کلید واژه ها :نفع بدن و روح , منافع گریه , اولین دانشگاه و آخرین پیامبر, عسل و خواص دارویی
بحث در مسأله كسب حلال و لقمه پاك بود. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: آنچه را كه خالق، به وجود آورنده و سازنده كارگاه وجود ما بر شما حلال كرده و مصرف آن را براى ما آزاد اعلام كرده است، فقط به خاطر اين بوده كه هم شما به آنها نيازمند هستيد و هم تمام حلال ها و مباح هاى الهى به نفع بدن و روح شماست.
اما آنچه را كه بر شما حرام كرده است، به خاطر اين بوده كه شما به آنها نيازمند نبوديد و احتياجى نداشتيد. علاوه بر اين، حرام ها براى شما زيان داشته است. اين را حضرت صادق (عليه السلام) هزار و پانصد سال قبل فرموده اند. كتاب درباره غذاها، حلال ها و حرام ها كه از نظر بهداشت، روان و طبّ جديد بررسى كرده اند، زياد نوشته شده است. كتابى هست كه شايد حوصله اش را نداشته باشيد كه تمام آن را مطالعه كنيد؛ چون بيست و پنج جلد است و هر جلدى حدود چهارصد صفحه دارد. اما اگر توانستيد، اين ده هزار صفحه را بخوانيد تا معلوم شود كه حضرت صادق (عليه السلام) در پانزده قرن قبل چه فرموده اند. ايشان كليات مسأله را فرموده اند كه هر حلالى را شما به آن نياز داشته ايد، خدا تصرّف شما در آن را حلال و آزاد گذاشته است. علاوه بر اين، به نفع بدن و روح شما بوده است، چرا روح؟ براى اين كه ثابت شده است كه هر غذايى را انسان مى خورد، هم روى بدن او اثر مى گذارد و هم روى حالات روانى او.
مثلًا نوشته اند اگر كسى بخواهد رقّت قلب پيدا كند، نازك دل شود، كه فرض كنيد در نماز،حین شنيدن مصائب اهل بيت (عليهم السلام) خوب گريه كند، گريه اى كه ثابت شده كه در حكم دارو است.
من براى كسى كه از آمريكا به ايران آمده بود، نيم ساعت درباره گريه صحبت كردم. به من گفت: يعنى شما مى توانيد هر شب گريه داشته باشيد؟ گفتم: بله، خيلى از مردها و زنهاى ما هنور نماز شب مى خوانند و در آن، خصوصاً در ركعت آخر و در قنوت نماز وتر، در «يا رب يا رب» و «العفو» گفتن، بسيار گريه مى كنند. ماه رمضان، شب هاى احيا، محرم و صفر، شهادت ائمه و فاطمه زهرا گريه مى كنند. گفت: پس شما بايد خيلى سالم باشيد. گفتم: اتفاقاً خيلى از مردم ما سالم هستند. بيمارى هاى غربى ها و آمريكايى ها را ندارند. نه از نظر بدن و نه از نظر روح. ما به اندازه كشورهاى غربى، ديوانه، داراى ضعف عصبى، افسرده و خودكشى نداريم. افرادى كه دچار اين مسائل مى شوند، در زندگى خود خلأ دارند. بعد گفت: در آمريكا چند سال است كه دكترهايى تربيت شده اند و در مطب مى نشينند، مريض كه مى آيد، پرونده اش را روى تخصّص خود تكميل مى كنند، بعد به مريض مى گويند: شما چند روز، جاى خلوتى را پيدا كنيد كه راحت گريه كنيد، آن وقت خوب مى شويد.
گفتم: پس بشنو از جلال الدين مولوى كه در هفتصد سال قبل، در قرن ششم و هفتم، براساس معارف اسلامى فرموده:
-
گريه بر هر درد بى درمان دواست
چشم گريان، چشمه فيض خداست
كلمه دوا، خيلى جالب است. در قرآن نيز آمده است: «أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقّ»[1] دو چشم آنان فراوان اشك مى ريزد، براى معرفتى كه به حق پيدا كرده اند.
-
تا نگريد ابر كى خندد چمن
تا نگريد طفل كى جوشد لبن
اين گريه را چه كسى به بچه ياد داده است كه تا به دنيا مى آيد، گريه مى كند؟ تا گرسنه مى شود، تا به او اخم مى كنند، تا بر سرش داد مى كشند، گريه مى كند. اين اسلحه را چه كسى به او داده است كه از خودش دفاع كند؟ اگر گريه خوب نبود كه به ما نمى دادند.
