در ذیل به آفات معاشرت اسلامى خواهیم پرداخت.
یعنى آنچه از نظر اسلام در معاشرت مردود شمرده شده و باید ترک شوند.
1. سخن چینى
سخن چینى و نمامى، عملى بسیار زشت و ناپسند است که آثار بسیار سوئى بر اجتماع مىگذارد، مثل تفرقه، کینه و کدورت و...از نظر اسلام سخن چینى در معاشرت، عملى مردود است و فرد مسلمان باید از این عمل پرهیز نماید.
پیامبر اکرم(ص) به اصحابش فرمود: مىخواهید شما را خبر دهم از بدترین مردم؟ گفتند: آرى یا رسول الله. حضرت فرمود:
بدترین مردم کسى است که در میان مردم به سخن چینى راه مىروند و در میان دوستان جدائى مىاندازند و از براى بىعیبان عیب مىجویند. [حلیة المتقین، ص 379، وسائل الشیعة، ج 8، ص 408، حدیث 8.]
و امام باقر(ع) فرمود: بهشت بر سخن چینان حرام است. [حلیة المتقین ص 379.]
سعدى، در این بیت سخنچین را تشبیهى بسزا نموده است:
میان دو کس جنگ چون آتش است سخنچین بدبخت، هیزمکش است
2. تجسس و عیبجوئى
یکى از صفات رذیله، جستجو کردن داخل زندگى دیگران است که مورد نهى اسلام واقع شده است.
قرآن کریم مى فرماید:
و لا تجسسوا
یعنى در امور مردم کنجکاوى نکنید. [حجرات: 12.]
پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: لغزشهاى مؤمنین را جستجو نکنید پس به حقیقت کسى که در جستجوى لغزشهاى برادرش باشد، خدا لغزشهاى او را دنبال مىکند. اگر چه در اندرون خانهاش باشد.[تفسیر صافى، جلد 2، ص 593.]
در سیره امام على (ع) مىخوانیم که امام حسین(ع) فرمود: روزى مردى به نزد پدرم آمد و درباره گروهى سعایت نمود؛ حضرت به من فرمود: بگو قنبر بیاید؛ چون قنبر آمد به او فرمود: به این سعایت کننده بگو تو چیزهائى بما گفتى که خدا را خوش نیامد برو که در پناه خدا نباشى. [بحار الانوار، به نقل از معارف و معاریف.]
تجسس در حقیقت یک بلاى اجتماعى است که مایه هتک حرمت دیگران و ریختن آبروى آنها مىشود. علاوه بر این مایه اشاعه فساد در جامعه خواهد گشت.
از نظر اسلام نه تنها تجسس در عیوب دیگران مذموم است، بلکه اگر انسان مؤمن، بر عیوب دیگران ناخودآگاه اطلاع پیدا کرد، موظف به کتمان است. چنانچه امام باقر(ع) مى فرماید: بر مؤمن واجب است که 70 مرتبه گناه برادر مؤمنش را بپوشاند یا 70 گناه کبیره مؤمن را بپوشاند. [بحار الانوار، ج 71، ص 301.]
3. سوء ظن
سوء ظن، دستمایه بسیارى از نابسامانىهاى جامعه اسلامى بلکه جامعه انسانى است.
شایعات، قضاوتهاى عجولانه، دروغ و...همه ریشه در سوء ظن دارند. خداوند نسبت به گمان بد، مى فرماید:
یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا
اى اهل ایمان از بسیارى گمانها پرهیز نمائید، زیرا برخى از گمانها گناهند. [حجرات: 12.] و امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید: هر کارى که از برادر دینىات سر زد نیکو بشمار و در سخنش گمان بد مبر، تا آنجا که براى آن جایگاه و محمل خوبى مىیابى. [ بحار الانوار، ج 75، ص 196.]
البته حسن ظن بسیار نیز مایه گرفتارىهاى فراوان است. امام صادق(ع) در این زمینه مى فرماید: اگر زمان، زمانى بود که عدل و داد بر ظلم و جور غالب بود، گمان بد به کسى بردن روا نباشد جز اینکه بدى او ثابت باشد. و اگر زمان، زمانى بود که ظلم و جور به عدل و داد غالب بود، روا نباشد که به کسى گمان نیک برى مگر اینکه نیکى وى ثابت باشد. [معارف و معاریف، ص 1905، بحار الانوار، ج 75 و 10.]
