترل مىنماید تا هر چه را نفسش اراده کرد انجام ندهد.) پرهیز از پوپرهیز از تعبیرات زشت و زننده (حیاء در گفتار) پرهیز از پوشیدن لباس نامناسب و دورى از شوخىهاى رکیک...از مصادیق حیاء در معاشرات اسلامى مىباشند.
امام على(ع) برترین اعمال را عفت مىداند، بالاترین عبادات عفت و پاکدامنى است. [بحار الانوار، ج 71، ص 270.]
امام کاظم(ع) مى فرماید: خداوند بهشت را بر فاحش و زشتگو و کمشرمى که از آنچه مىگوید یا در مورد او گفته مىشود حیا نمىکند، حرام کرده است. [مستدرک الوسائل، ج 2، ص 339.]
اگر چه بسیارى از مواقع حیا را، مرادف با خجالت، معرفى مىکنند، ولى این تلقى از حیا مردود است، چون خجالت و خجل بودن از نظر اسلام پسندیده نیست.
آنچه از روایات منابع اسلامى بدست مىآید، حیا نیرویى است که انسان را از دست زدن به اعمال زشت باز مىدارد، و مانع از آن مىشود که هر چه به فکرش آمد بر زبانش جارى نماید. کما اینکه امام على(ع) مى فرماید: حیاء انسان را از کار زشت باز مىدارد. [غرر الحکم: 1339.]
اگر چه حیا براى همه پسندیده است ولى براى بانوان پسندیدهتر است چنانچه امام صادق (ع) مى فرماید: حیا ده جزء است 9 جزء در زنان و یک جزء در مردان. [بحار الانوار، ج 71، ص 336.]
در جایگاه حیا همین بس که از نظر اسلام هر کس پرده حیاى خود را بدرد، آبرو و شخصیتى ندارد، و لذا اسلام غیبت چنین افرادى را جائز شمرده است؛ چه اینکه پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: هر کس پرده حیا را درید غیبتش جائز است. [مشکوة الانوار 234 235.]
منابع:
مقاله آقای حسین جعفری
سایت اندیشه قم