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: بچه كه به دنيا مى آيد، تا مدتى جلوى گريه اش را نگيريد. عرض مى كنند: براى چه؟ چون مادرها مى خواهند بچه را ساكت كنند، حضرت مى فرمايد: بچه اى كه طبيعى گريه مى كند، براى دستگاه تنفسش مفيد است و گريه سم هاى بدن او را خارج مى كند. گريه فشار غصّه را و افسردگى را كم مى كند.
-
تا نگريد كودك حلوا فروش
بحر رحمت در نمى آيد به جوش
اين شعر برگرفته از داستانى است: مردى مرد و چند بچه يتيم از او به جا ماند. مادر از سرمايه پدر، جز مقدارى آرد بيشتر نداشت. از آن آرد حلوا درست كرد، به بزرگترين فرزندش كه نوجوان بود داد، گفت: عزيز دلم! اين حلوا را ببر بفروش، پولش را بياور تا خرجى خود را اداره كنيم، با اضافه اش دوباره آرد مى خريم و حلوا درست مى كنيم. بچه صبح حلوا را آورد اما تا شب كسى نخريد. آن زمان ها مغازه ها را زود مى بستند. داشتند مغازه ها را مى بستند كه بروند. اين بچه ديد هوا دارد تاريك مى شود و مردم مى روند. شروع كرد بلند بلند گريه كردن. تاجرى آمد رد شود، دلش سوخت، گفت: چرا گريه مى كنى؟ داستان را گفت. تاجر گفت: من همه حلواها را مى خرم.
ثابت كرده اند كه اگر مى خواهى رقّت قلب پيدا كنى، كه راحت بتوانى گريه كنى، چه در نماز شب، چه براى اهل بيت (عليهم السلام) ، راهش خوردن عدس است. اين گونه نيست كه مواد غذايى فقط روى بدن اثر كند. خداوند در اين مواد، براى اثرگذارى روى حالات انسان، اثر قرار داده است.
یا اگرمى خواهى شاد باشى، روى غذازعفران بريز وبخور. همه غذاها،علاوه براينكه آثار بدنى دارند،آثارروانى نيز دارند.
اما آثار بدنى، خداوند در قرآن مى فرمايد: «كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلَا تُسْرِفُواْ»[2] تا كاملًا گرسنه نشديد، غذا نخوريد و تا هنگامى كه سير نشديد، از غذا دست بكشيد. اين نوع غذا خوردن سلامت و عمر شما را- اگر به حادثه و تصادف برنخوريد- تا هشتاد يا نود سالگى تضمين مى كند. دستگاه گوارش خسته و زخمى نمى شود و زود از كار نمى افتد. اگر كسى قواعد خوردن غذا را رعايت كند، هر چه حلال است؛ چون انسان به آن نياز دارد و مصرف آن را آزاد كرده است و روى بدن و روان انسان اثر مثبت دارد، به شرطى كه در خوردن حلال ها اسراف نكند، مانند آن آقا نباشد كه نزد دكتر رفت و گفت: آقاى دكتر! مقدارى ناراحتى دستگاه گوارش دارم. گفت: به چيزى حسّاسيت دارى؟ گفت: به هيچ چيز. گفت: چه نوع غذاهايى را مى خورى؟
گفت: هر روز صبح چهل عد تخم مرغ مى خوريم، شما بيست عدد حساب كن، ظهر پانزده سيخ چلوكباب مى خوريم، شما هفت سيخ حساب كن، شب هم ده پرس آب گوشت مى خوريم، شما پنج پرس حساب كن.
دكتر گفت: هيچ مانعى ندارد. تو نسخه خيلى ساده اى مى خواهى. من چند قلم دوا نوشته ام: ده من خاكشير نوشته ام كه بخورى، تو پنج من حساب كن، ده كيلو گل گاو زبان نوشته ام، تو پنج كيلو حساب كن، چهار كيلو شيرخشت نوشته ام، تو دو كيلو حساب كن. اين ها را كه خوردى، به اميد خدا، چشم هايت كور مى شود، تو يكى حساب كن، بعد هر دو گوش تو كر مى شود، تو يكى حساب كن. هر دو دست تو از كار مى افتد، تو يكى حساب كن، هر دو پاهاى تو از كار مى افتد، تو يكى حساب كن، بعد تو را زير خاك مى كنند، دو خروار خاك روى تو مى ريزند، تو يك خروار حساب كن كه ناراحت نباشى.