4. تکلف و تشریفات
دوستى هر قدر که بىریاتر و خودمانىتر باشد، دوام و استحکام بیشترى دارد.
اکثر اسرافها، دعواهاى خانوادگى و طلاق ریشه در همین تکلفات و تشریفات بىمورد اجتماعى دارد. قصه دردناک چشم و هم چشمى که معمولاً در بانوان رواج بیشترى دارد، دستاورد میهمانىهاى آمیخته با تکلف و تشریفات است.
در سیره پیامبر(ص) مىخوانیم: پیامبر (ص) ساده بود بىپیرایه و عارى از تکلف؛ مجلس وى آنچنان بود که هیچ تفاوتى میان او و اصحابش دیده نمىشد؛ در حلقهاى میان افراد مىنشست تا هیچ برترى وجود نداشته باشد و از هر گونه اشرافیت سخت بىزار بود. [سیره نبوى ج 1، ص 214.]
خلاصه اینکه، یکى از آفات بزرگ معاشرت اسلامى که شدیداً باید از آن اجتناب نمود، اسارت در زندان تکلف و تشریفات پوچ است. ولى این هرگز بدان معنا نیست که انسان کمتر از حد توان از میهمان خود پذیرایى نماید. اکرام مهمان در حد توان از مقوله تشریفات جدا است.
اهانت به معاشرین (مسخره کردن، لقب زشت دادن، سرکوفت کردن)
در سوره حجرات، اخلاقىترین سورههاى قرآن، خداوند در آیه 11، سه آفت مهم معاشرت را متذکر شده و مسلمانان را از آنها بر حذر مىدارد.
یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم...و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقاب...
اى اهل ایمان کسى از شما دیگرى را مسخره نکند، همدیگر را سرزنش نکنید، و لقب زشت به هم ندهید.
اگر چه همه این آفات را مىتوان در کوچک شمردن دیگران و خود بزرگ بینى جستجو کرد، ولى ذکر تکتک آنها در این آیه دلیل اهمیت و قبح آنهاست.
در سیره امام صادق(ع) برخورد شدید با هرزه گویان را مىتوان دید. روزى یکى از دوستان امام که همواره با حضرت محشور بود به غلام خود گفت: اى زنازاده.
امام وقتى این هرزه گوئى را شنید، خشمگین شد و به او فرمود: از من دور شو که ترا نبینم. [وسائل الشیعه، ج 11، ص 331.]
پیغمبر اکرم(ص) مى فرماید: بندگان خدا را حقیر نشمارید که حتى بنده کوچک نزد خدا بزرگ است.[میزان الحکمة، ج 2، ص 4621، ح 7077.]
و نیز مى فرماید: کسى که مرد یا زن مؤمنى را ذلیل کند و یا بخاطر فقرش، حقیر شمارد، خداوند او را در قیامت مشهور گردانیده، سپس به فضاحت مىکشاند. [بحار الانوار، ج 72، ص 44.]
سرکوفت زدن و سرزنش کردن در حقیقت نمک بر زخم دیگران پاشیدن است و این با همدردى، که از آداب معاشرت است، سازگار نیست.
5. اذیت کردن دیگران
از نظر اسلامى، اذیت کردن مؤمنین، حتى به کوچکترین وسیله، عملى بسیار زشت قلمداد شده است، چنانکه امام صادق(ع) مى فرماید: هر کس بر ضرر مسلمانى و لو یک کلمه سخن بگوید، روز قیامت بر پیشانى او نوشته خواهد شد: این بنده از رحمت خدا مأیوس است. [بحار الانوار، ج 72، ص 149.]
دنیا اگر چه دار مکافات نیست، ولى بسیارى از اعمال انسان، مىتوانند نتایجى دنیوى داشته باشند.
