سخنران استاد فرحزاد

وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛ و ما تو را جز رحمت براى جهانيان نفرستاديم. (سوره انبياء، آيه 107)

نزديك ترين مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله

روايات فراوانى راه نزديك شدن به پيامبر خدا را براى ما ترسيم مى كند. اگر يكى از مسيرها را طى كنيم، در حقيقت همه راه هاى نزديك شدن به پيامبر خدا را طى كرده ايم؛ يعنى همه را جمع كرده ايم.

هر كس عبوديتش بيشتر است، به پيامبر خدا نزديك تر است؛ چون جايگاه پيامبر خدا در آنجا قرار دارد. در نماز اين چنين شهادت مى دهيم: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.» يعنى پيامبر خدا در مقام عبوديت است. هر كس خاكى تر است، هر كس در پيشگاه خداوند افتاده تر است، هر كس در عالم نيستى و فنا بيشتر راه مى رود، هر كس بيشتر به خدا جان داده است، هر كس تفويض امورش به خدا بيشتر است و هر كس بيشتر مرده است،

آن كس به پيامبر نزديك تر است.

  • زنده كدام است بر هوشيارآن كه بميرد به سر كوى يار

مردن هم مراتب دارد. هر كس مردنش بيشتر است، جلوتر است. خداوند به پيامبرش مى فرمايد: «اِنَّكَ مَيِّتٌ.»[1] در رأس همه بندگان شايسته خدا كه موت كامل داشتند و در برابر خداى متعال تسليم محض بودند، پيامبر خدا و بعد از ايشان اميرالمؤمنين عليه السلام است. خداوند نمى فرمايد كه اى پيامبر بعدا مى ميرى، بلكه مى گويد: «اِنَّكَ مَيِّتٌ؛ الآن مرداى.» يعنى در برابر اراده حق تعالى هيچ اراده اى ندارى. تسليم محضى. كسانى هم كه به تو گرايش دارند، بايد بميرند؛ يعنى از خودشان بگذرند و خدا را ببينند. كسانى به پيامبر خدا نزديك ترند كه مرده تر باشند.همچنين در روايت آمده است: هر كس خوش اخلاق تر است، به پيامبر نزديك تر است.[2] يا هركس كه محبتش به پيامبر بيشتر است، به آن حضرت نزديك تر است. نزديك ترين فرد به پيامبر خدا، اميرالمؤمنين عليه السلام است كه جان پيامبر است.

يكى ديگر از راه هاى نزديك شدن به پيامبر خدا، درود و صلوات فرستادن بر آن حضرت است. پيامبر خدا فرمودند:

« ا َوْلى النّاسِ بى يَوْمَ القيامَةِ اَكْثَرُهُمْ عَلَىَّ صَلاةً فِى دارِ الدُّنْيا» ؛[3]

نزديك ترين مردم به من در روز قيامت كسى است كه در دنيا بيشتر بر من صلوات بفرستد.

انسان كسى را كه بيشتر دوست دارد، بيشتر ياد مى كند و بيشتر دعايش مى كند. همچنين كسى را كه زياد ياد كرد و دعا نمود، عشق و محبت او بيشتر در دلش مى نشيند و به او نزديك تر مى شود. اين يك واقعيت است، بسيار صلوات فرستادن بر پيامبر و آل او يكى از راه هاى راحت و سبك و سريع براى دست يافتن به اين قرب است.

پيامبر رحمت

يكى از مهم ترين ويژگى هاى پيامبر خدا محبت و رحمت است. خداوند به پيامبرش فرمود:

« وَ ما اَرسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» ؛[4] ما تو را جز رحمت براى جهانيان نفرستاديم.

اصلاً وجود پيامبر براى همه عالم رحمت است. خداوند نفرمود كه تو را براى رحمت و نقمت فرستاديم. فرمود: فقط براى رحمت فرستاديم. نفرمود براى يك گروهى خاص، بلكه فرمود: للعالمين، يعنى همه عوالم و موجودات جهان. غير از جن وانس چه بسا موجودات زيادى در عالم وجود دارد. در روايت هاى ما آمده است : در آسمان ها موجوداتى غير از

جن و انس و فرشته ها وجود دارند.[5] حضرت فرمود: ما بر آن ها هم امام هستيم. آن ها حرف هاى ما را بهتر از شما گوش مى دهند. همچنين در روايتى از قول اميرالمؤمنين عليه السلام چنين آمده است:

« هذِهِ النُّجُومُ الَّتى فِى السَّماءِ مَدائِنُ مِثْلُ الْمَدائِنِ الَّتى فِى الاَْرْضِ» ؛[6] ستارگانى كه در آسمان اند، شهرهايى همانند شهرهاى كره زمين است.