اين را عنايت داشته باشيد كه اگر خدا مى فرمايد: «كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَللًا طَيّبًا»[3] هر چه حلال و پاكيزه كه مصرفش آزاد است و به آن نياز داريد، بخوريد و بياشاميد، شرط دارد كه به اندازه بخوريد، تا سالم بمانيد. براى بدن و روان شما اثر مثبت دارد، بعد مى فرمايد: «وَ لَاتَتَّبِعُواْ خُطُوَ تِ الشَّيْطنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»[4]
پاى خود را در جاى پاى شيطان نگذاريد. اگر او دعوت كرد كه گوشت خوك و شراب بخوريد، قمار و زنا كن، رشوه بگير، دزدى و اختلاس كن. دشمن تو است كه دارد تو را به اين حرفها دعوت مى كند؛ چون به حرام نياز ندارى. وقتى كه حرام بخورى، براى بدن و روح تو ضرر دارد. با بعضى از خوراكى ها بيرحم مى شوى، با بعضى بى غيرت، با بعضى مهر و محبت تو كم شده، قسى القلب مى شوى، با بعضى از خوراكى ها، حالات و اخلاق زشت پيدا مى كنى.
اين قضيه جدّى را يكى از دوستانم براى من تعريف كرد. گفت: رفيق خيلى خوبى داشتم كه مى گفت: مشكلى براى من به وجود آمده است كه نمى توانم آن را ريشه كن كنم و آن اين است كه وقتى از كنار خرك چى ها رد مى شوم، او به خر خود مى گويد: «هش»، اما من هم مى ايستم. او دوباره «نوچ نوچ» مى كند كه خرش راه بيافتد، من نيز راه مى افتم. چرا چنين حالتى دارم؟ گفتم: برو از مادرت بپرس كه چه چيزى به خورد تو داده است كه تو اين گونه شده اى؟ گفت: به سراغ مادرم رفتم، او را قسم دادم، مادرم گفت: زمانى كه شير مرا مى خوردى، شير من خشك شد. همسايه اى داشتيم كه چند الاغ داشت، ما شير خر را مى گرفتيم و به خورد تو مى داديم. همين باعث شده است كه تو در برابر فرمانى كه به خرها مى دهند، عكس العمل نشان بدهى. اين است كه امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: غذا هم روى بدن شما اثر دارد و هم روى روح شما. اين مسأله امروزه ثابت شده است.
در اين كتاب بيست و پنج جلدى معجزه پيغمبر و ائمه (عليهم السلام) را درباره همه چيز مى فهميد. نويسنده اين كتاب دكتر پاك نژاد است كه خيلى دانشمند بود، ولى منافقين او را در اوايل انقلاب كشتند. نام اين كتاب «اولين دانشگاه و آخرين پيامبر» است. در سه جلد از اين كتاب، فقط درباره خواص عسل نوشته شده است. يعنى هزار و دويست صفحه تحليل علمى درباره اين ماده غذايى است كه خدا در قرآن فرموده است: «فِيهِ شِفَآءٌ لِلنَّاسِ»[5]
عسل براى كلّ مردم دوا است. «شفاء» يعنى دارو، اما نه اين عسل هايى كه اين جنس دو پا در كارگاه ها، با اسانس و شيره نبات و چيزهاى ديگر مى سازد؛ چون مواد تقلبى را به شكل عسل عرضه مى كنند. اين را كه مى گويم، من نه خودم عسل فروش هستم، نه عسل ساز، ولى پرسيده ام. عسلى كه زنبور با شيره گل ها، در كندوهايى كه عباد واقعى خدا مالك آن هستند، بهترين كندو، كه سالم ترين عسل را دارد و در كوه ها هست كه دست انسان ها به آن زنبورها نمى رسد،آنها اول فروردين راه مى افتند،حدود اواسط ارديبهشت شروع به ساختن عسل ها را مى كنند،آن عسل شفا است كه كم پيدامى شود.