آزردن مردم از همین قبیل است؛ چنانکه امام صادق(ع) مى فرماید: هر کس آزارش را از مردم برداشت، فقط یک دست از آنها برداشته است، ولى در مقابل، دستهاى بسیارى از آزار او خودارى خواهند کرد. [کافى، ج 4، ص 458.]
6. تفرقه و تکروى
از دیگر آفات اجتماع اسلامى، تفرقه و جدائى است کنارهگیرى از جامعه و حرکت برخلاف مسیر حقى که جماعت حرکت مىکنند، مایه هلاکت است. چنان که امام على(ع) مى فرماید: همواره همراه بزرگترین جمعیتها (اکثریت طرفدار حق) باشید که دست خدا با جمعیت است؛ از پراکندگى بپرهیزید که انسانهاى تنها، بهره شیطان هستند؛ هم چنان که گوسفند تنها، طعمه گرگ است. [نهج البلاغه، خطبه 127.]
پیغمبر اکرم(ص) تفرقه را مایه تباهى جامعه دانسته، مىفرمایند: تنها چیزى که امتهاى گذشته را تباه ساخت، همانا اختلاف و تفرقه بود. [کنز العمال، نقل از معارف و معاریف، ص 148.]
و خداوند جامعه اسلامى را از تفرقه نهى مىکند:
و لا تنازعوا فتفشلوا
پس با هم نزاع نکنید چون نزاع مایه سستى شما است. [انفال: 46.]
7. غیبت
غیبت، گناهى است که جامعه را فاسد مىکند و حالت سوء ظن در جامعه ایجاد مىنماید. آیات و روایات با زبان بسیار تندى با مسئله غیبت برخورد کردهاند. قرآن مجید مى فرماید:..و لا یغتب بعضکم بعضا
..بعضى از شما بعض دیگر را غیبت ننماید. [حجرات: 12.]
در معنى غیبت، فقها گفتهاند: درباره مسلمانى چیزى را گفتن که اگر او بشنود دلگیر گردد.
غیبت آثار اجتماعى سوئى دارد از جمله: جامعه آلوده به غیبت، روى وحدت را نخواهد دید، تعاون و همکارى از بین خواهد رفت؛ عداوت و کینه دامنگیر جامعه خواهد شد و فحشا در جامعه اشاعه پیدا خواهد کرد و...
پیامبر اکرم (ص) در مذمت غیبت مى فرماید: غیبت در نابودى دین مسلمان، زودتر از بیمارى خوره در درون او مؤثر است. [محجة البیضاء، ج 5، ص 255.]
عقوبت غیبت فقط دامنگیر غیبت کننده نمىشود، بلکه شنیدن غیبت و نشستن در مجلس غیبت نیز حرام است. امام على(ع) در این زمینه مى فرماید: شنونده غیبت در گناه و عقاب، همانند غیبت کننده است. [میزان الحکمه، ج 7، ص 352، ح 15233.]
عمرو بن جمیع از ملازمان امام صادق(ع) گوید: روزى حضرت بمن فرمود: هر کس که به نزد ما مىآید، اگر وى بمنظور آموختن فقه و قرآن و تفسیر آمده او را راه ده و اگر آمده که عیوب مردم را که خدا آنها را مستور داشته فاش سازد جوابش کنید و او را به خانه ما راه مدهید. [معارف و معاریف، ج 1، ص 331.]
8. تهمت
زشتترین گناهى که در اسلام از آن یاد شده است، تهمت زدن است.
امام صادق(ع) مى فرماید: تهمت زدن به بىگناه، از کوههاى عظیم نیز سنگینتر است. [سفینة البحار، ج 1، ص 111.]
و نیز مى فرماید: کسى که برادر مسلمانش را متهم کند، ایمان در قلب او ذوب مىشود؛ همانند ذوب شدن نمک در آب. [اصول کافى، ج 2، ص 269، بحار، ج 2، ص 198.]
اشاعه این عمل زشت در جامعه، آثار بسیار سوئى دارد از جمله نا امنى، از هم گسیختگى، از بین رفتن اعتماد عمومى و اشاعه فحشاء…
منابع:
مقاله آقای حسین جعفری
سایت اندیشه قم