حکمت 343 نهج البلاغه : اميدوارى در سختی ها

حکمت 343 نهج البلاغه : اميدوارى در سختی ها

متن اصلی حکمت 343 نهج البلاغه

موضوع حکمت 343 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 343 نهج البلاغه

343 وَ قَالَ عليه السلام عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ يَكُونُ الرَّخَاءُ

موضوع حکمت 343 نهج البلاغه

اميدوارى در سختى ها

(معنوى)

ترجمه مرحوم فیض

343- امام عليه السّلام (در باره خوشى و سختى) فرموده است 1- رسيدن بسيارى سختى را گشايشى و تنگى حلقه هاى بلاء و گرفتارى را آسايشى است (زيرا چون شخص در سختى به تنگ آيد با نيّت پاك بخدا پناه برده رفع گرفتارى خواهد خداوند هم او را مشمول رحمتش فرموده حاجتش را بر آورد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1251)

ترجمه مرحوم شهیدی

351 [و فرمود:] چون سختى به نهايت رسد، گشايش در رسد، و چون حلقه هاى بلا سخت به هم آيد، آسايش در آيد.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 423)

شرح ابن میثم

332- و قال عليه السّلام:

عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ- وَ عِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ يَكُونُ الرَّخَاءُ

المعنى

تناهى الشدّة مستلزم للخلاص منها و هو المراد بالفرج و كذلك تضايق الحلق هو وقت الفزع الخالص إلى اللّه و الرجاء الحقّ له و ذلك معدّ للفرج منه، و استعار لفظ الحلق للامور الشديدة المحيطة بالإنسان لا يجد عنها محيصا ملاحظة لشبهها بالحلقة في البطان و الحزام.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 415)

ترجمه شرح ابن میثم

332- امام (ع) فرمود:

عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ- وَ عِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ يَكُونُ الرَّخَاءُ

ترجمه

«به هنگام نهايت سختى گشايش و در وقت تنگناى حلقه گرفتارى، آسايش فرا مى رسد».

شرح

پايان سختى مستلزم نجات از آن است و مقصود از فرج و گشايش همان است و همچنين تنگناى حلقه گرفتارى، وقت زارى خالصانه در پيشگاه خدا و اميد راستين به اوست، كه زمينه براى گشايش و نجات از تنگناست. كلمه: «حلق» را براى دشواريهايى كه انسان را احاطه كرده و چاره اى از آنها ندارد، به خاطر شباهت به حلقه كمربند و تنگ چهارپايان استعاره آورده است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 702 و 703)

شرح مرحوم مغنیه

350- عند تناهي الشّدّة تكون الفرجة. و عند تضايق حلق البلاء يكون الرّخاء.

المعنى

قال سبحانه: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً- 5 الانشراح.

و قال رسول اللّه (ص): «أضيق الأمر أدناه الى الفرج» و الغرض من هذه الاطلاقات أن لا نيأس عند الشدة، و نجتهد في السعي مع التوكل على اللّه و الاعتصام به.. هذا، الى أن الفرج يأتي- في الغالب- بعد الشدة، كما هو المشاهد، و لذا قيل: ضيقي تنفرجي.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 421)

شرح شیخ عباس قمی

168- عند تناهي الشّدّة تكون الفرجة، و عند تضايق حلق البلاء يكون الرّخاء.«» الفرجة- بفتح الفاء- : التفصّي من الهمّ، قال الشاعر:

ربّما تجزع النفوس من الأم ر له فرجة كحل العقال

«» و من كلامه عليه السلام: إنّ للنكبات غايات.«» و كان يقال: إذا اشتدّ المضيق، اتّسعت الطريق، و يقال أيضا: توقّعوا الفرج عند ارتتاج المخرج.«»

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص143 و 144)

شرح منهاج البراعة خویی

(337) و قال عليه السّلام: عند تناهى الشّدّة تكون الفرجة، و عند تضايق حلق البلاء يكون الرّجاء [الرّخاء].

المعنى

الشدّة كعقد في الخيط يضيق رويدا رويدا حتّى إذا بلغ منتهاها يقطع الخيط و يفرج عن العقد، فحيث إنّ الشدّة ناشئة عن عوامل يوجدها و يؤثّر فيها لا بدّ و أن تنكشف و تنفرج عند انتهائها، لأنها معلولة للتغيّر و التغيّر النهائى للشدّة الانفراج المعلول عن تغيّر عواملها، كما أنّ إحاطة البلاء إذا بلغت منتهاها يكون الرّجاء، و لعلّ مراده عليه السّلام أنّ الشدّة و البلاء امتحان من اللَّه لعبده، و هو ينتهي في هذا الحدّ و يصل النوبة إلى الفرج و الرّجاء.