من براى شخص مريضى، از كوه هاى اطراف بوشهر تهيه كردم كه آن عسل تازه را زنبورها در كوه ها درست كرده بودند، صاحب آن متدين و خوب بود. آن شخص دچار چشم درد بسيار سختى شده بود. به خاطر ضربه اى كه به چشمش خورده بود. دكتر گفت: بايد يك ماه بيايى و بروى و من روى اين چشم كار كنم تا درست شود. آمد و آن عسل را گرفت و چند بار ماليد. بعد نزد دكتر رفت، دكتر گفت: چشم تو را معجزه خوب كرده است، نه دوا.
آن وقت اين دانشمند سه جلد كامل اين كتاب را درباره عسل نوشته و خواص آن را تحليل كرده است. در آنجا مى نويسد: اى مردم دنيا! گوشت گوسفند بخوريد، چرا خوك مى خوريد؟ عسل كه هست، شربت عسل يا بهترين نوشيدنى كه دوغ با ماست سالم است، بخوريد، براى چه عرق و شراب مى خوريد؟
خدا مرحوم كافى را رحمت كند. واعظى بود كه قبل از انقلاب خيلى اصرار داشت جوان ها را هدايت كند و از كار بد باز دارد. خود ايشان براى من گفت: شبى منبر دعوتم كرده بودند، آنجا مشروب فروشى خيلى زياد بود. ما نيز روى منبر به عنوان امر به معروف و نهى از منكر گفتيم: جوان ها! روزها كار مى كنيد، بعد از هشت ساعت زحمت، سه تومان مزد مى گيريد، آن وقت مى رويد دو تومان آن را عرق مى خريد و مى خوريد، براى چه؟ حيف نيست؟ گفت: جوانى سر زانو بلند شد و گفت: حاج آقا! به شما گران مى دهند، هجده ريال است.
اين همه خداوند در قرآن فرموده است: از ميوه ها شربت بگيريد و بخوريد، چه نيازى به الكل داريد؟ اگر دكتر به شما ثابت كرد كه بدن شما به الكل نياز دارد و راست مى گويد، منِ خدا آن مقدار نياز بدن شما را در پرتقال، نارنگى، انار و انگور گذاشته ام. اين الكلى كه خدا حلال كرده است، بخور. ممكن است كسى بگويد: گوشت كيلويى فلان قدر است، نمى توانيم بخريم و بخوريم، ما چه كنيم؟ جواب اين است كه حبوبات كار گوشت را مى كند. يكى از بهترين موادى كه خدا قرار داده است، سيب زمينى است.
اگر در خانه شما كسى هست كه ضعف اعصاب دارد، هر شب چند عدد سيب رنده كنيد، ذرّه اى گلاب و كمى هم شكر به آن بپاشيد و بگذاريد تا صبح در يخچال بماند، بعد در روز به او بدهيد تا بخورد، ان شاء الله خوب مى شود. سيب ميوه حضرت ابى عبدالله الحسين (عليه السلام) است. اين ميوه با اين اسم همراه است. اگر كسى شامه معنوى داشته باشد، مى گويند: در سحر، از حرم حضرت ابى عبدالله (عليه السلام) و از درون ضريح، بوى سيب بهشتى مى آيد.
يكى از بهترين ميوه هاى عالم كه خدا در قرآن چند بار اسم آن را آورده، انگور است. تنها ميوه در اين عالم است كه در سه مرحله رشد خود مصرف دارد؛ در كال بودنش كه غوره است، مى شود خورد و دارو است. در زمان رسيدنش كه انگور است و خشك شده اش نيز كه كشمش است، در هر سه دوره مصرف دارد. كشمش طبيعى كه تيزاب ندارد، براى افراد پير كه زانو درد دارند، روزى بيست عدد را بخورند، درد آنها را تخفيف مى دهد. انگور براى معده و دستگاه گوارش عالى ترين دارو است. نان گندم- اگر سبوس آن را نگيرند- براى معده شانزده خاصيت دارد.