بنابراين «عالمين» يعنى همه عوالم.

شيطان هنگامى كه بر آدم سجده نكرد، دو فرشته يكسره به او پس گردنى مى زدند تا اينكه سرش پايين بيايد. آدم متكبر هم همين طور است؛ آن قدر به پس گردن او مى زنند تا سرش پايين بيايد. حواستان جمع باشد. خودتان را به زمين بزنيد تا راحت شويد، وگرنه پس گردنى مى خوريد.در روايت آمده است: وقتى اين آيه نازل شد، شيطان گفت: خدايا، سهم من از اين رحمت چيست؟ خطاب شد: اين پس گردنى را به بركت پيغمبر تعطيل كنيد.[7] باز در روايت آمده است: وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به دنيا آمد، كاربرد شياطين كم شد. آن ها پيش از آن تا آسمان چهارم مى رفتند، ولى پس از آن قدرت آن ها كم شد و تا آسمان اول بيشتر نمى توانند بروند. يعنى نمى توانند در اعماق قلب نفوذ كنند. دل هفت پرده دارد. آن ها تا پرده هاى چهارم مى رفتند، اما بعد از اين تا پرده اول بيشتر نمى توانند بروند و از تسلط آن ها كم شد.[8]

در روايتى آمده است كه پيغمبر خدا به جبرئيل فرمود: «هَل اَصابَكَ مِنْ هذِهِ الرَّحمَةِ شَىْ ءٌ »؛ آيا از اين رحمت چيزى هم نصيب شما شد؟» عرض كرد: بله يا رسول اللّه، وقتى فرعون در حال غرق شدن بود، گفت: «تُبْتُ الاْآنَ؛ من الآن توبه كردم.» من از پيش خود بدون اينكه فرمانى از جانب خدا آمده باشد يك مقدار لجن برداشتم و بر دهان فرعون زدم و گفتم: «ءالاْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدينَ»؛[9] يعنى الآن توبه مى كنى، در جايى كه پيش از اين، اين همه عصيان و فساد و نخوت و تكبر داشتى. اين كار را بدون فرمان خدا انجام دادم و بيم آن داشتم كه خداوند مرا به خاطر اين كار مؤاخذه كند، ولى اين رحمت شامل حال من هم شد و خداوند اين كار مرا تأييد كرد و خيالم راحت شد. همچنين خداوند مرا در قرآن ستود و فرمود: «ذى قُوَّةٍ عِنْدَ ذِى الْعَرْشِ مَكينٍ، مُطاعٍ ثَمَّ اَمينٍ» ؛[10] (جبرائيل) كه صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحبِ عرش مقام والايى دارد ، در آسمان ها مورد اطاعت (فرشتگان) و امين است.»

مهر و انذار

پيامبر خدا رحمت محض است. همه چيز پيامبر بشارت و رحمت است. حتى انذارها و تهديدهايش هم بشارت است، حضرت امير عليه السلام مى فرمايد:

مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ »؛[11] كسى كه تو را برحذر داشت، همانند كسى است كه به تو بشارت داده است.

اگر كسى به شما بگويد: مواظب باش لباست آتش نگيرد، با كسى كه يك دست لباس براى شما مى خرد، همانند است. چون اگر نمى گفت، لباست آتش مى گرفت و از بين مى رفت. در اين هشدار و ترساندن يك بشارت و رحمت خوابيده است. كسى كه تو را از خارها، دره ها و چاله ها برحذر مى دارد، مثل كسى است كه به تو بشارت مى دهد. اين فرموده اميرالمؤمنين يك مطلب كليدى است. همه آيه هاى عذاب و انذار را معنا كرده است. وقتى خداوند به پيامبرش مى فرمايد: «اِنْ اَنْتَ اِلاّ نَذيرٌ »؛[12] تو تنها نذير و انذار كننده اى.» اين شدت مهر و رحمت پيامبر را مى فهماند.

بنابراين تمام انذارها، هشدارها و تهديدهاى خدا و انبيا از شدت خيرخواهى و لطف است. كودك بيمار شما، زير بار دارو و آمپول نمى رود، اما شدت محبت شما رهايش نمى كند. دست و پايش را مى گيريد و به زور به او آمپول مى زنيد. تمام فشارهايى كه از سوى انبيا بر بشر وارد مى شود، ظاهرش زور است، ولى باطنش لطف و رحمت است.

  • عاشقم بر قهر و بر لطفش به جداى عجب من عاشقم اين هر دو ضد

يعنى در قهرش هم لطف خوابيده است. چرا ما را اين همه ترسانده اند؟ چرا اين قدر آيه هاى عذاب داريم؟ چرا اين همه سخن از جهنم و آتش

دوزخ است؟ براى اينكه مى خواسته اند ما را به مهمانخانه و به مجلس مهمانى ببرند. مى گويند: اگر به مهمانى نياييد، زندانتان مى كنيم.