الترجمة

فرمود: چون سختى بنهايت رسد گشايش در رسد، و چون گردونه بلا تنگ آيد اميدوارى برآيد.

  • چه سختى در رسد اندر نهايتفرج بي شبهه مى آيد برايت
  • بلا را چون كه گردونه شود تنگاميد آيد بگرداند ز تو ننگ

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 435)

شرح لاهیجی

(385) و قال (- ع- ) عند تناهى الشّدّة تكون الفرحة و عند تضائق حلق البلاء يكون الرّخاء يعنى و گفت (- ع- ) كه در نزد نهايت رسيدن سختى حاصل مى شود گشايش و در نزد تنگى حلقهاى بلا حاصل مى شود آسايش

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 323)

شرح ابن ابی الحدید

357: عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ- وَ عِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ يَكُونُ الرَّخَاءُ كان يقال إذا اشتد المضيق اتسعت الطريق- و كان يقال توقعوا الفرج عند ارتتاج المخرج- و قال الشاعر

إذا بلغ الحوادث منتهاها فرج بعيدها الفرج المطلا

فكم كرب تولى إذ توالى

و كم خطب تجلى حين جلى

- . و في الأثر تضايقي تنفرجي- سيجعل الله بعد العسر يسرا- . و الفرجة بفتح الفاء التفصي من الهم- قال الشاعر

ربما تجزع النفوس من الأمر له فرجة كحل العقال

- فأما الفرجة بالضم ففرجة الحائط و ما أشبهه

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 267)

شرح نهج البلاغه منظوم

[342] و قال عليه السّلام:

عند تناهى الشّدّة تكون الفرجة، و عند تضائق حلق البلاء يكون الرّخآء.

ترجمه

بهنگامى كه شدّت و سختى بنهايت رسد، و حلقه هاى زنجير گرفتارى تنگ گردد، آن هنگام آن سختى را آسايشى و آن تنگى را گشايشى است (همين كه امواج بلا انسان را در ميان گيرد و راه چاره مسدود گردد آن وقت انسان خداى را با خلوص نيّت بخواند و حاجتش برآورده شود).

نظم

  • چو گيتى راه جور و كين پذيردز هر راهى بر انسان سخت گيرد
  • گرفتارى گلو را پاگذاردبشر را حلق سختى در فشارد
  • ز هر سو حلقه زنجيرها تنگفلاخنها ببارد بر سرش سنگ
  • ز هر درگه بخوارى رانده گرددبكار خويشتن درمانده گردد
  • در آن موقع رسد گاه گشايشخدا راهى كند باز از برايش
  • پديد آيد مفسّرى و مناصىاز آن زندان نكو يابد خلاصى
  • بقلبى پاك او چون چنگ افكندبدامان خدا رست از غم و بند

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 125 و 126)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

پر بازدیدترین ها

No image

ویژگی های مادر نمونه در اسلام

یك زن نمونه نمى تواند مادر و یا همسر نمونه نباشد همچنان كه مادر نمونه الزاما همسر نمونه هم هست, چون تا زن در همسرى, شایسته نباشد قادر نیست به وظایف مادرى قیام كند.
No image

آداب معاشرت در منابع اسلامی

تذکر و نصیحت از عوامل مهم رسیدن به کمال است. و مایه پیرایش جامعه از زشتى‏ها و احیاى سنن و آداب نیکو مى‏باشد.کى از معیارهاى انتخاب دوست، این است که داراى وصف تذکر باشد. یعنى دوست خوب، دوستى است که خوبیها را به انسان متذکر شود و عیوب انسان را به او گوشزد نماید.
No image

برخورد با مردم را از امامانمان بیاموزیم.

سزاوار است که انسان به بعضی از اصناف مردم بیشتر از سایرین اکرام کند، از آن جمله اهل علم و فضل و صاحبات تقوی است. علاوه بر آن احترام به پیران و ریش سفیدان نیز در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است.
No image

بهترین روش رفتار با دیگران از کلام رسول ‏اکرم(ص)

اگر روشى را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مى‏کنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید. زیرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، کمترین اهانتى را از سوى آنان نمى‏پذیرد راضى نیست که کسى به او تهمت زند، و نمى‏پسندد که کسى از معایب او پیش دیگران سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.
Powered by TayaCMS