به فرموده پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) : تا مى توانيد غذاى بيرون را نخوريد. البته افراد اغذيه فروش از من ناراحت نشوند. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: در خانه با مواد سالم غذا درست كنيد و كنار هم بخوريد. اين كه مى گويند: سر سفره حرف نزنيد، اين خلاف گفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله) است، چون حضرت مى فرمايد: هنگام خوردن شروع كنيد بگوييد و بخنديد كه غذا زودتر هضم شود و به شما لذت بدهد.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: موقع غذا خوردن، چهار زانو روى زمين بنشينيد و بخوريد. روى ميز و صندلى ننشينيد. علت دارد. اين كه حضرت مى فرمايد: در شب مى خواهيد آب بخوريد، بنشين و بخور، اما در روز بايست و بخور، علت طبيعى دارد. اين كه مى فرمايد: قبل از صبحانه يك استكان آب ولرم بخوريد، اگر از دكترها بپرسيد، مى گويند كه: اين آب ولرم كار ده ها دارو را براى معده و كليه ها مى كند.
اين كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: هر جاى بدن شما درد گرفت، تا قبل از اين كه به دكتر برسيد، آن محل را گرم نگهداريد، چون در فيزيوتراپى مى فهمند كه حضرت چه فرموده اند. اين كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: در آب خزينه نرويد، اما اگر هوس كرديد برويد، به آب نگاه كنيد، ببينيد اگر طبع شما مى كشد كه آن آب را بخوريد، برويد. اگر نه، نرويد.
به پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله) عرض كرد: چشمم كم سو شده است و آفتاب مرا اذيت مى كند. حضرت فرمودند: خمره اى كه لعاب آبى خوبى دارد را از آب پر كن، روزى چند ساعت درون آن را نگاه كن. شما از دكتر چشم بپرسيد، مى گويد: عينك طبى يا ضد آفتاب- با آن همه هزينه- بايد بزنيد. بهترين عينك طبى همان رنگ لعاب آبى خمره است كه با آب مخلوط است. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) اين درسها را كجا خوانده بود؟ حتماً از طرف خدا بوده است: «وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى »[6]
چرا حضرت مى فرمايد: اول و آخر غذا، كمى نمك بچشيد؟ از دكترها بپرسيد، مى گويند: اين كار بيست و پنج خاصيت دارد. همچنين مى فرمايد: هرگز غذاى داغ نخوريد. از دكترها بپرسيد كه عكس العمل اعصاب نسبت به غذاى داغ چيست؟ اين كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: هيچ زباله اى را شب در خانه نگه نداريد، يا هزار و پانصد سال قبل فرمود: شب تا ظرف هاى غذا را نشستيد، نخوابيد. حتى يك ظرف نشسته را نيز براى صبح نگذاريد. اين ها همه جزء معجزات اسلام است.«كُلُواْ مِمَّا فِى الْأَرْضِ حَللًا طَيّبًا وَ لَاتَتَّبِعُواْ خُطُوَ تِ الشَّيْطنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ* إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَآءِ وَ أَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»[7]
شيطان شما را به كثيف ترين مواد خوراكى دعوت مى كند. خارجى ها را دعوت كرده و آنها نيز اجابت كردند؛ گوشت مار، سوسمار، خرچنگ، قورباغه، ميمون، سگ، گربه، خوك، سوسك و كرم هاى درون باغچه را مى خورند.در چين همه چيز مى خورند. شخصى چينى به من مى گفت: ما ضرب المثلى داريم كه مى گوييم: سه چيز را در اين دنيا نمى خوريم: كشتى، هواپيما و قطار، هر چيز ديگر در اين دنيا هست، ما مى خوريم.
آيا اين بدن و روح ما با همه چيز تناسب دارد؟ حالات روحى ما با همه چيز تناسب ندارد. واى از حرام خوران كه فرداى قيامت چه محاكمات سختى دارند! خدا به آنها بگويد: من خوك، عرق و شراب را براى خوراك تو نيافريدم، چرا خوردى؟ چه جوابى مى دهد؟ رفيقى داشتم كه خدا رحمتش كند. به شوخى مى گفت: روز قيامت خدا هر چه خر كه از گرسنگى مرده است را زنده مى كند، گفتم: براى چه؟ گفت: براى اين كه وارد محشر شوند و در دادگاه الهى به خدا بگويند: از تمام مواد غذايى دنيا براى ما جو را قرار داده بودى كه آن هم اين جنس دو پا در كارخانه به عرق تبديل كرد و خورد، بگو غذاى ما را براى چه خورديد؟ چرا سهم ما را برديد؟
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان