الف. صبر
از آن زمان كه بشر پا به عرصه وجود نهاد، دو
عنصر «اختيار» و «تكليف» با او همراه شدند. او به عالمي آمده كه عالم تزاحمهاست و
در اين ميان، مكلّف شده است كه راه سعادت و تكامل خويش را با اختيار خود برگزيند و
آن را طي كند و اين راهي است مشحون از سختيها و مسائل خلاف خواست و طبيعت او، او
در اين ميدان، نيازمند نيروي مقاومت و ايستادگي و خود نگهداري در قبال چنين
مسائلي است. اين نيروي شگرفِ سعادتساز همان «صبر» است كه در سراسر زندگي بشر و در
تمام عرصهها در جهت رسيدن به كمال و سعادت ابدي، يار و مددكار اوست. انسان مؤمن و
صابر واقعي از چيزهايي كه بيشتر مردم از آنها ميترسند ـ مانند مرگ، فقر و بيماري
و گرفتارهاي روزگار ـ نميترسد و چون مصايب روزگار را آزمايش الهي ميداند و معتقد
است كه بايد در برابرشان صبر كند، داراي توانايي زيادي در تحمّل گرفتاريهاست.
از اينرو، يكي از راههاي مواجهه با
آسيبهاي روحي و رواني در سختيها و مصيبتهايي كه هر فرد ممكن است در زندگي آنها
را تجربه كند، بهرهمندي از روحيه صبر و شكيبايي است؛ چرا كه صبر علاوه بر آثار
ارزشمندي كه در زندگي دنيايي انسان دارد، پاداش بيحساب الهي را نيز به دنبال
دارد. خداوند در قرآن، با بشارتهاي فراوان، انسانها را به صبر دعوت مينمايد و
به آنان وعده پاداش بيحد و اندازه ميدهد.
صبر از آموزههاي مهم سيره معصومان و اولياي
الهي بوده است. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) با تحمّل بيشترين سختيها و صبر
و بردباري در مواجهه با سختيها و مصيبتها و در برابر بيمهريها و كينهتوزيها
و دشمنيها و جهالتهاي افراد، از اين آموزه مهم الهي و ديني در سيره عملي خويش
استفاده ميكرد و حتي در مواجهه با سخنان جاهلانه و ستيزگرانه ديگران و شنيدن و
تحمّل گفتهها و انتقادات آنان، بديها را ناديده ميگرفت، بلكه با روي گشاده و
چونان طبيبي دلسوز با آنان مواجه ميشد. اين شيوه الهي در سيره و اخلاق پيامبر
چشمگير است و صبر و شكيبايي ايشان نيز مانند ديگر اوصاف اخلاقي آن حضرت، عظيم و
شايسته تعظيم ميباشد. در سيره و روش پيامبر اكرم، كه اسوه و مقتداي مؤمنان است،
چنين آمده است: پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) به سخن ديگران گوش ميداد و اگر
هم سخن مخاطبي درست نبود، به رويش نميآورد. رعايت اين روش در پيامبر تا آنجا بود
كه منافقان آن را يك عيب ميشمردند؛ ميگفتند: پيامبر گوش شنوايي است و هركس هرچه
ميگويد، گوش ميكند. صبر و تحمّل پيامبر به دليل لطف و بزرگواري و اغماض بود.
1. برخي
از آثار صبر
به طور كلي، مهمترين اثر صبر و بردباري،
تأمين سلامت جسم و روح انسان است؛ زيرا صبر انسان را از اقدام عجولانه و نامعقول
بازميدارد و او را به تعقل و تأمّل ميكشاند و همين سبب ميشود تا از بسياري
اقدامات، كه ضررهاي جسمي و روحي جبرانناپذيري دارند، پيشگيري نمايد.
صبر، انسان را نيرومند، قابل اعتماد و اتّكا
براي خويشتن و ديگران ميسازد. صبر براي ايمان به منزله سر است نسب به جسم.
همانگونه كه جسم بيسر، بقا و حياتي نخواهد داشت، ايمان بيصبر نيز باقي نخواهد
ماند. اميرالمؤمنين (عليهالسلام) صبر و استقامت را از جمله عوامل سلامت نفس
ميداند و نيز ميفرمايد: بر شما باد به صبر كردن. همانا صبر نسبت به ايمان، مانند
سر نسبت به بدن است. و خيري نيست در بدني كه سر ندارد؛ همانگونه كه خيري نيست در
ايمان بدون صبر.
امام علي(عليهالسلام) عوامل بيماري نفس
آدمي را در مكر، نيرنگ، بخل و حرص دانسته است و علامت صابر را در سه چيز ميداند:
اول آنكه كسل نشود؛ دوم آنكه آزرده خاطر نگردد؛ و سوم آنكه از خداوند - عزّ وجلّ -
شكوه نكند؛ زيرا وقتي كسل شود، حق را ضايع ميكند، و چون آزرده خاطر گردد شكر را
بجا نميآورد، و چون از پروردگارش شكايت كند در و واقع او را نافرماني نموده است.