زبان حال انسان ها

برخى افراد از خدا لولو درست مى كنند. مى گويند: اگر پايت را چپ بگذارى، مار و عقرب و آتش است. اين براى كسانى است كه در ابتداى راه اند، براى اينكه خود را جمع كنند. وگرنه خدا با كسى سر ستيزه جويى ندارد. اگر هم گفته اند: بترس! يعنى از گناهان خود بترس وگرنه خوف از خدا معنا ندارد. برخى ديگر اين قدر از محبت و رحمت و لطف و بركات خداوند مى گويند كه انسان با ميل و شوق به طرف خدا برود.

حاج آقاى دولابى مى فرمودند: بعضى ها سر گردنه گير كرده اند، مى گويند: آقا راه خيلى مشكل است، آدم شدن محال است. خودش به بن بست رسيده است، مى گويد: نرويد، بن بست است. ممكن است خودش با جان كندن و رياضت هاى پرمشقت رسيده باشد و بگويد مشكل است، ولى ممكن است شخص ديگرى با سير محبت و جذبه راحت رسيده باشد. نوعا آن هايى كه در جهنم گير كرده اند، مى گويند راه مشكل است و هميشه از مار و عقرب و آتش و جهنم دم مى زنند. تقصير هم ندارد؛ چون خودشان در جهنم اند، غير از جهنم حرف ديگرى نمى توانند بزنند. بايد به او گفت: خودت در جهنم گير كرده اى.

حاج آقا مى فرمود: يك اهل علم و روضه خوانى بود، اگر عيالش سر

حال بود و شب به او مى رسيد، وقتى به جلسه مى آمد مى گفت: زن ريحانه است، عجب چيز خوبى است! چقدر لطافت دارد! و هر چه آيه و روايت درباره ريحان و گل و لطافت بود مى خواند. گاهى هم زنش او را اذيت مى كرد و راهش نمى داد. مى آمد و مى گفت: زن ناشزه شرّ است، عقرب است. مى گفتيم: ديشب چيز ديگرى مى گفتى و امشب چيز ديگرى. ديشب زن را به عرش مى بردى و امشب مى گويى مار و عقرب است. اين حالات خودش بود؛ يعنى اگر خوبى مى ديد، آن طور مى گفت و اگر بدى مى ديد، طور ديگر. كسى هم كه در جهنم گير كرده است، هميشه از مار و عقرب مى گويد. خودش سرگردنه گير كرده است، مى گويد سخت است، محال است. كسى هم كه در بهشت است، همه از رحمت و خوبى و زيبايى مى گويد. نمى تواند از بدى بگويد.

دين فطرت

ايشان مى فرمود: اسلام دين فطرت است. قرآن و اسلام در فطرت و وجود ما هست.

«كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ »؛[13] هر مولودى بر فطرت به دنيا مى آيد.

به يك معنا ما قبل از اينكه مسلمان شويم، اسلام ما را گرفته است. قبل از اينكه قرآن بخوانى، قرآن در وجودت ثبت شده است. چرا هنگامى كه مطالب خوب را مى شنوى، سرت را تكان مى دهى و آن را در قلبت امضا

مى كنى؟ معلوم مى شود در وجودت هست و در دلت نوشته شده است. دين پيغمبر دين فطرت است؛ يعنى در وجود همه ما هست.


[1] سوره زمر، آيه 30.

[2] . قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اِنَّ أَقْرَبَكُمْ مَجْلِساً يَوْمَ الْقيامَةِ اَحْسَنُكُمْ اَخْلاقاً؛ بى گمان كسى كه اخلاقش نيكوتر است، در روز قيامت در همنشينى به من نزديك تر است. (بحارالانوار، ج 101، ص 310، ح 4.)

[3] مستدرك الوسائل، ج 5، ص 334؛ بحارالانوار، ج 91، ص 63.

[4] سوره انبياء، آيه 107.

[5] نگاه كنيد به: بحارالانوار، ج 27، ص 45، ح 6.

[6] بحارالانوار، ج 55، ص 91، ح 8 .

[7] كتاب ابليس، ص 315 .

[8] نگاه كنيد به: تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 6، ح 18.

[9] سوره يونس، آيه 91.

[10] سوره تكوير، آيه 21؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 466، ح 197.

[11] نهج البلاغه، حكمت 59 ؛ غررالحكم، ص 590 .

[12] سوره فاطر، آيه 23.

[13] بحارالانوار، ج 3، ص 281، ح 22.