2. پيامدهاي ناگوار بيصبري
بيصبري پيامدهاي ناگواري در روند زندگي فرد
برجاي ميگذارد و آسيبهاي جسمي، روحي و رواني براي فرد و چه بسا ديگران در پي
خواهد داشت. بيصبري منجر به درماندگي و تشديد تنيدگيزايي يك مصيبت ميشود؛ مثلا،
در مرگ يك عزيز، سختي و مصيب فقدان، از نظر رواني بزرگتر جلوه ميكند. امام
علي(عليهالسلام) ميفرمايد: «بيتابي هنگام مصيبت، باعث شدت يافتن آن ميشود، و
پايداري در برابر مصيبت، آن را از بين ميبرد.»
از آثار صبر و شكيبايي، آن است كه به دنبال
صبر، حالت رضايت حاصل ميشود و فرد را از نظر رواني، تسليم و آماده مواجهه با هر
حادثه ناگواري ميكند، سختي آن را كاهش ميدهد، بلكه گاهي سختي آن را به راحتي
تبديل ميكند. اولياي الهي در بزرگترين مصيبتها ميفرمودند: ما جز نيكي و خوبي
از خداوند نديديم.
حالت رضايت باعث ميشود كه فرد مصيبت را در
نظام تكوين، نيكو تلقّي كند و اين برداشت، اندوه و اضطراب ناشي از مصيبت را كاهش
ميدهد و فرد را براي ادامه زندگي فعّال و آماده ميكند.
بنابراين، فرد بايد بپذيرد كه در دنيا آسايش
و آرامش مطلق و زندگي بدون آسيب و گرفتاري براي هيچكس فراهم نيست و هر فردي
بهرهاي از اين مشكلات و گرفتاريها دارد و اگر با بينش الهي به سختيها و
ناملايمات بنگرد، سختيهاي دنيا و آسيبهاي موجود (اگر بر اثر گناه و معصيت
نباشند) زمينه رشد، كمال و زنده شدن جان آدمي را به همراه دارند؛ زيرا سختيها سبب
ميشوند كه زمينه ياد و نام خدا و توجه و توسّل به اولياي الهي بيشتر فراهم آيد؛
هر لحظه آن توجهها و توسّلها غنيمت و موجب ارتباط با كمال مطلق خواهد بود؛ زيرا
طبيعت انسان چنين است كه در بلا و گرفتاري بيشتر متوجه نعمتها و متذكر ياد خداوند
است و در اين صورت، فرد علاوه بر تلاش و كوشش براي رفع مشكل و آسيب، اميدوار به
مدد الهي است؛ با مشكل و آسيب به وجود آمده، كنار ميآيد و قبول مشكل و كنار آمدن
با آن، از بسياري آسيبهاي ديگر و از وخامت اوضاع پيشگيري مينمايد و در بهبود
وضعيت روحي و رواني فرد مؤثر ميباشد. درباره ويژگيهاي كنار آمدن با مشكلات گفته
شده است: كنار آمدن مشتمل بر كوششهايي از نوع اقدام عملي و درونرواني براي مهار
(يعني كنترل، تحمّل، كاهش يا به حداقل رساندن) مقتضيات دروني و محيطي و تعارضهاي
ميان آنهاست و همانگونه كه اشاره شد ـ
صبر علاوه بر آثار متعددي كه در زندگي دنيوي و اخروي انسان دارد، از چنين
ويژگيهايي در شيوه كنار آمدن با مشكلات نيز برخوردار ميباشد؛ زيرا هم در مهار و
كنترل آسيبهاي روحي و رواني فرد را ياري مينمايد و هم به فرد قدرت تحمّل بالايي
ميبخشد و در كاهش و يا به حداقل رساندن آسيبها بسيار مؤثر است؛ در معناي صبر
گفته شده است: صبر به معناي جلوگيري از جزع و بيتابي نفس در هنگام وقوع حوادث
ناگوار است. بر اثر صبر، از يك سو، آدمي از حالت اضطراب به امنيت و آرامش دروني
ميرسد و از سوي ديگر، زبان را از شكوه و شكايت، و ساير اعضا را از عملكرد
غيرمتعارف باز ميدارد. اگر انسان تضادهاي اجتماعي، كه در زندگي با آنها مواجه ميشود،
خويشتندار و صبور نباشد، گاهي نه تنها مشكل او برطرف نميشود، بلكه پيچيدهتر نيز
ميگردد. اگر فرد رفتار پرخاشگرانه كسي را با پرخاشگري پاسخ دهد، گاهي يك مسئله
كوچك به معضلي بزرگ تبديل ميشود. تعاليم اسلامي در چنين شرايطي، انسانها را به
صبر و واكنش منطقي دعوت ميكنند. در روايتي از امام صادق(عليهالسلام) آمده است كه
«هر كس خشم خود را مهار كند، در حالي كه اگر ميخواست ميتوانست آن را اعمال كند،
خداوند در روز قيامت او را كاملا راضي ميسازد.»